eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
34.8هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🌸🍃 "هوا که خنک میشه ، درخت هایی که سایه مینداختن فراموش میشن، حکایت "وفای به آدماست " 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 "هوا که خنک میشه ، درخت هایی که سایه مینداختن فراموش میشن، حکایت "وفای به آدماست " 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام خانمی که پسر دو ماهه دارند و همسرشان در بیمارستان خانم های خوش اندام می بینه خواهر شوهر منم مثل شما تو استان غریب و خیلی دور از خانواده بود و اما همسایه خوبی داشت دوست صمیمی که مذهبی بود و دوران بارداری و بعد از زایمان بهش کمک کرد گاهی میومد بچه او را نوزاد را شستشو میکرد و گاهی براش غذا درست میکرد و.....عین خواهر یه دوست خوب پیدا کنید که امتحانش کنید بهش اطمینان داشته باشین و مذهبی باشه هم در ظاهر هم در باطن تا حد زیادی خوب باشه ولی آدم صد درصد خوب و معصوم مثل حضرت زهرا س که پیدا نمیشه پس خیلی هم سخت نگیرید خانواده خوبی و همسر مذهبی داشته باشه و البته کمی از شما و خیلی و زیبا و اهل آرایش چشمگیر نباشه یا بدون آرایش باشه در کل داشتن دوست صمیمی مورد اعتماد و رفت و آمد با این خانواده که همسرخوبش رو اخلاق و باور همسر شما اثر مثبت بگذاره خیلی مهمه در روایت و احادیث هم آمده با هرکسی نشست و برخواست داشته باشی دیر یا زود جزئی از آنها خواهی شد دوست ناباب همانقدر اثر بد روی مردم دارد که دوست خوب و مذهبی همچنین و نکته بعدی اینکه با کمک دوست صمیمی و شوهرش می تونید مسائلی را صحبت و بازگو کنید که شوهر شما هم غیر مستقیم متوجه خطاها بشه و یا متوجه بشه که اون آقای مذهبی وقتی پدر شده چه لذتی داره و توجهش به بچه خودش بیشتر بشه و شما بچه را وقتی باباش خونه هست کاری کنید بخنده نزدیک باباش باشه کنید حس داشتن فرزند را بچشه دوم اینکه زندگی خوب و رضایت اون آقا از همسرش که دوست شماست. رو ببینه ملاک انتخاب و رضایت و توجه به همسرش را ببینه که زیبایی نیست و صحبتهای غیر مستقیم شما و دوستتان از زندگی از هم پاشیده فرضی دیگران که شوهرتان گمان کنه واقعیت داره رو همسرتان اثر می گذاره مثلا دوست شما تعریف کنه یه خانمی خیلی خوشگل بود شاغل بود و خوش اخلاق تا حدی که برای هر مردی قربان صدقه و.. . بعد وقتی ازدواج کرد سر شوهرش منت می گذاشت که همه چیز را من میخرم تو مرد نیستی و....شغلش رو به رخ شوهرش می کشید در حالی که شوهرش بیشتر نیازهای همسرش و تامین کرده بود و چیزی کم نگذاشته بود و اون آقا از همسرش دلخور بود بعد متوجه شد همسرش به آقایون که همکارش هستند و به غریبه ها میگه جانم بفرمائید امری داشتید و زبان ریختن و جلوه گری و ..... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 "هوا که خنک میشه ، درخت هایی که سایه مینداختن فراموش میشن، حکایت "وفای به آدماست " 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا ❤️ سلام خانمی که پسر دو ماهه دارند و همسرشان در بیمارستان خانم های خوش ان
