🌍
⁉️ زندگى يعنى ...
🪡🧵از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دوختن پارگیهای روح با نخ توبه.
👨🌾از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها، زیر نور ایمان
💎از باستانشناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون.
🪞از آیینه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: زدودن غبار آیینهی دل
با شیشه پاککن توکل.
🍒از میوه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دست چین کردن خوبیها
در صندوقچهی دل.
✍از خانم مریم رمضانقاسم کلامی پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
ایشان فرمودند: زندگی یعنی نفس کشیدن برای رسیدن به هدف.
یابنالحسن، امید وصل تو دلیل هر نفس ما
🖋از مرضیه رمضانقاسم پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
گفت: هرگاه محبتمان را بر زبان جاری و تبدیل به عملش کردیم، زندهایم واِلّا عشق بدون ابراز، همان مرگ عاطفیست.
یابنالحسن
از سوختهگیست گر نشد آواز مهرمان بلند
کِی از سپندِ سوخته گردد صدا بلند آقا
به نظر مبارک شما، زندگی یعنی چه؟
#زندگی
#روز_خیاط
🌐https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
🧵🪡
من اگر خیاط بودم
دلم را برای دیدنتان تنگ و چشمانم را برای آمدنتان به سمت کعبه میدوختم.
آقای من، از غم دوریتان لبهایم به هم دوخته شده اما نگاه مهرتان بر دل، امید تازه میدوزد...
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
🖋مرضیه رمضانقاسم
#روز_خیاط
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
37.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌊
چشمهی فیض الهی در حریمت جاری است
تشنهام، از دور مشهد را زیارت میکنم
هر که آید سویتان دردش مداوا میشود
این ایام خیلی ویژه التماس دعا دارم ازتون اگر اشکی ریختید برای فرج مولامون و
شفای بیماران
دعا کنید.
از همراهیتون خرسندم🌸
#چهارشنبههای_رضوی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🔒
اگر خودمان را خرجِ خدا نکردیم و خرج چیزهای الکی شدیم، هر چند به گمان خود در حال تقرب به خدا هستیم، اما در اصل داریم بین خودمان و خدا قفل میزنیم.
🖋نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#قلوب_غلف
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸
خدای مهربانم
توکل از من و اعجاز از تو
گر نگه دار من آنست که من میدانم...
خدای خوبم، آخه به کی بگم که تو اینقدر خوبی و من چقدر دوستدارم.
#توکل
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🚜
میدانستی بولدوزر فقط تخریب نمیکند بلکه سنگینترین ماشین عمرانی در ساخت و ساز است😳
گاهی احساس میکنیم طرف مقابل طوری نقدمان کرده است که با خاک یکسان شدهایم اما گاه برای ساخته شدن میبایست ویران شد.🌪
🌀انواع بولدوزر:
با توجه به نوع پروژه و نوع زمین میبایست بولدوزر مناسب و کارآمد انتخاب گردد تا در آن پروژه موفقیت را از آن خود کنیم.
گاهی آنقدر طرحوارهی نقص و شرم در ما به اوج خود میرسد که دچار خود کمبینی میشویم و نیاز داریم یک بولدوزر بیاید و خاکهای یأس و ناامیدی ما را بیرون بریزد تا نور امید در زندگیمان بتابد.🎆
و گاهی نیز ممکن است آنقدر به خود غرّه شویم، در این صورت نیاز به بولدوزری داریم که از غیب ظاهر شود و با خاک یکسانمان کند تا دچار طرحوارهی استحقاق و خودبرتربینی نشویم.🛎
کاش همیشه یک بولدوزر کنار دستمان باشد.👌
مؤمن نشدی اگر دلت آشوب است
از دوست هرآنچه میتراود خوب است
چون یوسفِ کنعان اگر عاشق باشی
زندان و سیاهچاله هم محبوب است
شاعر: نوید نیّری
🖋نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#بالانس
#ساخت_و_ساز
#پروژهی_عمرانی
#طرحوارهی_استحقاق
#طرحوارهی_نقص_و_شرم
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🚪🏴
سنگ غم تو شیشهی قلب مرا شکست
این سنگ را به گوهر غلطان نمیدهم
عمری به بزم روضهات الفت گرفتهام
این روضه را به روضهی رضوان نمیدهم
من با محبّت تو، در این عالم آمدم
والله بیمحبّت تو، جان نمیدهم
یک قطره اشک در غم تو، هستی من است
این قطره را به بحر خروشان نمیدهم
از کودکی به بزم عزایت گریستم
این گریه را به صد گل خندان نمیدهم
من گوشهگیر مجلس انس تو بودهام
این گوشه را به عالم امکان نمیدهم
شاعر: غلامرضا سازگار
#این_خانه_عزادار_مادرم_زهراست
🇮🇷🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین این روزها با دل شکسته،
با عزیزهی خود وداع میکنند...
