4_5978744439110109639.mp3
11.88M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐چشم مجنون به یارش میفته
💐جون میگیره یه قلب آشفته
🎤 حاج محمدرضا طاهری
@ranggarang
44.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐دختر مولا اومده
💐زهره ی زهرا اومده
🎤 حاج محمود کریمی
🎉پیشاپیش میلاد سفیر کربلا حضرت زینب کربلا کبری سلام الله علیها
بر همه عاشقانش مبارک باد 💐
@ranggarang
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورهی اعطینا شد
#میلاد_حضرت_زینب💫💞
#روز_پرستار💫💞
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💫💖
@ranggarang
جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود
کربلا در کربلا می ماند اگر "زینب" نبود
#السلام_علیک_یاجبل_الصبر💫💖
#میلاد_حضرت_زینب💫💞
#روز_پرستار💫💞
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💫💖
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥این کلیپ رو حتما ببینید و بفرستید برای کسانی که وسواس عبادتی و .... دارند 👌
💥دسته کلید که میوفته دستشویی اصلا نجس نیست هاااا😐😳👌
@ranggarang
💠#داستان بسیار زیبا (کمی طولانی است اما ارزش خواندن دارد
👈مرد همیشه نگران
روزی زنی نزد دکتر روانپزشک معروفی رفت و به او گفت که همسرش نسبت به او و فرزندانش بی تفاوت شده است و او می ترسد که نکند مرد زندگی اش دلش را به کس دیگری سپرده باشد .
دکتر از زن پرسید : " آیا مرد نگران سلامتی او و بچه هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را فراهم می کند ؟! "
زن پاسخ داد : " آری در رفع نیاز های ما سنگ تمام می گذارد و از هیچ چیز کوتاهی نمی کند ! "
دکتر تبسمی کرد و گفت : "پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده ! "
دو ماه بعد دوباره همان زن نزد دکتر آمد و گفت : " به مرد زندگی اش مشکوک شده است . او بعضی شب ها به منزل نمی آید و با ارباب جدیدش که زنی پولدار و بیوه است صمیمی شده است .
زن به دکتر گفت که می ترسد مردش را از دست بدهد .
دکتر از زن خواست تا بی خبر به همراه بچه ها به منزل پدر برود و واکنش همسرش را نزد او گزارش دهد .
روز بعد زن نزد دکتر آمد و گفت شوهرش روز قبل وقتی خسته از سر کار آمده و کسی را در منزل ندیده هراسان و مضطرب همه جا را زیر پا گذاشته تا زن و بچه اش را پیدا کند و دیشب کلی همه را دعوا کرده که چرا بی خبر منزل را ترک کرده اند .
دکتر تبسمی کرد و گفت : " نگران مباش ! مرد تو مال توست . آزارش مده و بگذار به کارش برسد . او مادامی که نگران شماست ، به شما تعلق دارد . "
شش ماه بعد زن گریان نزد دکتر آمد و گفت : " ای کاش پیش شما نمی آمدم و همان روز جلوی شوهرم را می گرفتم . او یک هفته پیش به خانه ارباب جدیدش یعنی همان زن پولدار و بیوه رفته و دیگر نزد ما نیامده و این نشانه آن است که او دیگر زن و زندگی را ترک کرده است و قصد زندگی با زن پولدار را دارد . " زن به شدت می گریست و از بی وفایی شوهرش زمین و زمان را دشنام می داد .
دکتر دستی به صورتش کشید و خطاب به زن گفت : " هر چه زودتر مردان فامیل را صدا بزن و بی مقدمه به منزل ارباب پولدار بروید . حتماً بلایی سر شوهرت آمده است ! "
زن هراسناک مردان فامیل را خبر کرد و همگی به اتفاق دکتر به در منزل ارباب پولدار رفتند .
ابتدا زن پولدار از شوهر زن اظهار بی اطلاعی کرد . اما وقتی سماجت دکتر در وارسی منزل را دید تسلیم شد . سرانجام شوهر زن را درون چاهی در داخل باغ ارباب پیدا کردند .
او را در حالی که بسیار ضعیف و درمانده شده بود از چاه بیرون کشیدند .
مرد به محض اینکه از چاه بیرون آمد به مردان اطراف گفت که سریعاً به همسر و فرزندانش خبر سلامتی او را بدهند که نگران نباشند .
دکتر لبخندی زد و گفت : " این مرد هنوز نگران است . پس هنوز قابل اعتماد است و باید حرفش را باور کرد . "
بعداً مشخص شد که زن بیوه ارباب هر چه تلاش کرده بود تا مرد را فریب دهد موفق نشده بود و به خاطر وفاداری مرد او را درون چاه زندانی کرده بود .
یک سال بعد زن هدیه ای برای دکتر معروف آورد . دکتر پرسید : " شوهرت چطور است ؟! "
زن با تبسم گفت : " هنوز نگران من و فرزندانم است . بنابراین دیگر نگران از دست دادنش نیستم ! به همین سادگی ! "
#خواندنی😂
@ranggarang