🪢 🧶 🪢 🧶 🪢 🧶
🧶
🪢
🧶
به داد اعتقاداتمان برسیم
درس کلام از جمله دروسی است که از دیرباز و از سالیان قبل از دورهی محنهالقرآن تاکنون محنتکش دوران بوده و مصون از هجمهی ظلم، آزار و اجحاف نبودهاست.
حقیر قبلا یکی از شاکیان درجه اول درس کلام بودم؛ تا اسم درس کلام میآمد مور مورم میشد، اما علاقهی فراوان به مطالب اخلاقی داشتم و به همان اندازه که مشتاق اخلاق بودم از درس کلام انزجار داشتم و برعکس تشنهی خوانش کتب اخلاقی و استماع سخنرانیهای اخلاقی بودم، از آنجایی که قبلا مرسوم بود کلام فقط در حوزه ایراد گردد و اخلاق بر فراز منابر، در روضهها جان ما تشنهی اخلاق بود و انتظار نداشتیم روی منبر متکلم، کلام بگوید؛ تا اینکه یکسال منزل دوستم خانم حبیبالهییان سخنرانِ منبری مجلسشان را سفری اضطراری عارض گردید و گویا همدرسی خود که اهل منبر نبود و مدرس کلام بود را جایگزین خویش بنمود و باب خیر اخلاق بر ما مغلوق گشت و باب شرور در علم کلام بر ما مفتوح و نویسنده که درس کلام برایش حکم زقوم داشت بر آن شد که بانی را متقاعد کند تا از سخنران بخواهد تغییر موضع دهد و موضوع بحث را از کلام به اخلاق تغییر دهد؛ سخنرانِ بندهی خدا هم اعلان تثبیت موضع کرد و از فردای آن روز سخنران دیگری به مجلس فوروارد گردید و کلام بیکلام و این اولین ظلم سهوی حقیر به کلام اسلامی بود البته از خدا که مخفی نیست از شما نیز مخفی نماند؛ حقیر مقصر نبودم بلکه مقصر اصلی سخنران کلامی بود که بحثِ کلامی را مثل توتِ خشک مطرح میکرد و ما را مجبور مینمود برای تعدیل بحث از مُصلِح استفاده کنیم تا گرم و خشکی بحث را با دوغ محلی بِبُریم و همچون دیازپامخواران پای منبر کلام، عنان اختیار از کف داده و چشمانمان، میزبانِ مهمان ناخواندهی چرت و نعاس گردد.
بحمدلله از زمستان ۹۸ به بحث کلام علاقهمند شده و کمر همت بستم تا یک ماهه شاخ کلام را شکسته و بر گُردهاش سوار گردم اما زهی خیال باطل چرا که جریان برعکس شد و از آن زمان تاکنون کلام برایم شاخ شده است دارد از بنده سواری میکشد و دست از کَلکَل کردن برنداشته و مرا هر روز بیش از روزهای قبل تشنهی شیرین بیانی خود میکند.
نمیدانم شاید بهتر باشد کلام را به کلامدانان واگذارم و بازگردم به همان پردازش اخلاق عملی، زیرا کسانی قادر هستند به پاسخگویی کلام بپردازند که آواز کلامشان همچون الحان بلبل با یک لحن و آهنگ باشد زیرا کلام کَلَمی که محفوف در تکرار یک رنگ و برگ باشد از حوصلهی هزاردستان خارج است و او را فقط در اولین نغمه قانع میکند و بار دویّم برایش دلچسب و دلنشین نیست، به آن خدشه وارد میکند و نه تنها او را اقناع نمیکند بلکه ملولش میگرداند و بادی به غبغب میاندازد و گرمِ نواختن موسیقیِ کلامی نو میشود.
آری بلبل با یک کلید، قفل عقول را باز میکند ولی هزاردستان شاهکلید هم برایشان کافی نیست.
🖌نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#خاطره_نگاری
#ظلم_اجباری
#ظلم_سهوی
#کلام_دیازپام
#ادبیات_سنتی
#کلام_ترکیبی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110