مادرِ شوهرِ خواهرت را چقدر دوستداری؟
مادری مهربان و احساسی، هر گاه مرا ببیند ورد زبانشان این است مرضیه خانم دعا کن عاقبتبخیر شوم.
هر چند ایشان را عمه خطاب میکنیم اما به اندازهی خالهام دوستشان دارم هر چند عمهام را نیز دوستدارم اما نمیدانم چرا خاله چیز دیگریست😄
مادرِ شوهرِ خواهرم، خانم مهربان و دوستداشتنیست که هرگاه خواهرم بخواهند منزلشان تشریف ببرند اگر شرایطش را داشته باشم با کمال میل به دیدنشان میروم.
هر موقع میخواهم ایشان را ملاقات کنم قبلش با خودم حسابی شرط و بیع میکنم تا جوانب احترام و ادب را رعایت کنم ولی آنقدر دوستانه وارد تعامل با حقیر میشوند که گویی با همسن و سالم دارم صحبت میکنم و کار به کُریخوانیهای نمکین و دوستانه میکشد.
اصالتاً اهل شهر افوس هستند و کلاً در انتخاب عروس خوش سلیقه
در حال نقاشی دیوارهای منزلشان هستند به همین خاطر از دیشب مهمان خواهرم شدهاند دلشان میخواهد حالا که منزل خواهر جان هستند ما تند تند به ایشان سر بزنیم، دیشب که دیر وقت بود و امروز هم که از صبح تا عصر کلاس داشتم بالاخره امشب محضرشان رسیدم حسابی برایم غمزه کردند، دست نمیدادند و میگفتند: سر و سنگین شدهاید و پُز دارید چرا اینقدر دیر به دیدنم آمدهاید با شما قهرم؟!
آدم از حرف و رفتار آدمها متوجهی دوستداشتنشان میشود وگرنه قلب آدمها که دیدنی نیست.
آری دوست داشتن آدمها را از توجهشان، از تعصب، از دعواکردنهایشان، از حساسیتها و نگرانیهایشان برایمان میتوانیم بفهمیم...
🖊نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#مهربانهای_دوستداشتنی
#برکت_فامیل
@ramezan_ghasem110