🔆 باید یاد بگیری همان طور که هر روز لباس هایت را انتخاب می کنی، افکارت را انتخاب کنی.
🔆 این قدرتی است که می توانی آن را پرورش دهی.
🔆 اگر بخواهیم کنترل زندگی مان را در دست بگیریم باید بر ذهنمان کار کنیم. این تنها چیزی است که باید کنترل کنیم.
#روانشناسی
#ذهن
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕ده فرمان دکتر #محمود_انوشه برای داشتن زندگی بهتر
@ranggarang
❣#تدبر_در_قرآن❣
🔹 خداوند در سوره کهف فرموده:
🕋 الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (کهف/46)
⚡️ترجمه:
اموال و بچههای شما زینت حیات دنیا هستند.
🔹 و در سوره اعراف فرموده:
🕋 يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ (اعراف/۳۱)
⚡️ترجمه:
مسجد رفتید، زینتهاتون رو هم با خودتون همراه داشته باشید.
👈 یکی از زینتهای ما در دنیا بچههای ما هستند. پس ان شاءالله وقتی به مسجد میرویم بچهها را با خود ببریم.
@ranggarang
#در_محضر_اهلبیت
✅ امام رضا علیه السلام:
خشم، کلید هر بدی است.
📙 مشکاة الأنوار، ص383
@ranggarang
#پندانه
✍ #زنگوله_افکار
🔹 میگویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده. بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده.
🔸در نهایت هم رهایش میکرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. میماند فقط آن زنگوله!...
🔹از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا میکند. دیگر نمیتواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری میدهد. بنابراین «گرسنه» میماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» میکند، «آرامش»اش را به هم میزند و در نهايت از گرسنگی و انزوا میميرد.
🔸دقیقا این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد. دنبال خودش میکند، خودش را اسیر توهماتش میکند.
🔹 زنگولهای از افکار منفی، دور گردنش قلاده میکند. بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد...
#افکار_منفی
@ranggarang
🌹امام على عليه السلام:
قویترین مردم کسی است که با بردباری بر خشم خود چیره شود.
@ranggarang
🔴بعد از نماز، زود بلند نشوید و بروید!
🌺حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای(ره) با همان لهجه شیرین اصفهانی خود می فرمود:
بادبادک، بی دنباله بالا نمیره، نماز هم بدون تعقیب بالا نمی رود.
🌷ایت الله مجتهدی نیز فرمودند:
هربنده یک دعای مستجاب داره بعد از هر نماز،زود بلند نشوید برید.
🌹آیت الله مجتبی تهرانی نیز می فرماید:
ما در روایات بسیار داریم که کسی که حاجتی دارد، اگر نماز بخواند و در نماز یا بعد از نماز دعا کند، دعایش مستجاب است.
🌸 پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
خداوند فرموده است: ..... اگر کسی وضو گرفت و نماز خواند و از من چیزی درخواست کرد و من به او عطا نکردم، من به او جفا کردم.
✅حالا درخواست او می خواهد امر دینی باشد یا امر دنیایی باشد؛ هرچه باشد، باشد اگر من به او عطا نکنم به او جفا کردهام و من هم پروردگاری جفاکار نیستم. "
🔆 برخی تعقیبات مشترکه بعد از نماز:
دعا کردن، ذکر تسبیحات حضرت زهرا، خواندن سوره حمد و آیت الکرسی، سه مرتبه: استغفرالله الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، ذوالجلال والاکرام و اتوب الیه✨
@ranggarang
#داستان_های_بحار_الانوار
#داستانفوق_العاده_زیبا📚
#رازویرانی_مسجدی_در_یمن ❗️
قومی در ساحل عدن مسجدی بنا کردند، اما وقتی کار ساختن آن تمام شد، ناگهان مسجد فرو ریخت، آن قوم نزد خلیفه اول رفته و داستان خراب شدن مسجد را با او در میان گذاشتند.
خلیفه گفت: باید بنای #مسجد را محکم بسازید.
مجدداً مسجد را ساختند، ولی ویران شد، باز هم نزد خلیفه رفتند و جریان را به اطلاع رساندند، خلیفه نمیدانست چه باید بکند، مثل همیشه به حضرت علی متوسل شد و از او کمک خواست.
امام علی(ع) فرمود: طرف راست و چپ قبله را حفر نمایید، دو #قبر آشکار میشود که روی آن نوشته شده: «من رضوا هستم و خواهرم حیا که هر دو دختران تبّع پادشاه یمن هستیم، ما مردیم در حالی که به خداوند شرک نورزیدیم».
پس آنها را در آوردید، غسل و کفن کنید و بر آنها نماز بخوانید و بعد آنها را به خاک بسپارید، سپس مسجد را بنا کنید تا خراب نشود، آنان امر حضرت را اجرا کردند و پس از آن مسجد خراب نشد.
📓بحارالانوار،ج41، ص297، ح22
@ranggarang
📜«امام جعفرصادق (سلام الله علیه)»:
🌼هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.
🌼تنها او مهدی(سلام الله علیه) است
که پس از دورانهای طولانیِ بلاخیز و تنگناهای طاقتفرسا، غمها و گرفتاریها را از دل شیعیانش برطرف مینماید...
(📙الزامالناصب، ص ١٣٨)
@ranggarang
🔴پادشاه و سه وزیرش(حکایتی بسیار آموزنده و خواندنی )
✅در يكي از روزها پادشاه سه وزيرش را فراخواند و از آنها درخواست كرد كار عجيبي انجام دهند.
از هر وزير خواست تا كيسه اي برداشته و به باغ قصر بروند و كيسه ها را با ميوه ها و محصولات تازه پر كنند.
همچنين از آنها خواست كه در اين كار از هيچ كس كمك نگيرند.
✨وزرا از دستور پادشاه تعجب كرده و هر كدام كيسه اي برداشته و به سوي باغ راه افتادند.
1⃣وزير اول كه به فكر راضي كردن شاه بود بهترين ميوه ها و با كيفيت ترين محصولات را جمع آوري كرده و پيوسته بهترين را انتخاب مي كرد تا اينكه كيسه اش پر شد.
2⃣اما وزير دوم میدانست كه شاه اين ميوه ها را براي خود نمي خواهد، پس با تنبلي و شروع به جمع كردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمي كرد تا اينكه كيسه ها را با ميوه پر كرد.
3⃣ وزير سوم كه مطمئن بود شاه درون کیسه را نگاه نمی کند كيسه را با تنبلی به سرعت با علف و برگ درخت و خاشاك پر نمود .
✅روز بعد پادشاه دستور داد كه وزيران را به همراه كيسه هاي كه پر كردند بياورند .
💥 وقتي وزيران نزد شاه آمدند به سربازانش دستور داد سه وزير را گرفته و هر كدام را جدا به زنداني دور كه هيچ كس دستش به آنجا نرسد و هيچ آب و غذايي هم به آنها نرسانند همراه با کیسه هایشان به مدت ۳ ماه زنداني كنند .
🌟وزير اول بدون سختی و رنج پيوسته از ميوه هاي خوبي كه جمع آوري كرده بود مي خورد تا اينكه سه ماه به پايان رسيد.
⭐️ اما وزير دوم اين سه ماه را با سختي و گرسنگي و مقدار ميوه هاي تازه اي كه جمع آوري كرده بود سر كرد.
⚡️و وزير سوم قبل از اينكه روز اول به پايان رسد از گرسنگي مرد.
💥مصداق این دنیاست...
حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟ زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم...
✅ اما فردا زمانی که به ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند,
⚡️در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی..
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رساند.
🔴پس کمی بایستیم و با خود بیاندیشیم.فردا در زندانمان چه خواهیم کرد...؟
@ranggarang
🌷عارف بزرگ،آیت الله شاه آبادی می فرمایند:
✳️ بدان که تو هستی و نمیمیری. این بدن تو است که می میرد، تو خودت هستی همچنان حی و زنده.
⛔️حساب کار خودت را بکن...
♻️ ببین برای این دو روزه دنیا که خودت میدانی ثباتی در آن نیست، چه کوششها و تقلّاهایی میکنی!
〽️اما برای آنجا که زندگی ابدی است، چه تهیه دیدهای؟
🔴 در آن جا زندگی انفرادی است، احتیاجات را خودت تنهایی باید رفع کنی؛ باب کمک طلبیدن و همکاری مسدود است.
🔰حواست باشد!
🔆این جا آمدهای که برای آنجا تهیه ببینی....
@ranggarang
🔵اهمیت احترام به سادات!
🌹در محضر آیت الله بهجت ره:
احترام به سادات و مودّت و محبت به آنها، خیلی سفارش شده است.
🍃بعضی فرمودهاند بارها اتفاق افتاده با نظر سیدی مخالفت نمودم و چوبش را از جای دیگر خوردم.
💥 بلکه از این بالاتر، پدری که سید بود نقل میکرد:
گاهی فرزند خود را بهعنوان تأدیب کتک میزدم، بلافاصله گرفتاری و ناراحتی برایم پیش میآمد...
🌺حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام به شخصی که به یکی از سادات بیاعتنایی کرده بود ایراد گرفتند. آن شخص عرض کرد:
بیاعتنایی من به او، بهخاطر مخالفت او با شما بود.
💚حضرت در جواب فرمود: چون او به ما انتساب دارد، نمیبایست چنین میکردی..!
📘در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۵
@ranggarang
شاخشمشاد_۲۰۲۳_۰۱_۲۴_۱۰_۵۲_۳۲_۳۳۰.mp3
4.74M
#علیرضاافتخارے
اۍگلِنازِمن...
@ranggarang
#سه_دقیقه_تا_قیامت
(قسمت ۲۱)👇👇
✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
☘گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی.
🔅 به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده..
🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
♻️تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود.
💥من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود.
🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
⚡️ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم...
💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم.
❄️ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم.
هیچ علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید جبران کنم انجام دادم.
🍀 آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد..
@ranggarang
💠#داستان
👈نه خانی آمد، نَه خانی رفت...
مرد خسیسی،خَربُزِه ای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد.
در راه به وَسوسه افتاد که قَدری از آن بخورد،ولی شَرم داشت که دستِ خالی به خانه رَود...
عاقبت فریب نَفس،بر وی چیره شد و با خود گفت،قاچی از خربزه را به رَسمِ خانزادِه ها می خورم و باقی را در راه می گذارم،تا عابِران گَمان کنند که خانی از اینجا گذشته است،و چنین کرد.
البته به این اندک،آتش آزِ او فرو ننشست و گفت،گوشتِ خربزه را نیز می خورم تا گویند،خان را چاکِرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده اند...
سپس آهنگ خوردن پوستِ آن را کرد و گفت:این نیز می خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است...
و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یِک جا بلعید و گفت"اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است".
📚امثال و حکم مرحوم دهخدا
#خواندنی
@ranggarang
🔴وقتی کوچک بودم فکر میکردم آدم ها چقدر بزرگند و ترس برم میداشت...
بزرگ که شدم دیدم بعضی آدما چقدر کوچکندو بیشتر ترسیدم...
💕💙💕
🔴مواظب باش چی به مردم اطرافت میگی!
دوست امروزت فردا ممکنه تبدیل به دشمنت شه.
@ranggarang
مرد چیست؟
موجود ی است که موقع تولدش میگن:حال مادرش چطوره؟؟؟
موقع عروسیش میگن چه عروس خوشگلی!!
موقع مرگش میگن بیچاره زن و بچهش!
ولی بعد از مرگش هر خطایی از بچههایش سر بزند میگن:
ای تو روح پدرش با این بچه تربیت کردنش! #خندیدنی
@ranggarang
اگر تونستی مردی را در پنج دقیقه نسبت به موضوعی متقاعد کنی اون مرد پدرته
اگه ده دقیقه طول کشید اون مرد برادرته
اگه بیست دقیقه طول کشید اون پسرته
اگه یه عمر توضیح دادی و قانع نشد ، اون مرد شوهرته 😀به سلامتی همه مردا
#خندیدنی
@ranggarang