🕊
درود بر پرندهی خیال که هرگاه، هرکجا اراده کنم پر میکشد
سلام مرا میرساند و
بازمیگردد به
آشیان.
چشمانم را که همچون بال کبوتر بر هم مینهم، کبوتر خیال از شاخسار سرو وجود، یک نفس پرمیزند تا نجف، از بارانی که از ناودان چشمانش سرازیر شده وضو میسازد، دو رکعت نماز زیر ناودان حرم بجای میآورد، روحش که زلال شد میرود مقابل ایوان نجف، بال راستش را هم راستای دُرّ نجف قرار میدهد تا شوط اول طواف دور مرقد کعبهٔ آمال را آغاز کند وقتی ثابت کرد جانفدای ولایت است، وارد حرم میشود، سلام مرا میرساند، انگورهای حرم را استلام و با آب دیده سیرابشان میکند، خوشهای از انگور ضریح را که سوغات برایم آورده را بر چشمانم مینهد، خنکای انگور نجف، پلکم را نوازش میدهد و خواب و خیال شيرين حرم را از سرم میپراند، چشمانم را که باز میکنم پرندهی زائرِ خیال را کنارم مشاهده میکنم، زیارت قبولی نثارش میکنم.
آرزو میکنم ای کاش کبوتر نجف بودم، فراق حرم کوه صبرم را لبریز از باروت آه میکند، یک یاعلی که میگویم مشتعل عشق علی -علیهالسلام- میشوم، شانههايم همچون کوه آتشفشان به لرزه میافتد و ذرات مذاب از گوشهی چشمانم فوران میکند.
🖊نویسنده:
مرضیه رمضانقاسم
#کبوتر_نامهبر
#دلتنگ_نجف
@ramezan_ghasem110