eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37.3هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
4.2هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🌸🍃 اگه ۱۵ تا ۲۵ سالته،دختری یا پسر، فرقی نمیکنه!ولی قطعا نیاز داری اینو بشنوی:لطفا به خودت بیا! منتظر نباش اشتباهات گذشتت درست شن.. منتظر نباش آدمایی که رفتن و بهت آسیب زدن برگردن.. منتظر نباش آدم‌های جدیدی بیان و همه چیز رو درست کن.. تو خودت کافی هستی! بی نظیری! درخشانی! تو تنها کسی هستی برای خودت که سختی ها رو پشت سرت گذاشتی و واسه هدفات میجنگی! تو تنها کسی هستی که هیچوقت خودتو تنها نزاشتی!تو تنها کسی هستی که رفیق ترین خودت تو شرایط سخت بودی!تو تنها کسی هستی که وقتی کسی تلاش نمیکرد تو توی شرایط سخت تلاش کردی! از تو فقط یه دونه هست لطفا مراقبِ خودت باش. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خانوما و دختر خانومای خوشگل یه خواهشی ازتون داشتم البته که این نسل جدید خیلیاشون درجه یک و گلن اگه یه عروسی رفتین و لباس میکاپ و شینیون عروس مورد پسند شما واقع نشد بعد مراسم یا حتی حین مراسم به ذوقش نزنین و ایراد نگیرین 💔🤌 بخدا که دلش میشگنه با این هزینه های سرسام آور سالن های زیبایی سخته بخدا حتی اگه از نظر خودش بهترین و زیباترین شده باشه بعدش دلزده میشه از عکساش و ... خودم عروس قبل محرمم متاسفانه با وجود اینکه همه چیو بهترین انتخاب کرده بودم بعدش کلی ازم ایراد گرفتن طوری که فک میکردم یا من زشتم یا کار ارایشگر بد بوده( ولی همسر مادر و خاهر همسرم بشدت راضی بودن و میگفتن ماه شدی) اما خب حس میکنم اشتباه کردم ک این سبکو انتخاب کردم خواستم طوری باشه که همیشه عکسام و فیلمام قشنگ باشه و چیزای عجق وجقی انتخاب نکنم ک از مد بیفته... 😭( البته شاید من روحیه حساسی دارم یا ممکنه هر عروسی همینطور باشه بالاخره قشنگ ترین شب زندگیشه) این حرفو که میزنم خودمم بهش پایبندم هزار بار رفتم عروسی ممکنه کسی کنارم بوده باشه بگه عروس فلان چیزش خوب نیس و من همیشه جواب دادم خب سلیقه اش اینطوری بوده دوس داشته دلش با همون شاده خواهشا دل نشکونین 🥺🙏 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #برشی_بر_زندگی_اعضا🌱 #یاسی_بانو❤️ #قسمت_۴ اطاقی که نه پنجره داشت نه کف صاف نه دیوار گ
🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 ❤️ پدر شوهر فهمید و گفت بگو به بابات باید آبگرم کن بخره برات بیاره چی میگفتم اینهمه پررویی؟ گفتم و پدرم خرید و آورد تا خونه ما نصفه نیمه داشت قیافه خونه می‌گرفت خونه پدر شوهر ساخته شد سرامیک و کابینت و حیاط و کامل وتمیز شد شسته و نو تا دوباره اثاث آوردن و نشستن خونه نو وما همچنان جایی که کابینتش نصفه نیمه بود بدون کمد دیواری وامکانات دیگه اما گفتم شکر که شبها ترس سوسک وعنکبون تا صبح بیدار نیستم یا خیلی چیزای دیگه که نمیشه گفت ونوشت کلا خونواده همسرم خیلی محبت داشتن از اول بهمون وثابت کردن همه جوره شوهرم کاری براش پیدا شد قم که برادر شوهر دومی به واسطه گفته بود این کار داره نمیاد قم و اون کار پرید وقتی پرس و جو کرد وفهمید خیلی ناراحت شد موندیم با دنیایی