🏖 نو کنید جامه را ، پاک کنید خانه را، گل بزنید قبله را ، ماه رجب می رسد
هوش کنید مست را ، آب زنید دست را، سجده کنید هست را، ماه_رجب می رسد
سیر کنید گشنه را ، آب دهید تشنه را، دور کنید غصه را، ماه رجب می رسد
عفو کنید بنده را ، ارج نهید زنده را ، یاد کنید رفته را ، ماه رجب می رسد
حلول ماه مبارک رجب مبارک باد. 🌸🍃
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوض کل حواله هایی که...😔
@ranggarang
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | نمازی وارد شده در شب اول ماه رجب که خواندنش موجب حفظ خود و مال و فرزندان از حوادث و باعث نجات از عذاب قبر می شود...
@ranggarang
💠#داستان
👈مجاهد روشن دل
امام صادق علیه السلام فرمود: روزي رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم با ((حارثة بن مالك انصاري )) روبرو شد و پرسيد: (( حالت چطور است ؟))
او در پاسخ گفت : ((در حالي هستم كه ايمان حقيقي دارم )).
پيامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: ((هر چيزي را حقيقتي است ، نشانه حقيقت گفتار تو چيست ؟))
حارثه عرض كرد: ((اي رسول خدا!! اشتياق به دنيا ندارم ، شب را (براي عبادت ) بيدارم ، روزهاي گرم را روزه مي گيرم ، و گوي عرش خدا را مي نگرم كه براي حساب ، گسترده شده ، و گويا بهشتيان را در بهشت مي نگرم و ناله دوزخيان را در ميان دوزخ مي شنوم )).
رسول خدا فرمود: عبد نور اللّه قلبه ابصرت فاثبت :
(اين ) بنده اي است كه خداوند، قلبش را نوراني نموده است ، بصيرت يافتي ثابت و استوار باش )).
حارثه ، عرض كرد: اي رسول خدا! از خدا بخواه كه شهادت در ركابت را نصيب من گرداند.
پيامبر فرمود: خداي شهادت را به ((حارثه ))، روزي كن ،
چند روزي نگذشت كه جنگي پيش آمد، حارثه در آن جنگ شركت نمود و پس از كشتن 9 يا 8 نفر از دشمنان ، به شهادت رسيد.
#خواندنی
@ranggarang
📌 زندگی دیگران را نابود نکنیم ...
💠 جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی❓
_ پیش فلانی
+ ماهانه چند میگیری❓
_ 5 میلیون
+ همهش همین ؟ 5میلیون ❓ چطوری زندهای تو ؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه❗️ خیلی کمه‼️
👈 یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد . صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد .
قبلا شغل داشت ، اما حالا بیکار است...
💠 زنی بچهای را به دنیا آورد،زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچهتون ، شوهرت برات چی خرید❗️
_ هیچی❗️
+ مگه میشه⁉️
یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری⁉️
👈 بمب را انداخت و رفت...
ظهر که شوهر به خانه آمد ، دید که زنش عصبانی است و ... . کار به طلاق کشید و تمام.
💠 پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید : پسرت چرا بهت سر نمیزند❗️
یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه⁉️
👈 صفای قلب پدر را تیره و تار میکند
🔺 این است ، سخن گفتن به زبان شیطان...
❗️در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم :
🔸 چرا نخریدی❓
🔸 چرا نداری❓
🔸 چطور این زندگی را تحمل میکنی
یا فلانی را❓
🔸 چطور اجازه می دهی❓
ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد ، یا از روی کنجکاوی یا فضولی ...
اما نمیدانیم چه آتشی به جان شنونده میاندازیم‼️
♦️« کور » وارد خانهی مردم شویم
و « کـَر » از آنجا بیرون بیاییم❗️
♦️مفسد نباشیم...
@ranggarang
💠#داستان
👈فقط بخاطر یک نماز از سر ترس
💢حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد
از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد
هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد
سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند وزیر گفت: سبحان الله چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید به او گفت: تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم
#خواندنی
@ranggarang
✳️ تفاوت وصیت ها:
✅قدیم:
باغ قلهک واسه مادرتون
خونه امیریه واسه خسرو
عمارت تجریش هم واسه مینا الباقی خیرات
✅حالا:
قسطهای پراید رو جمشید بده
قسطهای مسکن مهر رو هم شراره بده که کارمنده
قسطهای وام وسایل منزل روهم میترا بده.
به پول یارانه هم دست نزنید واسه مادرتونه
در ضمن پیگیر سهام عدالت هم باشین
#خندیدنی
@ranggarang
#داستان
رحم کن تا رحم شوی
📚 ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
💥 "ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ."
🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ . ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ساکن ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ .
شخص ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ .
🔹جوان ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ همچنان ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ است.
🔅 ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ، ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ .
#خواندنی
@ranggarang