اگر ما تنها در حد اینکه در میوه‌فروشی میوهای تازه‌تر و خوش رنگ و آب را جدا می‌کنیم، افکار منفی‌ را کنار می‌زدیم و فقط افکار زیبا و سالم را به ذهن خود راه می‌دادیم، لحظات‌مان پر از هیجان، دل‌هایمان پر از شکوفهٔ امید، نشاط، موفقیت می‌شد و رحمت الهی مانند باران در زندگی‌مان جاری می‌گردید. #زیبانگری #زیبا_اندیشی 🍓 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

شرمنده اگر اهل ریاییم آقا گفتیم که عاشق شماییم آقا آری به خدا زمانه برعکس شده تو منتظری که ما بیاییم آقا شاعر: محمد درّودی #سه‌شنبه‌های_جمکرانی 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

درگهت باز است، روز و شب ندارد یا رضا مهربان‌تر، آشناتر، بر گدای خسته کیست؟ اصلا اینجا نوبت و نسخه چه معنا می‌دهد هیچ داروی قوی، مثل نگاهت چاره نیست #چهارشنبه‌های_امام‌_رضایی 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

👆خدا بخیر کنه🤣 وقتی دوران نامزدی اینه وای به بعدش، مشاورش که اینه وای به وزرای کابینه‌‌ش😱 اون نامزدهای انتخاباتی که می‌خندیدن و در باغ سبز نشون می‌دادن تو زرد از آب در اومدند وای به این نامزدی که مشاورش داد بنفش هم می‌زنه و فقط پَرت نمی‌گه بلکه دست به پَرت هم داره. نامزدی که ... است از مشاورش پیداست. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #ناشکیبایانه‌ای(جعل واژه‌ی مجری متعجب) #صداقطع_بجای_صداقت 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

متن زیبایی که خواهر جان امروز برام خوندند👇 مُرده‌ها بیشتر از زنده‌ها گل⚘️ دریافت می‌کنند چون افسوس، بین ما بیشتر از قدرشناسی است. زنده باشن اونائی که بدون توقع، چشم‌داشت و حساب و کتاب، دوستمون دارن و دریاگونه با نوازش کلامی و رفتاری بر ساحل وجودمان دست نوازش می‌کشند و با گل وجودشان گلدان جان‌مان را گُلباران می‌کنند و نه فقط بر قبرمان بلکه در قلب‌مان نیز گل می‌کارند.🤗 🖊مرضیه‌رمضان‌قاسم‌ #قدردانی #چقدر_خوب_شد_خدا_شما_را_آفرید 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

از زمانی که دلم با عشق تو دمساز شد حس عاشق بودنم با نام تو ابراز شد روز اول کام من را با "حرم" برداشتند زندگیِ نوکرت با تربتت آغاز شد در میان خاک های کل این دنیا ... فقط ... تربتِ تو خاکِ "زائرخیز" و "نوکرساز" شد هر زمان درمانده بودم از همه از هر کجا یک زیارتنامه خواندم دفعتا اعجاز شد "در زدن" در خانه‌ات یک کار بی معناست، چون ... قبل از آنکه در بکوبم، در به رویم باز شد شاعر: رضا قاسمی #حسینی_بودنمو_مدیون_پدر_و_مادرمو... #شب_زیارتی_ارباب_بی‌کفن‌مان 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

