eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37.8هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#چالش_چهاردهم 😍❤️ سلام ایام به کام❤️ دو سه روزیه که بعضی از دوستان پیام میدن و درخواست چالش با م
😍❤️ قبلا پول جمع میکردم توی قلک بعد سکه میخریدم بعد همشو فروختیم برا یه کاری دوباره شروع کردم طلا آب شده میخرم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام من خانه دارم با پولایی ک شوهرم میداد برا خودم خرج کنم تونستم یه زمین بخرم الانم وام خونگی دارم ۳۰ میلیون. وام خونگی خیلی گزینه ی خوبیه، همیشه شرکت میکنم البته با آدم های مطمئن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 صندوق گنجینه زرین بانک شهر میزارم . ماهانه بهش اضافه میکنم سود میاد روش. روش خوبیه میتونی کم کم پول بزاری 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 منم ۱۸سالمه شیش تا النگو با پس انداز خودم خریدم الانم یکم تو حسابم دارم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 طلا شکسته میخریم. بعد میذاریم بانک ملی وام کارگشایی پول میده با اونم طلا میخریم و یواش یواش پول بانکو پس میدیم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مستأجر بودم از آذر ماه شروع کردم طلا خریدن دست دوم . لباس خریدن آوردم پایین تو ۶ماه ۷۲ میلیون جمع کردم الان خونه خریدم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یه حساب جدا گونه باز کردم وقتی پول گیرم میاد به دو بخش تقسیمش میکنم یه خرده برا خرج کردن یه خرده هم تو حساب جدید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 طلا شکسته میخریم. بعد میذاریم بانک ملی وام کارگشایی پول میده با اونم طلا میخریم و یواش یواش پول بانکو پس میدیم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یه حساب جدا گونه باز کردم وقتی پول گیرم میاد به دو بخش تقسیمش میکنم یه خرده برا خرج کردن یه خرده هم تو حساب جدید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 جمع میکنم طلا میخرم حتی اگه شده طلای کم وزن بعد از ۴ سال الان ۸۱ گرم دارم ( ۲۳سالمه و خونه دار ) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 17 سالمه یکم پول دارم تو بانک سپرده گذاری کردم هرماه 300تومن سود پولمو واریز میکنن به حسابم برا آیندم نگهش داشتم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 وام خونگی می‌نویسم بعد ماشینمو عوض میکنم😅 ۲۵سالمه یه ۲۰۷ دارم با وام خریدم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
داش کاظمو گیر آوردم و سلام نکرده فقط پرسیدم آذر کجاس؟ چشماش از بس گریه کرده بود شده بود قد چشمای خرو
هوا سرد بود...صورتش یخ یخ بود خودمو کشیدم کنار و گفتم آذر از کی این جایی تنت یخ زده .. گفت مهم نیست فقط بغلم کنی گرم میشم. باز پریدم بغلش کردم، اخ انگاری خواب بودم تمام چیزی که از دنیا میخواستم همین بود... دستمو گرفت و دنبال خودش منو کشید، گفتم کجا میری آذر؟ گفت بیا نترس دیگه هوا تاریک شده هیچ کس نمیبینه.‌.‌. افسارمو دادم دستش داشت میرفت تو غسال خونه ... گفتم آذر من نمیام تو. گفت اکبر این بیرون خیلی سرده بیا بریم تو... گفتم معصیت داره آذر یه نفرم تو غسالخونه س گذاشتن صبح بشورنش، بیا بریم یه جای دیگه... گفت ترسو نبودی اکبر آقا. گفتم ترس چیه؟ آذر چشماشو ریز کرد و گفت بیا دیگه اکبر نه نیار ... خرش بودم هر چی میگفت باید همون میشد دلمو زدم به دریا و رفتم تو، نشست رو سنگ و منو کشید طرف خودش ... منم از خدا خواسته اونقدر پیش رفتیم که... باورم نمیشد ..