#روضهی_مادر_از_رهبر_فرزانه
#یکشنبههای_علوی
🇮🇷🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
هیچ غمے، پایان زندگے نیست
همانگونه که در دنیا، وراے هر شب دوبارہ خورشید طلوع مےکند و بشارت
صبحے دیگر مےدهد؛ غمهانیزمےتوانند
نوید فردایے شاد باشند و اینیعنےامید و حسنظن به خدا.
در ضمن یادت باشد خدا هرگز نمےمیرد و آدمی به امید زنده است پس
امیدت به خدا باشد.
🖊نویسنده: مرضی رمضانقاسم
#بالاخره_شب_غمت_سحر_میشه
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
سلام
هماکنون خواهر، دوست و هممباحثهای عزیزم خانم مریم حبیباللهییان را در شبکهی اصفهان ببینید👌
سلام علیکم
یکی از دوستان پست گذاشتن نوشتند👇
سلام خانم رمضانقاسم خوبید
عزاداری هاتون قبول درگاه احدیت
ایام تسلیت یه روضهی جانسوز ندارید برام ارسال کنید متشکرم
التماس دعا
〰〰〰〰〰〰〰〰
السلام علیکِ یا فاطمهالزهرا
قرار بود علی هر زمان به خانه میآید غمی اگر به دلش هست پشت در بگذارد (۲)
دیدین میگن مرد با همهی مشغله و مشقت و همهی ناراحتیشو بذاره پشت در و وارد منزل بشه.
ولی دریغ که آن در خودش بهانهی غم شد
ای آقای من.
چقدر سخت گذشت به مولا اون شبی که وصایای زهراشونو عملی کردند.
ای اهل خانههای مدینه چه ماندهاید
بانوی خانهی علی از خانه میرود
زبانحال مولا علی:
زهرا جان
دنیای علی کنار تو شیرین بود
لبخند تو غصههاش را تسکین بود
اما فاطمه جان
حیدر که به یک اشاره خیبر را کَند
تابوت تو روی شانهاش سنگین بود
دیگه مولا علی، پاهاشون طاقت نداشت
بدنو آوردند اونجایی که مقرر شده بود برا دفن، امیرالمؤمنین، چارهساز عالم میخوان بدن عزیزشون فاطمه رو وارد قبر کنند، بالا بایستند یه نفر باید بره داخل قبر بدن رو تحویل بگیره.
چه کنن مولا، این خونواده هر کجا کار براشون سخت میشد پیغمبر رو صدا میزدند لذا صدا زدند یا رسول الله لقد استرجعت الودیعه
جا داشت پیغمبر بفرمایند امانت من که سیلی خورده نبود، بازوانش کبود نبود...
لذا حضرت امیر فرمودند: امانتیتون بهتون برگردانده شد. یعنی امت شما با امانتتان اینچنین کردند، نگذاشتند عمر دخترتون طولانی بشه...
حالا مولا بدن عزیزهشونو گذاشتند داخل خانهی قبر، اهل علم میدونید از آداب دفن اینه که باید طرق راست صورت میت رو، رو به قبله بگذارن، بمیرم صورت نیلی بیبی فاطمه رو، رو به قبله... همه بگیم یازهرا
اما یه قدم بریم کربلا چون تا نریم کربلا دلمون آروم نمیشه.