"ماشینِ‌خاموش نباشیم" اگر ماشین‌تان را برای تعمیر نزد مکانیک برده باشید برای یافتن نقص آن، اول کاری که انجام‌ می‌دهد این است که استارت می‌زند، ماشین را روشن می‌کند و گاهی نیز یک دور با آن می‌زند تا عیب آن را تشخیص دهد؛ ما نیز برای نشان دادن دلخوری‌مان به دیگران اگر خاموش بنشینیم روا نیست؛ پس توصیه‌ی حقیر به شما این است که با گفتگوی صمیمانه، بدون تنش‌، بطور مشخص و مصداقی نه مبهم، دلخوری‌تان را پس از گفتن تعریف، تمجید و تشکر از کلّیت رفتار و صفات خوبی که طرف مقابل‌تان دارد -البته نه اینکه الکی چاپلوسی کنید بلکه صادقانه با او صحبت کنید- سپس مشکل‌تان‌ را به صورت جزئی بیان کنید تا مخاطب‌ شما، به گلایه‌‌تان اعتنا کند، به آن ترتیب اثر دهد و جبهه‌گیری تند نکند. مثلاً گلایه‌ی خود را اینگونه مطرح کنید و بگویید:" خیلی اخلاقت خوبه‌ها، خوشحالم در کنارمی، فقط یه کم ازت دلخورم، چون دیروز عصر، مقابل داداشم بهم بی‌احترامی کردی." یعنی با آدرس دقیق، سبب ناراحتی‌تان را نه بصورت کلّی و مجمل بلکه دقیق، واضح، بدون سر و صدا و توهین، با زمینه، در زمان و زمین مناسب، زیرکانه با زبان‌خوش مطرح کنید. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #زندگی_توحیدی #کینه_نکن_رنجش‌تو_بهش_بگو #دلخوری‌تو_به_موقع_نگی_پرخاشگر_میشی‌ 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

بلندشیم وایسیم، یه سلام بدیم به امام‌حسین‌جان‌مان صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله صلی‌الله‌علیک‌و‌رحمه‌الله‌و‌برکاته حالا گوشی‌تو افقی بگیر دستت، تا عصر جمعه‌ای بریم تو یکی از محله‌های زیبا و بهشتی کربلا مثل شمالِ، به قول خانم ناهید، اینجا شمالِ کربلاست (خیابان محمد امین) قابل توجه اونایی که مثل من طرفدار بستنی هستند اما نه هر بستنی بلکه یه بستنی توپ🍦 وای یه بستنی فروشی داره شیک و محشرررره. پس بیا سوار خودروهـ🚌ـای برقی حرم بشیم تا بصورت رایگان ببرتمون اونجا. اما نه صبر کن، برو کفش اسپورت‌هاتو پات کن تا پیاده بریم که بیشتر کیف بده😍 یه‌ بار، اقامتگاه‌مون تو همین خیابون بود خییییلی عالی، جاتون خالی... البته ما بستنی نخوردیما، گرو کشیدیم برا دفعات بعد، در ضمن بی شما هم صفا نداشت، اینا گفتم که بستنی نخورده و دهان یخ زده نشه... دلم لک زده واسه رخ به رخ شدن با گنبد و بارگاه باصفای امام‌حسین جان عزیزمان مولا جان‌ به زودی، روزی‌مان کنید. فی‌هذه‌الساعة و فی کلّ‌ ساعة و فی کلّ عام ان‌شاالله. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #کربلا_می‌خوام_اباالفضل 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