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ .....که آقایون هم جذبش میشن این آقا همسرش رو به خیانت متهم میکنه میگه من برات خونه خریدم من باعث شدم مادر بشی من بهت نفقه دادم و مهریه و..... برای اینکه با ازدواج فقط برای من جلوه گری کنی و برای من باشی ولی می بینم رایگان آقایون نامحرم را جذب خودت میکنی خیلی قدر نشناسی حتی با من بد اخلاقی بهت اعتماد ندارم بعد خانمه به شوهرش میگه خوب کاری میکنم به جای تشکرت هست که تو مخارج زندگی کمک میکنم تو که زیبایی نداری چطوری دلم بهت خوش باشه آقاهه میگه بشکنه دستی که نمک نداره حالا زیباییت رو به رُخم میکشی افسوس که فکر میکردم با زن زیبایی مثل تو که شاغل هم هستی خوشبخترین مرد دنیام ولی اشتباه می کردم درحالی که باطن و اخلاق خوبه که زندگی رو شیرین میکنه نه زیبایی نمی دونستم مار خوش خط و خال و زیبا ، اما سمی هستی و باطن بدت رو زیر اون چهره زیباست مخفی کردی و امثال این داستانها از زندگی دیگران روی همسر ممکنه اثر بگذارد یا بگید خانمی در مطب زنان بود تعریف میکرد به اصرار شوهرش حجاب برداشت تا دل شوهر به دست بیاره عمل زیبایی بینی انجام داد و تنفس براش سخت شد و هرکاری برای شوهرش کرد آخرش نازا و مشکلات دیگری پیش اومد که متوجه شد یکی از علل نازایی لوازم آرایش ، رنگ مو و.....هست یعنی خواست دل همسرش را به دست بیاره مشکلات نازایی براش پیش اومد و بعد همسرش ازش گله میکنه من ازت بچه دار نمیشم تو چه زنی هستی و..... یعنی میگفت عین سگ پشیمان هست هم گناه کرد تو دل مردها جا گرفت و شاید با جلوه گری باعث از هم پاشیدن زندگی خانمی هم شده باشه که آه نفرین آنها نسیبش شده و از چشم خدا هم افتاده، هم با اون همه گناه و زیبایی مدت رضایت همسر ازش خیلی نبود و زود از زنش شاکی شد که چرا بچه دار نمیشی دیگه زیبایی زنش به چشمش نمیاد دوست داره پدر بشه و البته تعریف دوست شما از شما در حضور همسرتون نه در حضور همسر خودش، باعث میشه شوهر شما حس کنه زن خوبی داره و البته اگر ظاهر شما با آرایش و لباس نامناسب باشه ممکنه هیچ خانم مذهبی ریسک نکنه که با شما ارتباط صمیمی برقرار کنه از ترس اینکه همسرش با دیدن شما بهش ایراد بگیره 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🌸🌱🌸 یه خانوم زرنگ همیشه تمیز و مرتب است و از عطر ملایمی استفاده می کند. اگر این کار را هر زنی برای جلب توجه شوهر خود انجام دهد موفق خواهد شد. آقایان از تغییر و تحول بدشان نمی آید. تنوع در وضع ظاهر زن برای شوهر دلچسب تر و پرجاذبه تر خواهد بود. در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاظر نشوید و خود را برای شوهرتان بیارایید و بهترین و تمیزترین لباس خود را برای او بپوشید. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆حکایت شکافته شدن قبر حضرت یوسف (علیه السلام) و عجوزه بنی اسرائیل 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌸🌱🌸 جالب بدونید طبق تحقیقات ازدواج ‌هایی که شروعشون از اینترنت بوده نسبت به روش‌های دیگر آشنایی، دوام بیشتری داشتن. 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🌸🍃 ❤️ آقایون تا ۹۰ سالگی برنامه همینه باید این جملات رو به خانومتون بگید😁 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🌸🍃 ۳۳ سال قبل حدود سال 1370 صدام اینطوری کربلارو تخریب کرد کربلا یه زمانی برای خود عراقی‌هاهم آرزو بود. صدام چندین بار زائران اباعبدالله رو به رگبار بست صلی الله علیک یا اباعبدالله بعد میگن عراقی‌ها دشمنان ما بودن، مردم مارو شهید کردن. حالا باهاشون رفیق شدید اربعین میرید خونه‌هاشون؟ باید درجواب گفت در دفاع مقدس ما با صدام و حزب بعث می‌جنگیدیم که خود مردم عراق روهم میکشتن. کربلا رو تخریب میکردن. ما با مردم عراق نجنگیدیم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🌸🍃 ❤️ علت و درمان خارش های بدن(شما چه روشی رو تا حالا امتحان کردین) 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی_15 باز کلمه لال شدم. همه ی چشم ها به سوی من بود . از بینشان نگاه بهزاد غضب آلود
