eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
7 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز پنجشنبه و دلتنگی این پست رو تقدیم میکنم به کسانی که دلتنگ پدر مادر و یا هر عزیز دیگه ای هستند🙏🌹❤️🌹 روح تمام درگذشتگان قرین رحمت و آرامش 🙏🖤🖤🖤🌹🌹 @ranggarang
🔴شيطان در آخرالزمان با تمام‌توان خود می‌تازد... ✍ آخرالزمان چون نزدیک نابودی ابليس است، تـمـام سعـی و تـلـاش خـود را بـرای تأخير در ظهـور و گمراهی مردمان بـه كار خواهد بست. آنقدر در آخرالزمان اين مسائل رونق می‌گيرد كه وقتی ندای آسمانی به نفع امام زمان علیه‌السلام بلند می‌شود، نعره‌ای هم از جانب شيطان شنيده می‌شود كه بعضی‌ها، حق و باطل را اشتباه می‌كنند. حضرت امام صادق علیه‌السلام در مورد زمان ظهور حضرت و نشان آن فرمودند : منادی نام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را ندا می‌دهد. پرسيدم : آيا اين ندا را بعضی می‌شنوند يا همه؟ حضرت فـرمـودنـد : «هـمـه! هـر قومی به زبان خودش می‌شنود». پرسيدم : پس با اين حال ، ديگر چه كسی با حضرت مخالفت می‌كند ، در حالی كه نام او ندا داده شده و شكی در حقانيت او نيست؟ حضرت فرمودند : ابليس آن‌ها را رها نمی‌كند، تا اين‌كه در آخر شب ندای ديگری بدهد. پس مردم دچار شك می‌‌شوند. 📚كمال‌الدين و تمام النعمة ج۲ ص۶۵۰ ‌‌@ranggarang
مادر نابينا كنار ل پسرش در شفاخانه نشسته بود و مى گريست... فرشته ى فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: اى مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است كه فقط يكى از آرزو هاى ترا براورده سازد، بگو از خدا چه مى خواهـى؟ مادر رو به فرشته كرد و گفت: از خدا مى خواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشيمان نمى شوى؟ مادر پاسخ داد: نه! فرشته گفت: اينك پسرت شِفا يافت ولى تو مى توانستى بينايى چشمان خود را از خدا بخواهى... مادر لبخند زد و گفت تو درك نمى كنى! * سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقى شده بود و مادر موفقيت هاى فرزندش را با عشق جشن مى گرفت. پسرش ازدواج كرد و همسرش را خيلى دوست داشت... پسر روزى رو به مادرش كرد و گفت: مادر نمى توانم چطور برايت بگويم ولى مشكل اينجاست كه خانمم نمى تواند با تو يكجا زندگى كند. مى خواهم تا خانه ى برايت بگيرم و تو آنجا زندگى كنى. مادر رو به پسرش كرد و گفت: نه پسرم من مى روم و در خانه ى سالمندان با هم سن و سالهايم زندگى مى كنم و راحت خواهم بود... مادر از خانه بيرون آمد، گوشه ى نشست و مشغول گريستن شد. فرشته بار ديگر فرود آمد و گفت: اى مادر ديدى كه پسرت با تو چه كرد؟ حال پشيمان شده يى؟ مى خواهى او را نفرين كنى؟ مادر گفت: نه پشيمانم و نه نفرينش مى كنم. آخر تو چه مى دانى؟ فرشته گفت: ولى باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و مى توانى آرزوى بكنى. حال بگو ميدانم كه بينايى چشمانت را از خدا مى خواهى، درست است؟ مادر با اطمينان پاسخ داد نه! فرشته با تعجب بسيار پرسيد: پس چه؟ مادر جواب داد: از خدا مى خواهم عروسم زن خوب باشد و مادر مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت كند، آخر من ديگر نيستم تا مراقب پسرم باشم. اشك از چشمان فرشته سرازير شد و اشك هايش دو قطره در چشمان مادر ريخت و مادر بينا شد... هنگامى كه زن اشك هاى فرشته را ديد از او پرسيد: مگر فرشته ها هم گريه مى كنند؟ فرشته گفت: بلى! ولى تنها زمانى اشك مى ريزيم كه خدا گريه مى كند. مادر پرسيد: مگر خدا هم گريه مى كند؟! فرشته پاسخ داد: خدا اينك از شوق آفرينش موجودى به نام مادر در حال گريستن است... هيچ كس و هيچ چيز را نمى توان با مادر مقايسه كرد. (به افتخار مادر) @ranggarang