از قسط و کار نیمه وقت وخونه ای که تازه سه ماه بود کاملش کرده بودیم خلاصه دادیم اجاره و صدتومن از بابام قرض کردیم رفتیم قم دنبال خونه و کار وبعد سختی های خیلی زیاد سه خونه بدون خواب پیدا کردیم قرارداد بستیم و در برابر حرت اونا اثاث کشی کردیم و خونه را هم دادیم اجاره بعد یکماه هنوز شوهرم بیکار بود واعصابش خراب وبعد یه بگو مگوی کوچیک گفت هدف تو دور کردن من از مامان بابام بود بخدا خستگی و زجر این چندسال اندازه این حرف اذیتم نکرد منی که بخاطر همسرم تحمل کردم موندم کنارش وامها نرفتم خونه پدرم تا خونه آماده بشه وقتی ساکن خونه باباش بودم با هررفتار مادرش کوتاه اومدم وصبر کردم با غذا و نون . 🍃🍃🍃🍃🌸🍃
💠چه چیزهایی مرد رو آزار میده❓ اختلاف سلیقه، اختلاف باور، احساس چك شدن ، مردها را آزار می‌دهد. 🔖به فكر چك كردن گوشی نباشید! ❇️یک باور اشتباه این است كه چون ما زن و شوهر هستیم، باید از محیط كار هم، گوشی شخصی، صحبت‌های شخصی همسرمان با مادر یا همكارهایش و. . . مطلع باشیم. هرگز پرسش‌های زنجیره‌ای نپرسید. 🔖سوال‌هایی مثل اینكه كی بود زنگ زد؟ چی‌كار داشت؟ چی می‌گفت؟ و. . . خیلی وقت‌ها مردها چون حوصله پاسخ دادن به این سوال‌ها را ندارند جواب دادن را از سر خودشان باز می‌كنند. گاهی همین مساله منجر به اختلاف زن و شوهر می‌شود و خانم احساس می‌كند كه مورد توجه قرار نگرفته یا آقا فكر می‌كند كه خانم در مسائل شخصی‌اش خیلی دخالت می‌كند.⚠ 🔖اگر ناراحت است به او فرصت دهید بعدا حرف بزند. مردها برخلاف خانم‌ها زمانی كه در بیرون منزل درگیری فكری پیدا می‌كنند یا از مساله‌ای ناراحت و دلخور هستند همان لحظه در موردش صحبت نمی‌كنند و بعد از مدتی راجع به همان موضوع شروع به صحبت می‌كنند و این بخشی از طبیعت مردهاست؛ پس اصرار بی‌خودی برای صحبت كردن نكنید. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
در جزیره ای، آهوهای زیادی زندگی می کردند. خوراک فراوان و نبودِ هیچ خطری، باعث شد که تحرک آهوها کم و بتدریج تنبل و بیمار شده و نسل آنها رو به نابودی گذارد. برای حل این مساله تعدادی گرگ در جزیره رها شد. وجود گرگها باعث تحرک دوباره آهوان گردید و سلامتی به آنها باز گشت. ناملایمات، مشکلات و سختی ها هم گرگهای زندگی ما هستند که ما را قوی تر می کنند و باعث می شوند پخته تر شویم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت#۵ #داستان_ایل_آی #فصل_۲ شبمون با سرو صداهای آیسو و آیدین که سر هر چیزی میجنگیدن د
🍃🍃🍃🌸🍃 #۶ محمد در حالی که کنار آیدین نشست وغذای آیدین میداد گفت __به دعواشون نگاه نکن آیسو باهاش لج میکنه ولی در باطن خیلی دوسش داره و هواشو داره همین امروز ندیدی تو خیابون وقتی پای آیدین پیچ خورد و من حواسم نبود نمی‌دونی آیسو با چه مهارتی سریع دستشو گرفت و مانع افتادنش شد خندیدم در حالی که برای محمد غذا می‌کشیدم گفتم __ پس بچه‌ام مثل خودم مهربونه _ هم مهربونه هم دلسوز با اینکه خودت شاهدی تا آنجا که می‌شد وسایل رفاهی و پول در اختیار آیسو گذاشتم ولی با این حال امروز از رفتارش هم تعجب کردم هم خوشحال شدم وقتی آیدین به همه چیز دست می‌زد آیسو از دستش می‌گرفت می‌گفت یه دونه کافیه یا می‌گفت اینا قیمتشون زیاده لازم نیست از اینا بخریم باورم نمی‌شد یک بچه چطور می‌تونه اینطور مدیریت مالی داشته باشه تو از قیمت مواد خوراکی‌ها با آیسو صحبت کردی ؟؟؟ متعجب گفتم __نه صحبت آنچنانی که بشینم و کامل براش توضیح بدم اصلاً سنش برای این حرف‌ها نیست گاهی در خوردن مواد خوراکی دیدم که اسراف می‌کنه مثلاً نصف خوراکی رو می‌خوره و نصفشو می‌ندازه توی سطل آشغال برای همینم گاهی بهش توضیح داده‌ام که برای خرید همین یه قلم خوراکی ساده بابا همیشه در حال کار است تا پول داشته باشیم بهش گفتم که خیلیا نمی‌تونن مواد خوراکی مورد علاقه فرزندانشون رو تهیه کنند شاید از این حرف‌های من توی ذهنش تاثیر گذاشته _نمیدونم اینکه یه بچه هفت هشت ساله معنی پول و رفاه یا اسراف رو بدونه خوبه یا نه ولی من راستش خوشم اومد _آیسو سختی کشیدنهای منو دیده خودشم پا به پای من کار کرده هیچ وقت یادم نمیره طفلک بچه‌رو پشت قفسه ها یه پتو مینداختم تا بخوابه آیسو معنی فقر و نداری خوب میدونه اون شب حس های متضادی در من بود از طرفی خدارو بخاطر وجود محمد و رفاه و آسایشی که برامون آورده شکر میکردم و هم از یادآوری اون دوران سخت عجیب دلم گرفته بود با نوازش ها و حلاوت بودن با محمد از فکر و خیال بیرون اومدم و ته دلم برای آمرزش ابراهیم حمد وسوره ای خواندم آیدین مثل این چند وقته نصفه های شب از خواب پا شد سراسیمه خودمو به اتاق آیسو رسوندم و تخت لندی آیدین تکون دادم شیشه شیر آیدین پر از شیر ولرم کردم و آیدین نصفه نیمه نخورده دوباره خوابش برد برگشتم اتاق خودمون محمد لحظه ای چشماشو باز کرد و خوابالو پرسید ____خوابید کنارش دراز کشیدم و گفتم آره شیرشو خورد خوابید دیگه تا صبح راحت میخوابه صبح وقتی دوباره با صدای آیدین بیدار شدم جای خالی محمد باعث شد اول نگاهی به ساعت بندازم هنوز ۷نیم نشده بود فکر کردم محمد پایین و تو آشپزخونس ولی وقتی با آیدین خنده کنان پایین رفتیم اثری از محمد نبود بربری گرم روی میز که دستمالی روش کشیده شده بود نشون میداد تازه رفته زیر کتری روشن کردم همچنان که قربون صدقه پسرم میرفتم با گوشی محمد تماس گرفتم خاموش بود احتمالا امروزم دادگاه داشته برگشتم که برم آیسورو بیدار کنم دیدم دم در وایستاده و گوشی منم دستش بود ____مامان خاله آیناز پشت خط با خوشحالی گوشی گرفتم و گفتم ____سلام خواهر کوچیکه رسیدین؟؟؟..... 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیت‌الله علوی گرگانی: ای جوان ۴ روز بیشتر زنده نیستی در عزای امام حسین(ع) تماشاچی نباش 🔹بروید در جمعیت و به سینه و سر بزنید و مجالس عزا را گرم کنید. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
. راز حجرهٔ عجیب آیت‌الله شیخ عبدالرّحیم قمی در کربلا . «مرحوم شیخ عبدالرّحیم قمی را می‌شناختم. او بسیار خوب بود. در مدرسهٔ حسن‌خان کربلا حجره داشت؛ آن حجره هم حجرهٔ عجیبی بود. معروف بود که آنجا محلّ افتادن حضرت سیّدالشّهداء - علیه السّلام - از اسب بر روی زمین بوده است! کسی از طلّاب حاضر نمی‌شد در آن حجره زندگی کند. علّتش هم این بود که نیمهٔ هرشب، صدای ضجّه، گریه و نوحه در آنجا به گوش می‌رسید؛ بدون آنکه کسی در