سالهاست صبح های جمعه در و دیوار منزلمون دلتنگ نوای گرم طلبه و مداح مخلص اهلبیت آقا مجید آقادادی رحمة الله علیه، پسر دائی بزرگوارم است.
زمزمه ایشون در روضه مادر این بود:
مادر سر قبر تو مخفیانه
همراه با بابا آئیم شبانه
مظلوم یا زهرا مظلوم زهرا (2)
ما ای خدا دیگر مادر نداریم
بر روی قبر او سر می گذاریم.....
هم حجره ای های ایشان اذعان می کردند آقا مجید، با حضرت حجت دیدار و سَر و سِرّی داشتند. سال گذشته کلاس استاد مظلوم زاده یادم هست ایشان وقتی می خواستند خاطره ی یک عارف و فرد متقی که تشرف به محضر امام زمان داشته را تعریف کنند خاطره ی آقا مجید را تعریف کردند، که در زمان ایشان در جامعه کمتر هنجار شکنی علنی صورت می گرفت، یکبار تو خیابون یه ماشین عروس خیلی جلب توجه کرده بود. ایشان همان لحظه دوچرخه شونو میگذارن کنار پیاده رو و بی موقع شروع به اذان گفتن می کنند، تا توجه مردم به سمت ایشان جلب بشه و ماشین عروس عبور کند. و اگه اشتباه نکنم یکی از شهدا نیز همین کار رو انجام دادند.
یه بار هم اومدند خونه مون بدون دوچرخه مامانم گفتند عمه، پس دوچرخه تون کو؟! ایشان گفتند دست یه بنده خدایی است که بیشتر از من به اون نیاز داشت. بعدها از زبان زن دائی شنیدیم که دوچرخه ی آقا مجید را دزدیده بودند. امروز روز رحلت آقا مجید است، که حقیر کسب افتخار سربازی امام زمان را مدیون ایشان هستم
هر گاه دعای عهد بخوانم صدای عرشی ایشان در خاطرم نقش می بندد سه مرتبه دست خود را... و می گوئید
العجل العجل یامولای یاصاحب الزمان
✍رمضان قاسم نوشت
#دلنوشته_هایم
#آقامجید_آقادادی
┈••✾•✾••┈┈•
🆔 @ramezan_ghasem110
•┈┈•✾•✾•┈┈