♦️ پسرکی دو سیب در دست داشت مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به من میدی؟ پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان مادر خشکید! سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: بیا مامان! این یکی ، شیرین تره!!!! مادر ، خشکش زد چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..! هر قدر هم که با تجربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد . @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمود. شیادی جلو آمد و گفت: اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه را که به همین رنگ است به تو می دهم!! بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است و ارزشی ندارد به آن مرد گفت به یک شرط قبول می نمایم!سپس گفت: اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی. شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود! بهلول به او گفت: تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست چگونه من نفهمم که سکه های تو از مس است؟!!! @ranggarang
رنگارنگ 🌸
#داستان_ 💠داستان وصال عشق💠 💫قسمت هفتم وقتى مجدداً خواستند مراسم را برگزار نمايند دوباره رويداد اوّ
‌💠داستان وصال عشق💠 💫قسمت هشتم آنگاه حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) به ايشان فرمود: اى روح الله! من براى خواستگارى مليکه از شمعون، براى اين پسرم آمده ام. آنگاه با دست به سوى ابا محمّد حسن بن على (عليهما السلام)، پسر صاحب اين نامه، اشاره کرد. حضرت مسيح (عليه السلام) به شمعون نگاه کرد وفرمود: شرف وسعادت به تو روى آورده، خاندان خود را به خاندان آل محمّد (عليهم السلام) پيوند ده. عرض کرد: آرى پذيرفتم. آنگاه پيامبراسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) بر منبر رفت ومرا به فرزندش تزويج نمود وحضرت مسيح (عليه السلام) وفرزندان پيامبراسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) وحواريان را شاهد گرفت. از خواب بيدار شدم، ترسيدم که اين خواب را به پدر وجدّ خويش بازگو کنم. چون ممکن بود مرا بکشند. به همين خاطر، آن را پنهان نمودم وبه ايشان آشکار نکردم، واز سوى ديگر مهر ومحبّت حسن بن على (عليهما السلام) در دلم جى گرفت، به خوردن وآشاميدن بى ميل شدم آن چنان که به شدّت، ضعيف، لاغر وبيمار گرديدم. 📚غيبة طوسى، ص 204 ـ 208، فى معجزات العسکرى (عليه السلام) بحار الانوار، ج 51، ص 6، ح 10 ادامه دارد.. @ranggarang
خدایا دراين شبها تو را به مهربانيت قسم دلهاى گرفته را شاد ودست هاى نيازمند رابى نيازگردان وقلبى نورانى،تنى سالم زندگى ارام نصيب دوستانم بگردان @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @ranggarang