🕌🕌🕌🕌🕌🕌 🕌 🕌 صدای مدیر کاروان گنبد و گلدسته‌های امامین عسکریَین از دور همچون خورشید نورافشانی می‌کند و زائران با مشاهده‌ی آن صلوات می‌فرستند. ‌ از اتوبوس پیاده که شدی شماره‌ی اتوبوس را حفظ می‌کنی، یا با گوشی موبایل از آن عکس می‌گیری و قدم در مسیر خانه‌ی مولایت می‌نهی. هنوز وارد کوچه‌ی اصلی نشده، می‌بایست بار اضافی را تحویل امانات دهی و همچون پرستوی مهاجر سبکبال می‌شوی؛ در مسیر تجدید وضویی انجام می‌دهی و باز به راهت ادامه می‌دهی. اکنون باید تفتیش شوی حالا خودت نیز در وجودت گشتی بزن تا مبادا از ناخالصی‌های باطنی چیزی همراهت باشد، به سلامت از این گذر نیز عبور می‌کنی، به ایستگاه وسائط نقلیه‌ی حرم میرسی، اختیار با توست که بنشینی تا کریمانه تو را به حریم یار برسانند و یا عاشقانه تکبیر گویان، با طمانینه به مسیر عشق ادامه دهی و تو پیاده روی را برمی‌گزینی. در این مسیر کام سالکان طریق عشق را با چای عراقی شیرین می‌کنند. چای را می‌نوشی و با نو‌شیدن آن، گرمای عشق در وجودت صد چندان می‌شود؛ اکنون تشنه تر شده‌ای پس هروله‌کنان می‌روی. راه، راه معرفت است می خواهند امام شناس شوی پس می‌بایست بار دیگر خودت و کیف دستی‌ات موشکافانه وارسی شوید زیرا ورود ابزار دنیایی در بهشت ممنوع است. باید خالی خالی، تهی از منیت و انانیت به محضر امامت حاضر شوی، از اینجا به بعد گنبد نمایان می‌شود، در برابر امامت سر تعظیم فرود می‌آوری و خاضعانه سلام می‌دهی. یک پیچ به سمت حرم می خوری و با این پیچ، پیچیدگی‌های افکارت یک آن، در هم می‌پیچد و ساده و بی غل و غش به نشان تواضع دست ادب بر سینه می‌گذاری و کمی سرت را خم می‌کنی و باز سلام می‌کنی اما این‌بار خاضعانه‌تر، زیرا هیبت امام سراسر وجودت را قبضه کرده‌است. از صدای مدیر کاروان به خود می‌آیی آنگاه که می‌گوید: یه زیارت بکنید و نماز جماعت بعد هم برای صرف غذا به مضیف بروید و ساعت ... وعده‌ی ما همین جا. پس از عهد با یاران باز به راهت ادامه می‌دهی، زیارت و نماز و طعام و باز به حرم بازمی‌گردی، زیارت جامعه می‌خوانی و اعتقاداتت را به امام عرضه می‌کنی و سپس نمازی و قدم در مسیر سرداب می‌گذاری هر چند به ظاهر قدمهایت رو به پائین است اما صعودی داری به سمت آسمان. یکمرتبه از خاطرت می‌گذرد که اینجا خانه‌ی امام عصر است و مکان غیبت امام پس مثل کودکی که تا وارد منزل می‌شود سراغ والد را می‌گیرد و در جای جای خانه دنبال او می‌گردد تو نیز به دنبال گلِ گمگشته‌ات می‌گردی و غرق در مناجات با پدر مهربانت می‌شوی، بناگاه صدایی تو را از عرش به فرش می‌آورد و نجوای تو با امام قطع می‌شود - مسافران کاروان زیارتی جوادالائمه‌ی اصفهان حرکت کنند به سمت درب خروجی - من نابــلدم ولی تو هــــــادی هستی هادی که تویی بلد نبودن خوبست شعر از اندیشه ی سبز هادی تویی و گمشده در جاده‌ها منم چشمم به لطف توست که پیدا کنی مرا شعر از نیّرۍ ✍نویسنده: مرضیه رمضان قاسم نویسندگان حوزوی https://eitaa.com/howzavian/7123 #امام_هادی_علیه_السلام #شعر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈• 🆔 @ramezan_ghasem110 •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈

