eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
8 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
آدمیـزاد پیـر می شـود و دو چیـز از او جـوان میشـود... حـــــرص مـــال ... حـــــرص عمـــر ... 📃حضـرت محمــد (صلی الله علیه و آله ) ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ @ranggarang
پیامبر اکرم (ص) در رابطه با سوره فیل فرمودند: «مَنْ قَرَأَهَا عَافَاهُ اللَّهُ أَیَّامَ حَیَاتِهِ مِنَ الْقَذْفِ وَ الْمَسْخ» «هرکه سوره فیل را بخواند، خداوند در ایّام حیاتش او را از مسخ و تهمت در امان نگه می‌دارد» 📚 تفسیر اهل بیت (ع)، ج۱۸، ص388 @ranggarang
🔆اسراف مکن 🔅شخصی بر امام صادق علیه‌السلام وارد شد و عرض کرد: «مقداری به من (پول) قرض عنایت کنید تا وقت استطاعت، قرض شما را ادا کنم.» امام فرمود: «آیا کشت و زراعتی داری که هنگام برداشت حاصل، را ادا کنی؟» 🔅عرض کرد: «نه به خدا قسم.» فرمود: «آیا تجارت و بازرگانی داری که هنگام فروش، قرضت را ادا کنی؟» عرض کرد: «نه به خدا قسم.» 🔅فرمود: «آیا مال و ملکی داری که بفروشی و قرضت را ادا کنی؟» عرض کرد: «نه به خدا قسم.» فرمود: «اینک تو از کسانی هستی که خداوند برای تو در مال و ثروت ما حقی قرار داده است.» آنگاه دستور داد کیسه‌ای را که در آن پول بود آوردند. امام دست در آن کرد و مشتی پول بیرون آورد و به او داد. بعد فرمود: 🔅از خدا بترس و اسراف مکن. سخت‌گیر مباش و میانه‌رو باش، زیاده‌روی و تبذیر هرآینه اسراف است که خداوند فرمود: «زیاده‌روی نکنید». 📚نمونه معارف، ج 1، ص 190؛ تفسیر عیاشی @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودتان را از غم و غصه دور نگه دارید! این بهترین و بزرگترین کاری است که می‌توانید برای زندگی‌تان انجام دهید... شادی‌های کوچک را نگه دارید، دلخوشی‌های کوچک را از خودتان دور نکنید، آدم‌های پر انرژی را از خودتان نرانید... شاد باشید، زندگی کوتاه‌تر از آن چیزی است که بخواهید با غصه بگذارید! @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باد‌صبا_۲۰۲۳_۰۱_۱۵_۱۱_۰۸_۰۳_۰۱۰.mp3
3.52M
بـٰادِصبـٰا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@ranggarang
«روز کوروش» 🎬: آخرین شب جشن های دربار، شبی غم انگیز به صبحی غم انگیزتر پیوند خورد، خبر گوش به گوش و دهان به دهان چرخید و به گوش رکسانا رسید، رکسانا جامه به تن کرد و با سرعت از اقامتگاهش بیرون آمد، دستور داد کالسکه را بیاورند تا او را به قصر برساند. پادشاه در خواب بود که صدای همهمه ای از بیرون خوابگاهش او را از خواب پراند، پادشاه همانطور که با دست اطراف را می پایید گفت: ملکه وشتی...ملکه ببین بیرون چه خبر است؟ و چون جوابی نشنید رویش را به سمت جایگاه ملکه کرد و دید که ملکه در کنارش نیست‌ از جا برخواست و روی تخت نشست، انگار فراموش کرده بود که شب گذشته چه پیش آمد کرده و چه دستوراتی داده، با صدای بلند و خوابالود صدا زد: آهای نگهبان، بیرون در چه خبر است؟! در باز شد، نگهبان سرش را داخل اورد و گفت: بانو رکسانا اجازه ورود می خواهد، هر چه می گویم پادشاه... خشایار شاه به میان حرف نگهبان پرید و گفت: بگو داخل شود... رکسانا با قدی خمیده و چهره ای که انگار از روزهای قبل شکسته تر شده بود وارد خوابگاه شاهی شد پادشاه نگاهی به او انداخت و گفت: چه شده این موقع صبح عزم دیدار ما کردید بانو... رکسانا با بغضی در گلو گفت: قربانت شوم، عذرخواهم بسیار، شما خود می دانید تا این سن هیچ خواسته ای از دربار نداشتم و امروز تمام خدمات گذشته را که به کوروش و فرزندانش کردم و دایه بودم برای تمام شاهزادگان را به خواسته ای کوچک به شما میبخشم خشایار شاه از جا بلند شد و همانطور که پیش میرفت گفت: خاطر شما برای ما عزیز است بدون انکه خدماتتان را به یاد آورید خواسته تان را بگویید که بر چشم می نهیم رکسانا بغض گلویش را فرو داد و گفت: از ملکه وشتی و گستاخی اش در گذرید ... او را از سیاهچال نجات دهید خشایار شاه که اصلا به یاد نمی اورد گستاخی ملکه چه بود با تعجب گفت: از گستاخی ملکه درگذرم؟! از سیاه چال نجاتش دهم؟! مگر ملکه ما در سیاه چال است؟ رکسانا که متوجه شد، حال پادشاه، زمان فرمانِ حکم دست خودش نبوده گفت: آری، تو را به خدای یکتا قسم می دهم هم اینک فرمان دهید تا الساعه ملکه را اینجا بیاورند تا خود ملکه ابراز پشیمانی نماید.. خشایار شاه فریاد برآورد: نگهبان! فورا به سیاهچال بروید و ملکه ما را با خود آورید.. نگهبان چشمی گفت و به سرعت از پله ها پایین رفت. رکسانا نفس راحتی کشید و گفت: من نمی دانستم چه پیش امد کرده، سپیده دم، نزدیکان ملکه به اقامتگاهم امدند و مرا در جریان گذاشتند و چون میدانستند پادشاه به من لطف دارد از من خواستند پا درمیانی کنم و البته ملکه وشتی چونان دختر خودم است و اگر آنها هم نمی خواستند من برای نجاتش، میامدم خشایار شاه که خیره به طرح قالی زیر پایش بود ارام زمزمه کرد: من اصلا به خاطر نمی اورم چه شده؟! بگو برای چه من این دستور را دادم و ملکه زیبایم را به سیاهچال انداختم؟! رکسانا گلویی صاف کرد و میخواست شرح ماوقع را بگوید که نگهبان نفس زنان در اتاق را زد. و انقدر مستاصل بود که بی اجازه پادشاه داخل شد و با لکنت گفت: ق...ق...قربان می گویند همان شب گذشته ملکه.... خشایار شاه از جا بلند شد و با فریادی سهمگین گفت: ملکه چه؟! زودتر حرف بزن که جان به لبمان کردی سرباز سرش را پایین انداخت و آرام گفت: سر از تن ملکه جدا کردند.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دستورالعمل برای باز شدن گره‌های زندگی 🔻حجت الاسلام والمسلمین @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥کلیپی که هر فرد انقلابی ، باید هر روز ببیند ... 💥 بیانات گوهر بار 💥همان عالمی که رهبری فرمود به جامعیت او سراغ ندارم ‼️ 💥 خطر بزرگی که آیت الله مصباح در اواخر عمر خودشان به انقلابی ها هشدار دادند ‼️ @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا