eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
7 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
یک خط روضه ی مکشوف.... @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غریبان ڪربلاسٺ بدون تو مهمان ڪربلاسٺ چشم رباب به آغوش خالے اسٺ اصغر شهید گلستانּ 🥀 🍂🥀 🍂 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️رفته ز دستم همه‌ی هستی‌ام ای خدا ... 🎙مداحی بسیار دلنشین و محزون حاج علی انسانی بمناسبت امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای من ازعاشورا زمین وآسمون غمگینه یه خواهری داره میبینه یکی میشینه روی سینه😭😭💔💔 التماس دعا🤲😭 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸استاد فاطمی نیا: ✅یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار ✅رکعت نماز زودتر به خدا می رساند! @ranggarang
⚫️مصرع شعر معروفی که حضرت علی علیه السلام به محتشم کاشانی آموختند! (جالب و خواندنی) ✳️محتشم از شعرای متوسط الحالی بوده که علی الظاهر برادری هم داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه هایی هم برای وی سروده است. 🌸شبی در عالم رویا حضرت علی(علیه السلام) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(علیه السلام) شعر نمی گوید! 💠محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند و ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند. 🌹حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» 🌟 و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» 🔴 محتشم شعر را بی وقفه ادامه می دهد تا به این مصرع می رسد که: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» او اما برای ادامه ی این بیت تردید می کند. ❎ چون قاعدتا مصرع دوم باید به گونه ای عنوان می شد که خداوند را از این واقعه ملول و ناراحت نشان دهد،در حالی که ناراحتی و غم در خداوند راهی ندارد. 🔆 به همین دلیل از ادامه باز مانده و به ائمه متوسل می شود. تا در عالم رویا یا در بیداری به محضر امام زمان🌸 مشرف شده و مشکل را در میان می گذارد و از حضرتش برای ادامه ی شعر استمداد می کند. ❤️ حضرت به او می فرماید که این بیت را این گونه تکمیل کند: ❄️هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال ❄️او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال و اینگونه حضرت بدون این که در مصرع اول دستی برده باشند، بیت را کامل می کنند به گونه ای که به محتوای آن هیچ گونه خدشه ای وارد نباشد. 🔵بدین صورت باید گفت در ترکیب بند محتشم کاشانی دو مصرع از دو معصوم علیه السلام نهفته است. 🌷مصرع اول شعر که از مولای متقیان امام علی است و مصرع بعدی که در بالا اشاره شد، از امام زمان(عج) است.... @ranggarang
🌹🍃"مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندي؟ 🌹🍃کيان : راه گم کردم ابو اسحاق . . . 🌹🍃مختار : راه بلدي چون تو که راه را گم کند ؛ نا بلدان را چه گناه ؟! 🌹🍃کيان : راه را بسته بودند از بيراهه رفتم هر چه تاختم مقصد را نيافتم ! وقتي به نينوا رسيدم خورشيد بر نيزه بود مختار : شرط عشق جنون است ما که مانديم ، مجنون نبوديم ." @ranggarang
⚫️عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت!(بسیار زیبا) ♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد. ⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود. 💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند. 🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. ❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.» ✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار. 🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.» 💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. 🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید... 🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید 🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. 💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید. 🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. 🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ "آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟" ⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...» ♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید... 🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین... 📘منبع:داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴خاطرات کربلا🌾 کاروان عشق، در راه است... از پیشگویی ها در مورد اتفاقات،شروع میکنیم تا به اتفاقات افتاده بر سر اهل بیت حسین بن علی (ع) و یارانش برسیم... با ما همراه باشید هر شب در کانال 👇👇👇 @ranggarang
🌴خاطرات کربلا🌴 🏳قسمت نوزدهم (پیشگویی ها) 🌾رؤياى امير مؤمنان (عليه السلام) در كربلا 📗كمال الدين - به نقل از ابن عبّاس - : در حركت به سوى صفّين من همراه امير مؤمنان (عليه السلام) بودم. هنگامى كه در نينوا در [كناره‏] رود فرات فرود آمد. با صداى بلند فرمود: «اى ابن عبّاس! آيا اين جا را مى ‏شناسى؟». گفتم: اى امير مؤمنان! آن را نمى‏ شناسم. فرمود: «اگر آن را مانند من مى‏ شناختى از آن نمى‏ گذشتى جز اين كه مانند من گريه مى‏ كردى». سپس امام (عليه السلام) مدّتى طولانى گريه كرد تا محاسنش خيس شد و قطره‏هاى اشك بر سينه‏اش چكيد و ما با او گريستيم و او مى‏ فرمود: «آه، آه! خاندان ابو سفيان از [جان‏] من چه مى‏ خواهند؟! خاندان حرب، حزب شيطان و همدستان كفر از [جان ]من چه مى‏ خواهند؟! اى ابا عبد اللَّه! صبر داشته باش كه پدرت از آنها همان ديده كه تو از آنها خواهى ديد». آن گاه آبى خواست و براى نماز وضو گرفت و بسيار نماز خواند و مانند سخن اوّلش را، تكرار كرد. جز آن كه پس از تمام شدن نمازش، به خواب سبُكى رفت و سپس بيدار شد و فرمود: «ابن عبّاس!». گفتم: بله! من اين جا هستم. فرمود: «آيا آنچه را هم‏ اكنون در خواب ديدم، به تو نگويم؟». گفتم: خوش بخوابى و خوابت خير باشد، اى امير مؤمنان! فرمود: «گويى مردانى سپيد ديدم كه از آسمان فرود آمدند و پرچم‏هاى سفيدى همراه داشتند و شمشيرهاى سپيد و درخشان خود را از گردن آويخته بودند و گرد اين زمين خط كشيدند و سپس ديدم كه شاخه‏ هاى اين درختان خرما بر زمين خورد و از آنها خون تازه جارى بود و گويا فرزند نونهال و جگرگوشه‏ ام حسين در ميان اين خون‏ ها غرق بود و استغاثه مى‏ كرد ؛ امّا كسى به فريادش نمى ‏رسيد، و گويا آن مردان سپيد كه از آسمان فرود آمده بودند. او را ندا دادند و گفتند : "اى خاندان پيامبر! صبر پيشه كنيد كه شما به دست بدترينْ مردمان كشته مى‏ شويد. اى ابا عبد اللَّه! اين. بهشت است كه مشتاق توست" و سپس مرا سر سلامت دادند و گفتند: "اى ابو الحسن! تو را بشارت باد كه فرداى قيامت كه مردم در برابر پروردگار بر مى‏ خيزند، خداوند به خاطر اين فرزند چشمت را روشن مى ‏كند" و آن گاه بيدار شدم. و سوگند به خدايى كه ما را آفريد، اين‏چنين است راستگوى تصديق شده ابو القاسم صلى اللَّه عليه و آله برايم باز گفته است كه من هنگامى كه براى مقابله با متجاوزان بر ما بيرون مى‏ روم اين سرزمين را خواهم ديد. اين سرزمين كرب و بلاست و حسين و هفده تن از فرزندان من و از فرزندان فاطمه، در اين مكان دفن خواهند شد و آن در آسمان‏ها معروف است و [آسمانيان‏] از سرزمين كَرب و بلا ياد مى ‏كنند. همچنان كه از بقعه‏ هاى دو حرم (مكّه و مدينه) و بيت المقدّس، ياد مى ‏كنند». 📚كمال الدين : ص ۵۳۲ ح ۱ الأمالى صدوق : ص ۶۹۴ ح ۹۵۱ 🌾خبر دادن على عليه السلام در مسجد كوفه از شهادت امام حسین علیه السلام 📘كامل الزيارات - به نقل از ابراهيم نَخَعى - : امير مؤمنان عليه السلام بيرون آمد و در مسجد نشست و يارانش گِردش را گرفتند و حسين عليه السلام آمد تا آن كه پيش رويش ايستاد. امام عليه السلام دست بر سر او نهاد و فرمود: «اى پسر عزيزم! خداوند در قرآن گروه‏هايى را سرزنش كرده و فرموده است: «پس آسمان و زمين بر آنان نَگِريستند و آنها مهلت نيافتند» (دخان، آيه ۲۹) و به خدا سوگند، تو را پس از من مى‏ كشند و سپس آسمان و زمين بر تو مى ‏گريند». 📚كامل الزيارات : ص ۱۸۰ ح ۲۴۲ بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۰۹ ح ۱۶ ادامه دارد.. @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️رفته ز دستم همه‌ی هستی‌ام ای خدا ... 🎙مداحی بسیار دلنشین و محزون حاج علی انسانی بمناسبت امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 آل عبا بدون پناه اسٺ العجل بر روے نیزه ها سر ماه اسٺ العجل یا این دل شڪسٺہ ے ما را صبور ڪن یا از براے زینب ڪبرے ظهور ڪن @ranggarang