🍃🍃🍃🌸🍃 عباس با عصبانیت عقب گرد کردو از پله ها پایین رفت . سست شده بودم. دلم می خواست از ته دل زار بزنم برای شانس نداشته ام. تمامی زحماتم از صبح هنوز در جانم بود و نتوانسته بودم شیرینی دیدن یارم را احساس کنم . واقعاً کم آورده بودم مگر یک گناه چقدر تقاص داشت که من نمی توانستم از آن رها بشوم؟ ! روی نرده های کنار ایوان نشستم و چشم دوختم به پسر قد بلندی که در دنیای دخترانه ام رویای زندگی با او را پرورانده بودم. دست در دست بهزاد گذاشت و بعد زن عمو از در خارج شد. چشمان منتظرم پشت سرش جا ماند. بی انصافی بود که دلم له له میزد برای یک نگاه آن هم کوتاه که دلم را خوش کند؟ ! با کوبیده شدن در حیاط توسط بهزاد، با قدم های بلند وارد خانه شدم . لبخند پر استرسی زدم و رو به بهنام که بی حال بود، گفتم: هیچی لازم نداری داداش؟ سرش را به معنای نه تکان داد. استکان های دست نخورده ی چایی شان را جمع کردم . می خواستم خودم را از جلوی چشمان بهزاد پنهان کنم. امشب زبانش را در مقابل عمو و زن عمو کوتاه کرده بودم. برادر غیرتی و مغرورم هیچ نداشت که در برابر حرفهایشان بگوید و من چه سرخورده بودم که بخاطرم خان جون و بهزاد درگیر و دار حرف این و آن شده بودند . دیس های چینی فیروزه ای رنگ خان جون را از بوفه بیرون کشیدم و با عجله از جا بلند شدم. بوی حلوای زیر مشامم به رقص در آمده بود و صدای معده ام را بلند میکرد. شب احیا بود و خان جون بساط حلوا پزون داشت. می گفت همین که بهنام جان سالم به در برده باید خیرات و نذری بدهد و این بین من بی جان بودم که مدام این سو و آن سو می دویدم . بهزاد را از دیشب ندیده بودم. وای که از بهنام نگویم... درد جانش را به لب رسانده بود و هر چه مسکن می خورد آرام نمی شد. لیوان شربت پرتغال را درون بشقاب چینی گل سرخ، جهاز مامان گذاشتم و با بی حالی گفتم : -خان جون این جا خیلی گرمه، من برم یه سر به داداش بهنام بزنم، کارم داشتی صدام کن . پَر روسری بلند سیاه رنگش را بالا برد و دانه های ریز عرق را از پیشانی چین خورده اش پاک کرد . -برو مادر خدا خیرت بده . با لبخند از کنارش گذشتم و با قدم های بلند به سمت ایوان رفتم. پرده ی اتاقشان را کنار زدم. بهنام با رنگ پریده اش، ترس را به جانم انداخت. با هول جلو رفتم . -داداش، داداش خوبی؟ ! چشمان بی رمقش باز شد . -آره خوبم... بی حال بود و آشکار بود که دردش به استخوان رسیده که آن گونه رنگ از رخش پریده بود شربت را به خوردش دادم و ملافه را روی بدنش کشیدم . باد کولر مستقیم رو به تخت او می زد. روی تخت بهزاد نشستم و با نگرانی به برادر شیرین تر از جانم خیره شدم . ته ریش کمی که روی صورت زخم خورده اش بود او را جذاب تر نشان می داد . چشانم گرم شده بودند و تن خسته ام طلب استراحت می کرد . سرم را روی بالشت سفت و سخت بهزا د گذاشتم. برادر بزرگ ترم عجیب و غریب تر از هر آدمی بود که در اطرافم دیده بودم . سفت و سخت و مغرور از و همه بدتر عصبانی. آنقدر افکار بی اساس و مفهوم در مغزم هیاهو کردند که نفهمیدم چه زمانی در اوج رویا فرو رفتم . با صدا زدن های کسی، پلکان خسته ام را بالا کشیدم و با صدای خواب آلودی گفتم : هوم؟ این بار صدا درست در کنار گوشم بود، جوری که گرمای نفس، شخص مزاحم گردنم را قلقلک داد . -پاشو . کلافه چرخی زدم و بی حال روی تخت نشستم . -پاشو میگم خان جون کارت داره . عصبی نفس تندی کشیدم و از جا بلند شدم و تنه ی بی اراده ای به بهزاد زدم . تمام وجودم خواب نیاز داشت اما چه کنم که کسی درک نمی کرد . بعد از شستن دست و صورتم، دستانم را از هم باز کردم و کش و قوسی به عضلات... ادامه دارد... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