❤️ بيخود اَز خويشَم و دور اَز تـو ڪَسےٖ نيسْٺ مَـرا بہ تـ♥️ـو اِے عِشـــق اَز ايـنٖ فـٰاصلہ ے دور، سـَلاٰم ✋🍃 🌺 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ السلام علیک یا ابا صالح المهدی علیه السلام ✋ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... 🌱سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بہ امـــام زمــان عجل الله بگو میخوام ســرباز ویژه‌ی شما باشم... 🤲خدایاماراازسربازهای واقعی امام زمان عجل الله قرار بده... 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات بفرست 🌸 @ranggarang
nodbeh mirdamad.mp3
12.07M
🌹 دعای ندبه روز جمعه» بخوانیم.. @ranggarang
4_5773834826477997347.mp3
1.51M
💔 با همه لحن خوش آواییم در به در کوچه تنهائیم یا صاحب الزمان ادرکنی. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام صبحتان بخیر زندگیتون شاعرانه. روزی سرشاراز عشق ،عاطفه،محبت وصداقت برایتان آرزومندم دنیاتون پرازشادی ولبریزازلطف خدا @ranggarang
🖤 قدّس‌سرّه: 🍃بدان که هر چه مراقبت و حضور عندالله كامل‌تر باشد ، و مزاج انسانی به اعتدال ممكن نزدیک‌تر باشد ، و قوه خیال و دستگاه وی قوی‌تر و صحیح‌تر باشد ، تمثلات در لوح نفس صاف‌تر و سالم‌تر است. استادم علامه طباطبائی - قدس سره - در خلوتی به من فرمود: ➖آقا هر روز که مراقبتم قوی‌تر است ، در شب تمثلاتم صافي‌تر است @ranggarang
💢توصیه رسول الله در مورد زبان شخصی به پیامبر (ص) گفت:مرا راهنمایی کن! 🔻پیامبر ص فرمودند: زبان خود را کنتر کن. بار دیگر آن شخص گفت: مرا راهنمایی کن! 🔸پیامبر ص همان جواب را بیان فرمودند. بار سوم تقاضای راهنمایی کرد. پیامبر ص 🔹باز هم به او فرمودند: زبانت را کنترل کن. عرض کرد: آیا این مسئله آن چنان مهم است که در هر سه بار مرا به آن توصیه فرمودی؟ 🔸پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: وای بر تو! آیا جز آثار زبان، انسان را با صورت درون شعله های دوزخ می افکند؟! 📔کشکول؛بهتاش؛ص۱۰۴ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌ @ranggarang
📜 بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖمِ 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَوْلـیٖـٰاءَٱݪلّٰـهِ وَ اَحِـبـٰائَـه‍ـُ 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَصْـفـیٖـٰاءَٱݪلّٰـهِ وَ اَوِدّٰائَـه‍ـُ سلام برشما اى اوليای خدا ودوستانش سلام برشما اى برگزيدگان خدا ودوستدارانش 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ دیٖـنِ ٱݪلّٰـهِ 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ رَسُـولِ ٱݪلّٰـهِ سلام برشما اى ياوران دين خدا سلام برشما اى ياران رسول خدا 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ اَمـیٖـرِٱلْـمُـؤمِـنـیٖـنَ 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ فـٰاطِـمَـةَ سَـیّـِدَةِ نِـسـٰاءِٱلْـعـٰالَـمـیٖـنَ سلام برشما اى ياران اميرمؤمنان، سلام برشما اى ياران‏ فاطمه بانوى زنان جهانيان 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ اَبـیٖ مُـحَـمَّـدِِ ٱلْـحَـسَـنِ بْـنِ عَـلـیِّٖ ٱلْـوَلـیِّٖ ٱݪـنّـٰاصِـحِ سلام برشما اى ياران حضرت ابامحمّد حسن بن على؛ آن دوست خيرخواه 