یه آقایی هم میشناسم گفت بنیاسد کفن دارید بیارین گفتند: نه آقا ما شنیدیم لباس شهید کفن شهیدِ
حضرت فرمودند: لااقل یه قطعه حصیر بیارید بوریایی بیارید.
من بمیریم بدن آقا که قطعه قطعه بود نمیدونم چطور این بدن رو داخل حصیر گذاشتند شاید حصیر رو داخل قبر پهن کردند بعد بدن را داخل حصیر گذاشتند، شاید هم حصیر رو از زیر بدن عبور دادن
همه بگیم حسین
کربلا هم یه علی وارد قبر شد میخواد سر بابا رو، رو به قبله بذاره ولی ارباب ما که سر در بدن نداره لذا خم شدند و رگهای بریده رو سمت قبله.
امیرالمؤمنین تو مدینه تا روی تربت فاطمهشونو پوشاندند. دستهای مبارک رو از تربت قبر بیبی فاطمه تکاندند.
شروع کردند های های گریه کردن
دیگه صبر مولا علی در فراق فاطمه کم شد
امام سجاد هم وقتی بابای غریبشون رو دفن کردند روی قبر رو پوشاندندو با انگشت مبارک رو تربت قبر بابای غریبشون نوشتند: هذا قبر حسین بن علی بن ابیطالب الذی قتلوه عطشانا
تو را ای آیهی تطهیر کشتند
تو را با نیزه و شمشیر کشتند
تو را با گفتن تکبیر کشتند
یه وقت و ساعتی هم شد زینب کبری صدا زدند
گلی گم کردهام میجویم او را
حسین.....
نویسنده: مادح اهلبیت:
مرضی رمضانقاسم
#روضهی_درخواستی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
صدا ۲۲۹-۱.m4a
1.57M
📺بخشی از سخنان خانم دکتر، استاد مریم حبیباللهییان عزیزم در صدا و سیمای شبکهی اصفهان
خوشبحال خودم که حبیبی چون شما دارم که مرا بیاد خدا میاندازید.
#کلام_فاطمی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
هدایت شده از (🌼بوی باران🌼)
چیکارکنم راحت شم ؟
من الآن یک دعا میکنم، شما «الهی آمین» بگویید و یقین داشته باشید که این دعا مستجاب نخواهد شد!
«خدایا یک زندگیِ خوش و خرّم، به ما عنایت بکن؛ اینقدر خوب باشد! خانممان آنجوری باشد که دلمان میخواهد، شوهرمان آنجوری باشد که دلمان میخواهد، پسرمان، دخترمان، آنجوری که دلمان میخواهد، همسایۀمان آنجوری که دلمان میخواهد...»
بابا دیگر فکر کنم شما از دنیا رفتهای و مرحوم شدهای!
چون در دنیا اینجوری نیست!
میفرماید: مؤمن، یا همسرش اذیتش میکند، یا همسایهاش، یا همکارش؛ زیر دستش! میفرماید: اگر هیچکسی از اطرافیانش هم اذیتش نکند، میرود در خیابان یکنفر تصادفاً اذیتش میکند، از سر سوءتفاهم و الکی! بالاخره باید از یک جایی بخورد، نمیشود که نخورد!
(مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ رُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَیْهِ إِمَّا أَنْ یَکُونَ مَعَهُ فِی الدَّارِ مَنْ یُغْلِقُ عَلَیْهِ الْبَابَ یُؤْذِیهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ شَیْءٌ فِی طَرِیقِهِ وَ حَوَائِجِهِ یُؤْذِیهِ ؛)
من نمیخواهم شما را دعوت به صبر بکنم؛ میخواهم شما را دعوت به «رشد» بکنم؛ رشد پیدا کنید. این فرصت عالیای است!