🍅 "سبد سبد محبت" گاهی دلتنگ می‌شوم برای خاله صدیقه که با دست‌های رنجور و زحمت‌کش‌ باﻏﭽﻪ ﺭﺍ آبیاری، حوض فیروزه‌ای وسط حیاط را پر آب؛ فرش و پتو در حیاط منزل پهن می‌کردند. صندلی‌هایی دورتادور حیاط همیشه در انتظار مهمان بودند، وقتی صدای خاله را می‌شنیدند که در بدو ورود در دالان خانه به مهمان‌ها می‌گفتند:‌ "باد آمده و گل آورده"، صندلی‌ها دیگر از شوق در پوست خود نمی‌گنجیدند. خاله هر سال، حسن آقا را مامور می‌کردند خرمالوهای باغچه را کال و کال بچیند تا رزق ما را گنجشک‌ها هاپولی نکنند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ 🫖☕️دلم چای می‌خواهد از همان چای سماوری خاله صدیقه که مثل خلبان‌ها فقط خودش پشت میز سماور می‌نشست و در یک چشم بر هم زدن با اَجی مجی بهترین چایی عمده‌فروشان خیابان مسجد سید، با گز کرمانی و بيسکوئيت سلامت را مقابلت حاضر می‌‌‌کرد. 🌸نوشیدن چای با تماشای گل‌محمدی‌های باغچه، زیر سایه‌ی درخت مو، چقدر لذت‌بخش‌ بود‌.🍇 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #برای_خاله_صدیقه 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

شاه نجف از بدو تولد زندگیمه اسدلله نجف... علی‌جان اسم خودِمو بِلَد نبودُم تو رو مِشناختُم یه قابِ عکس از اسمتو علی، تک دلُم کاشتُم بَه‌بَه، بِه علی بِه اولاد علی🌷 بَه‌بَه، بِه نجف، بِه ایوان نجف✨ دیگه غصه ای نداره دلی که مست علیه به خدا درهای بسته  کلیدش دست علیه تو بگو یاعلی وقتی  گره می‌افته به کارت به خودش قسم خدا هم  می‌گه جانم، علی یارت #یکشنبه‌های_علوی 🌹 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

سلام خدمت تمامی همراهان و اما در مورد انتخابات باید بیشتر مراقب بود؛ ما دیگر برای انتخاب فرصت اشتباه نداریم. هر یک از ما طرفدار هر کدام از کاندیداهای جبهه‌ی انقلاب هستیم، اگر بداء صورت گرفت و اجماعی رخ داد، دست از خود رأی بودن برداریم و همان کاری را انجام دهیم که مصلحت جامعه اقتضا می‌کند؛ لطفا اشتباهات قبل را مرتکب نشویم و کاری نکنیم که به عقب برگردیم و مجبور شویم سِری جدید سریال گاندو را بسازیم. پسرفت نکنیم بلکه پیشرو باشیم. اقامه کننده دین باشیم، نگذاریم معاویه و عمروعاص‌هایی که می‌خواهند با عقب‌نشينی از دین، رای جمع کنند پیروز میدان شوند. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #حجاب #انتخابات #تفسیر_به_رای #سرطان_اصلاحات #دیپلماسی_التماسی ‌‌ ‌╔ ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

سلام اینم یه سایت کلاهبرداری دیگه. خطر هک از آن چیزی که فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌تر است، اگر از جانب بنده هم چنین پیامکی برای شما اومد محل نگذارید؛ چون مطمئن باشید اگه سه میلیون بزنن به کارتم اونقدری نیست که بخوام تو بوق و کرنا کنم😄 ما را به خیر تو امید نیست شَر مرسان 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #روشنگری #کلاهبرداری ‌╔ ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110

"ادب، آداب دارد" برخی گفتند: کاش قبل از مناظرات، یه دوره کلاس آموزشی مناظره گذاشته بودند برای نامزدها! باید عرض کنم فردی که ادعای فعال فرهنگی و رجل سیاسی بودن دارد و تا این سن و سال، بویی از آداب مناظره نبرده‌است، دیگر باید از حضرت عزرائیل آموزش ببیند؛ مضاف بر اینکه آموزش آداب، به فردی که اخلاق ندارد آب در هاون کوبیدن است. اگر عمری بود در آینده، آداب مناظره را برای با فرهنگ‌های بی‌ادعا در کانال خواهم گذاشت؛ ان‌شاءالله 🖊مرضیه رمضان‌قاسم #مناظره #انتخابات #بی‌اخلاقی #بافرهنگ‌های_بی‌ادعا #بی‌فرهنگ‌های_پرمدعا ‌╔ ⃟🌸๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110