🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #پارت895 🌹دختر باران🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مامان سیما همیشه می گفت می خوای دل یه مرد رو کامل برای خودت کنی اول دل مادرش رو به دست بیار تازه الان مفهوم حرفش رو متوجه شدم *مریم جان تو هم بیا. _ان شا الله خوش بگذره نگران دکتر هم نباشید خوب خوب می شید. از هر دو خداحافظی کردم درها رو قفل کردم با خیال راحت روی تخت دراز کشیدم.دنیا و کارهای دنیا برام عجیب بود اون از بچگی و این از نوجوانیم نمی دونم بازی دنیا کی و کجا تموم میشه.اونقدر فکر کردم که خوابم رفت. با صدای شکستن شیشه پذیرایی از خواب پریدم احساس می کردم قلبم می خواد از قفسه سینه ام بیرون بزنه .سریع از روی تخت بلند شدم در اتاق رو قفل کردم گوشی رو برداشتم شماره محمدجواد رو گرفتم با اولین بوق آزاد گوشی رو برداشت. _محمدجواد می خوان بیان توی خونه. محمدجواد با حرص گفت:بهت گفتم با ما بیای چیزی که هست مریم خانم لجباز تشریف داره. با گریه گفتم:الان چی کار کنم؟ -تو هیچی، من زنگ میزنم صبوری. گوشی رو قطع کرد با یک دست کار کردن خیلی سخت بود میز آرایش رو هول دادم و جلوی در گذاشتم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 رمان واقعیت محور ژانر: عاشقانه ، روانشناسی ، درام،اجتماعی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لينك كانال زاپاس دختر باران https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد کد ثبت وزارت ارشاد:#137745 با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه https://eitaa.com/joinchat/4140696202C1f4646c5de