🌸مناظره‌ در قالب شعر بُد حرّه نام زن ز محبّین مرتضی حجّاج حاکم است ولی پست و بس دغا گفتا خبر رسیده علی را تو از وفا برتر شمرده‌ای ز دو اصحاب مصطفی زن گفت اشتباه نمودی تو ای امیر بشنو و بعد از آن سر من از تنم بگیر ای خاک تیره بر سر آن بی حیا دو کس من گفته ام علی ز رسل برتر است و بس لایق نیند آن دو بت پست و بی قرین با خاک کفش قنبر مولای متّقین گفتا اگر برای کلامت تو از خدا حجّت نیاوری سرت از تن شود جدا لب را چو زن به آیه قرآن حق گشود از قول حق به مدح علی آیه می‌سرود این گفته‌ی خداست به آدم که دور باش از آن درخت گندم و در راه نور باش حجّاج گفت:برتری او به نوح چیست؟ رسوا شوی اگر ز کتابت دلیل نیست گفتا که نوح زحمت جانانه می‌کشید بر گمرهان چو نعره‌ی مستانه می‌کشید امّا تمام گشت چو صبرش ز روی قهر نفرین نمود و آب گرفتی تمام دهر در دیده خار و صبر کند استخوان به حلق نفرین نکرد صبر علی را ببین به خلق بی‌اختیار حاکم خون ریز خنده کرد گفتا به حرّه برتری از صد هزار مرد شیواست منطقت ز کتاب رب جلیل گو برتریّ حیدر تو چیست بر خلیل؟ گفتا خلیل اهل یقین بوده در دلش گفته چگونه مرده شود زنده از گلش؟ در وادی عزیز خدا مرتضی نگر هرگز نگفته بهر خدایش اگر مگر حاکم بگفت:برتریش بر کلیم چیست؟ گفتا که گوش کن که بدانی امیر کیست موسی ز قبطیان چو یکی را زدی به مشت از ترس می‌دوید ز ابنا آن که کُشت در آن مکان که کشته ز هر خانه یک نفر کفّار زیر لب همه گفتند الحذر امّافضیلت علوی بر مسیح چیست؟ برتر ز روح خالق داور بگو که کیست قدر و شرف نگر که مسیح روح منجلی خوانَد نماز پشت سر مهدی علی #جانم_علی