🌴اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـڪُـمْ یـٰااَنْـصـٰارَ اَبـیٖ عَـبْـدِٱݪلّٰـهِ سلام برشما اى ياران حضرت اباعبدالله‏ ✨بِـاَبـیٖ اَنْـتُـمْ وَاُمّـیٖ طِـبْـتُـمْ پدرومادرم به فداىِ شما ✨وَطـٰابَـتِ ٱلْـاَرضُ ٱلّـَتـیٖ فـیٖـهـٰا دُفِـنْـتُـمْ  براستى پاكيزه شديد وپاكيزه گشت آن زمينى كه شمادرآن مدفون شديد ✨وَفُـزتُـمْ فَـوزََٱ عَـظـیٖـمـََٱ وبه رستگارى‏ِبزرگى رسيديد ✨فَـیـٰا لَـیْـتَـنْـیٖ کُـنْـتُ مَـعَـڪُـمْ فَـاَفُـوزَ مَـعَـکُـمْ پس اى كاش من هم باشما رستگار گردم. @ranggarang
🔵حکمت بعضی از بیماریها! 🌿ابوبصير (كه از شاگردان برجسته امام باقر (علیه السلام) بود و هر چه دو چشمش نابينا شده بود) به حضور امام باقر (علیه السلام) آمد و چنين گفت: ❄️آيا شما وارث پيامبر هستيد؟ 🌹امام علیه السلام: آري. ابوبصير: آيا پيغمبر اسلام وارث پيامبران پيشين بود و هر چه آنها مي دانستند، مي دانست؟ 🌹امام :آري. ابوبصير: روي اين اساس، آيا شما مي توانيد (مانند پيامبران) مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد را بينا نمائيد و مبتلا به بيماري پيسي را درمان نمائيد؟ 🌹امام باقر: آري مي توانيم به اذن خدا. آنگاه فرمود: جلو بيا. 📝ابوبصير مي گويد: نزديك رفتم، امام باقر (علیه السلام) دست بر چهره و ديده ام ماليد، هماندم خورشيد و آسمان و زمين و خانه ها و هر چه در شهر بود همه را ديدم. 🌺آنگاه به من فرمود: مي خواهي اين گونه باشي و در روز قيامت در سود و زيان با مردم شريك گردي؟ يا آنكه به حال اول برگردي و بدون بازداشت به بهشت روي؟ 💫گفتم: مي خواهم، همانگونه كه بودم برگردم. امام بار ديگر دست به چشم او كشيد و چشمان او به حال اول برگشتند... 📒اصول کافی،حديث 2، ص 469 -470، ج 1. @ranggarang
*مرگ ترس ندارد*           همسـر ملانصـرالدین از او پرسید: *«پس از مـرگ چه بلایی به سـرمان می آورنـد؟»*🔻 ملا پاسخ داد:«هنوز نمـرده ام و از آن دنیـا بی‌خـبر هستـم ؛‌ ولی امشب برایـت خـبر می‌آورم.» یک راست رفت سمت قبـرستـان. در یکی از قبرهای آخـر قبرستان خـوابید. خواب داشت بر چشم های ملا غلبه میـکرد؛ولی خـبری از نکـیر و منـکر نبود. چند نفـری با اسب و قاطـر به سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطـرها ، ملا از خواب پرید و گمان کرد که نکیـر و منکـر دارنـد می‌آیند. وحشت زده از قـبر بیـرون پـرید. بیرون پـریدن او همان و رم کردن اسب هـا و قاطـر ها همان‌!! قاطر سواران که به زمین خورده بودنـد تا چشمشان به ملا افتـاد،او را به باد کتک گرفتند. ملا با سرو صورت زخمی به خانه بـرگشت. خانمش پرسیـد: «از عــالـم قـبر چـه خبـر؟!» گفت: «خـبری نبـود ؛ ولی این را فهمـیدم که اگــر قاطــر کـسی را رم نـدهـی ، کاری با تـو نـدارند!! واقعیت همین است . 🔻 *اگـر نان کـسی را نبـرده ونبریده باشیـم،* *اگـر آب در شیر نکـرده باشیـم ،* *اگـر با آبروی دیگران بـازی نکـرده باشـیم ،* *اگربه عهدخودوخدای خودومردم خیانت نکرده باشیم* *اگـر جنس نامرغـوب را به جای جنـس مرغوب به مشتـری نداده باشـیم ،* *اگر به زیردستـان خود ستـم نکـرده باشیـم ،* اگربه مردم به واسطه زرنگی کلک نزده باشیم *هیـچ دلیـلی ندارد از مرگ بهراسیم اگر اعمال صالح داشته باشیم @ranggarang