در خانهی مادر، در بزن
بوصف هیچکسی جز تو دم نخواهمزد
خوشا کسی که اگر شاعرست، شاعرِ توست
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد
وُسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بردارید مردم از سر من چونکه من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جا ماندم که امروز آمدم
گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی میکنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسد
حیف آقای به این خوبی کنارم باشد و
فکر این باشم یکی دیگر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست
غالبا این لحظهها "مادر" به دادم میرسد
فاطمه مِیلش که باشد وضع برمیگرددو
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست
لحظهی تشخیص خیر و شر به دادم میرسد
✍نوکر نوشت
#التماس_نگاه_مادر
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110