آنجا دیده شود! ولی مرحوم شیخ عبدالرّحيم قمی در آن حجره استقرار یافت. هرشب وقتی صدای نوحه و گریه بر امام حسین - علیه السّلام - را در آن حجره می‌شنید، او هم برمی‌خاست و هم‌نوای با ایشان می‌شد، و خودش هم نوحه و روضه و چند بيت شعر در عزای حضرت اباعبدالل‍ه الحسین - علیه السّلام - می‌خواند. وقتی چنین می‌کرد، دیگر صداها خاموش می‌شد. شیخ عبدالرّحیم قمی اجازه نمی‌داد کسی در آن حجره شوخی و خنده کند، و اگر کسی رعایت نمی‌کرد، او را با عصای خود از حجره بیرون می‌راند!». . 📗 نقل توسط مرحوم حاج محمّد علامه/تهران، ۱۳۵۴ش 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸 صدایت میکنم با عشق جوابم میدهی با جان همین جان گفتنت عشقم هوایی میکند دل را .. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عارفی که در مقام تکلم با حق بود 🔸حکایتی بگویم برایتان از این ترکِ رندِ عالم‌سوزِ عصر ما یعنی علامه طباطبایی که در اواخر عمر شریفشان از ایشان پرسیدند چگونه‌اید؟ گفت در مقام تکلم به سر می‌برم. مرحوم حاج آقا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 با نزدیک شدنش و دیدن کیمیا لبخندی زد و گفت __سلام کیمیا خانم حالتون خوبه منم آیدا منو که یادتون نرفته کیمیا با تعجب جلو رفت با آیدا دست داد و آیدا بغلش کرد و گفت --- خیلی دلم می‌خواست می‌دیدمتون شما حق بزرگی گردن من داری می‌خواستم بیام خونتون ولی آدرستون رو نداشتم و هم دلم می‌خواست سورپرایزت کنم نشد بیام ببخشید ---خوشحالم که آزاد شدی و خوشحالم که الان خوشحالی --- آیدا اشاره به پدر و برادرش کرد و گفت --- بله تا موقعی که داداش و بابا کنارم هستند خانوادمو دارم من دیگه خوشحالم --- بچه‌های زندان چیکار کردن طیبه خانوم هستی سیندرلا ... ---همشون خوب بودن نگران نباش همه خوبه خوب بودن سلام رسوندن آیدا جعبه شیرینی رو باز کرد و به کیمیا تعارف کرد کیمیا حاج آقا رو نشون داد و گفت --اول ایشون ولی حاج آقا با خنده گفت -- خدا خیرت بده من خیلی وضعم درسته بیام این شیرینیه پر از قند هم بخورم همه با هم خندیدند بعد از کمی صحبت کیمیا که از نگاههای پسر حاجی معذب بود به بهانه تاریکی هوا پا شد و گفت ---بهتره من زودتر برگردم از دیدنتون خیلی خوشحال شدم امیدوارم که همیشه در کنار خانواده سالم و شاد باشی کیمیا که پا شد متوجه شد که آیدا به برادرش چشمکی زد و کیمیا رو نشون داد و بعد گفت ---داداش شما خانم دکتر رو راهنمایی کن من به بابا یه چایی بیارم یاسین هم قدم با کیمیا به سمت در اومدند و با پررویی تمام گفت --- آیدا به من گفت که شما فعلاً مجرد هستین گفت که چه اتفاقی براتون افتاده بوده میخواستم ازتون خواهش کنم یه وقتی رو با هم ست کنیم با خانواده خدمت برسم کیمیا با گنگی گفت --- با خانواده ؟؟ و یاسین خندید تو چشمای کیمیا زل زد و گفت ---برای خواستگاری اگه موافق باشین می‌دونم که مجردین کیمیا که انگار از این پیشنهاد غیر قابل انتظار یاسین جا خورده بود گفت --- ولی ولی من ....دلش می‌خواست برای اولین بار سبحان رو مال خودش بدونه ازش حمایت کنه برای همینم گفت --- ولی من نامزد دارم.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