نه اینکه من و شما اینجور باشیم. امام باقر(ع) میفرماید: من از غلامان خودم و خانوادۀ خودم گاهی شکنجهای میشوم و سختترین تحمّل را میکنم، خطای غلام یا زیردست خودم را تحمّل میکنم و میدانم رشد و تقرّبم به خدا در صبر عیب این غلامان است.
(إِنِّی لَأَصْبِرُ مِنْ غُلَامِی هَذَا وَ مِنْ أَهْلِی عَلَى مَا هُوَ أَمَرُّ مِنَ الْحَنْظَلِ إِنَّهُ مَنْ صَبَرَ نَالَ بِصَبْرِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ دَرَجَةَ الشَّهِیدِ الَّذِی قَدْ ضَرَبَ بِسَیْفِهِ قُدَّامَ مُحَمَّدٍ(ص) ؛ )
آنهایی که مدیر هستند یا معلّم هستند حتماً یک زیردستی دارند که کفرشان را در میآورد!
روایت است. حتماً شکنجهات میکنند. در روایت هست هیچ مدیری نیست که زیردستِ آزاردهنده نداشته باشد.
تا دیدی یک کسی اذیت کرد، بگو «بچهام» اشتباه کرد. این «بچهام» یک قرص و کپسول خیلی مؤثر است! فکر کن او بچهات است. نگو آدم از بچهاش هم عصبانی میشود ها! یک حسّ مامانی بگیر! اینها همه بچهام هستند. «بچهام نفهمید!» اصلاً عصبانیت برطرف میشود.
این قرص برای رفع غضب، قرص خوبی است. اگر وقتی میگویی «بچهام» باز هم عصبانی میشوی، دوزِ این قرص را ببر بالا. یک مُدل دیگر هست؛ این 250 است ولی پانصدش هم هست! پانصدش در داروخانه نوشته «نینی کوچولوی من!» دیگر ببین نینی کوچولو وقتی جای خودش را هم کثیف میکند، مامان عصبانی نمیشود. نینی کوچولو است دیگر!
با مصرف این داروها رشد پیدا کنید. فرصت عالیای است.
با توجه به سخنان استاد:
راحتی در دنیا نیست
گشتم نبود
نگرد نیست.
دنیا همانند میدان مسابقهای پر از موانع است که برداشتن موانع آن ممکن نیست ولی رد کردن موانع با مهارتهای لازم میتواند برای ما مفید باشد و ما را به سرمنزل مقصود که بهشت و راحتی مطلق است خواهد رساند.
#رنج_۱۹
#استاد_پناهیان
@booyebaran313
مرضیه رمضانقاسم
چیکارکنم راحت شم ؟ من الآن یک دعا میکنم، شما «الهی آمین» بگویید و یقین داشته باشید که این دعا مستجا
👆کانال خواهر عزیزتر از جانم
خانم دکتر مریم رمضانقاسم
حتما عضو شوید و پاسخ سوالات کلامیتان را از ایشان جویا شوید.
مطالب کلامی که حقیر در کانال درج میکنم قبل از بارگذاری اول از فیلتر ایشان عبور میکند. ایشان الگوی به تمام معنا
برای حقیر هستند و مصداق
دانا چون طبلهی عطارست
خاموش و هنرنمای
آری
هر آنکس ز دانش بَرَد توشهای
جهانیست بنشسته در گوشهای
هر آنکس به دانش شد آراسته
جهانی بُوَد پُر ز هر خواسته @booyebaran313
میگفت:کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپهای هرکدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه، تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
دو روز بعد، برای تحویل کیفها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمیگیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!
از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی تهفیشِ قبضها نوشته شده بود: میهمان امام زمان!
گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا بیفته؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکار فکر میکردم.
به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میافته.
#امام_زمان
#قصه_شب
#اللّهم_عجّل_لولیّک_الفرج
🇮🇷🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
مرضیه رمضانقاسم
میگفت:کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپهای هرکدوم
سلام علیکم
و اما بازخورد زهرا خانم نسبت به این پست😄👇
مرضی جون آدرس این تعمیراتی را بفرست 😄😄😄😉😉😉