به ارزوم رسیده بودم.. چه شبهایی که با این فکر و خیال و این ارزو شب رو به صبح رسونده بودم ... قبلا هم گفتم از كل دنيا فقط وصال آذر رو میخواستم. بلند شدم و گفتم آذر دیگه پاشو بریم خونه... صبح على طلوع میام دم خونتون خواستگاریت، فکر نکنی ولت میکنماااا .... آذر اصلا ناراحت نشد، گفت باشه اکبر تو برو منم پشت سرت میام... خوبیت نداره ما رو با هم ببینن... همونجوری که دلم میخواست بغلش کردم ... محکم محکم عین دو تا حباب با هم یکی شدیم . خداحافظی کردم و راه افتادم، تو راه پشتمو نگاه میکردم ببینم آذرم میاد یا نه .. تا دم در خونه پشت سرم راه میامد. دم در خونه یه بوس براش فرستادمو اونم لبخند قشنگی زد و پریدم تو خونه و رفتم زیر دوش. فردا رفتم در خونه آذر ، کاظم و باباش اومدن جلوم، بغلم کردن و کلی گریه کردن... گفتم گریه باس چیتونه؟ منم دلم براتون تنگ شده بود جمع کنید بساط اشک ریزونو... رو به بابای آذر گفتم راستش دیگه طاقت ندارم اومدم تکلیف آذرو معلوم کنم، آموزشیم تموم شده نامزدمون کنید هر وقت سربازیم تموم شد میام براش عروسی میگیرم ... داش کاظم گفت اکبر بیا بریم تو اینجا خوبیت نداره از این حرفا بزنی... تعارف کردن رفتم تو خونه... بازم کلی آدم تو خونه بود، سروصدای زیادی بود و من یه گوشه نشستم و یه چایی خوردم و سر پا شدم و به کاظم گفتم فکراتونو بکنید...آخر هفته با ننم میام برا بله برون، و برگشتم خونه ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-•• : دوستان لطفا تا پایان داستان قضاوت نکنید در مورد اکبر،اتفاقاتی که میخونید همش در تصورات ایشون رخ داده و واقعیت نداشته و ایشون خطایی نکردن در واقع ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸 سلام خسته نباشید من یه سوال داشتم ممنون میشم جوابم روبدید، میشه لطفا درباره وامهای خونگی توضیح بدید که چجوریه و چه شرایطی داره؟ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام خدمت دوستان مشکل من یکماهه که به وجود اومده درست نمی تونم برای زندگیم تصمیم بگیرم یکماهی هست که انگار از اواسط ماه رمضون تا الان مشکل تصمیم گیری و‌کاهلی در نماز پیدا کردم نمازم رو اصلا سر وقت نمی تونم بخونم به خواستگارم نمی تونم جواب درست بدم انگار شیطان رفته تو ذهنم نمیزاره درست تصمیم بگیرم تو زندگیم تو کارام الانم در حال حاظر دو روزه اعصاب و اخلاقم عوض شده من که دختری مهربون و دلسوز و آروم بودم دوروزه به آدمی عصبی و پرخاشگری شدم که کنترل زبونم رو به هیچ عنوان ندارم و بزور خودم رو کنترل می کنم تقریبا دروزوه اصلا هم نمی تونم نمازامو درست بخونم لطفا راهنماییم کنین ممنون ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام ستاره خانم منم یه برادر دارم که ۳۸ ساله هست خیلی مهربون وآقاست برادر منم پدر ومادر نداره دهیار روستامون هستش همه هم دوستش دارند با اصل ونصب هستش از نظر هم ولایتی هامون وضع مالی ما خوبه نمی دونم تعریف بقیه از وضع خوب چیه خیلی دوست داریم براش زن بگیریم ولی دختر های که تو روستامون هستن البته همه نه در شان برادرم نیستند اگر اون دختر خانم که گفتن ۳۱ ساله هستن بگن مال کدوم استان هستن تا اگر خودشون دوست داشتن وزمینه ازدواج فراهم بشه اگر خدا بخواد من فقط پیشنهاد دادم الباقی اگر صلاح بدونین وقانون ایتا اجازه بده ایدی ادمین❣👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 پند یک پدر پیر روی تخت بیمارستان درحال مرگ به فرزندش: ✅منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند) ✅زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش) ✅به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش) ✅گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد،پس حکمتش را قبول کن) ✅عمر من 80 ساله ولی مثل 8 دقیقه گذشت و داره به پایان میرسه (تو این دقیقه های کم،کسی را از دست خودت ناراحت نکن) ✅انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.اگرصدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود ✅قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش. ✅انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌸 سلام من ۳ تا دختر دارم. همسرم مهندس تجربیه وضعیت مالی نسبتا مناسبه مشکل حاد و خاصی نداریم البته ۴ ساله ک از بندرعباس اومدم کرج زندگیم بهتره الان ب ی مشکل خوردم شوهرم مرتب میگفت برو موهای بچه رو کوتاه کن، دختر کوچولوی من ی دختر بسیار باهوش، شوهرم چندین مرتبه بهم گفت موهای بچه رو کوتاه کن من قانع کننده باهاش صحبت کردم ک موهای دختر ناخن و لباسهاش زیبایی دختره و اینکه تا خودش نخواد نمیشه کوتاه کرد حالا سرتو درد نیارم دیروز از سرکار رفتم خونه دیدم موهای بچه رو برده ارایشگاه پسرونه زده😭😭😭😭😭 بهش گفتم چرا ؟ فقط ی دلیل قانع کننده بیار ک موهای بچه رو کوتاه کردی هرچی پرسیدم گفت سرو صدا نکن دلم خواسته یکی ب دو کردیم و دعوا شد بلند شد منو کتک زد منم از خونه رفتم بیرون و هنوز برنگشتم. الان نمیدونم چ تصمیمی بگیرم درست چیه غلط چیه نمیدونم چ تصمیمی بگیرم ک هم تنبیه بشه هم بفهمه اشتباه کرده ایدی ادمین❣👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ هیچ فرقی نداره که دختری یا پسر! اگر به این باور رسیدی که خوشبختی یعنی: راضی بودن، در لحظه زندگی کردن، مهربونی کردن، بخشیدن، رها کردن.. بهت تبریک میگم، اگر اهدافت، بزرگتر از آدم های زندگیت هست، آدم ها برات بت نیستن و از آدم ها پلی برای موفقیتت استفاده نمیکنی، چون به پختگی رسیدی. ازت ممنونم، که همیشه مراقب خودتی، خودت رو دوست داری و عمیقا پذیرفتی که من همینم.... دست از نقاب زدن و جراحی های پلاستیکی کشیدی چون تو فقط این جسم و پوست و استخوان نیستی! تو یک روح نامیرای جاودان ای که تنها رویاهات واقعی اند... برای چیزی تلاش کن که برای خودته، مثل رویاهات... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌹 سلام خدمت خواهر گلم که شوهرشون عادت کردن به قهر عرض کنم که منم مشکل شما رو داشتم البته شوهر من هر روز قهر میکرد منم که اصلا طاقت قهر نداشتم آنقدر منت کشی میکردم و اشک میریختم تا آشتی کنه این دیگه شده بود روال زندگیم یعنی اگر بهش میگفتم از اینجا که نشستی پنج سانت اون طرف تر بشین قهر می کرد . دیگه روح و روانم آشوب شده بود حتی با داشتن دوتا بچه و گذشت چندین سال از زندگیمون این روال ادامه داشت تا اینکه من به خودم تشر زدم که این چه وضعیه چرا من که کاری نکردم هر روز باید اینقدر جلوی بچه هام خورد بشم و آه و ناله کنم و این شد که من روشمو عوض کردم و با اینکه اوایل خیلی سختم بود منی که اصلا طاقت یک ساعت قهر رو نداشتم تا چندین روز بهش اهمیت نمی دادم اما غذای خوب میپختم با بچه هام بلند بلند می خندیدم و به روی خودم نمیاوردم که قهره مثلا سر سفره با صدای بلند صداش میزدم بیا غذا آمادست وقتی نمی آمد بچه ها می پرسیدن چرا نیامد؟ باز با صدای بلند می گفتم حتما گرسنه نیست خودمون سهمشو می خوریم وقتی که برای خودش جداگانه غذا می خورد حتی شده یه لیوان چایی ظرفای اونو به هیچ عنوان نمیشسنم و همرو جداگانه تلنبار می کردم لباساشو نمیشستم یا اتو نمی کردم که بفهمه اگر آرامش میخواد حق آزار رسوندن نداره اگرم اعتراض می کرد میگفتم چطوره که کارمو می خوای خودمو نمی خوای ؟ و اگر توی دعوا بی احترامی می کرد سعی می کردم بی احترامی نکنم اما اگر خیلی بی ادبانه حرف میزد منم همونو به خودش برمی گردوندم اگرم اعتراض میکرد میگفتم اگه بده و درد داره تو هم نگو اگرم خوبه چرا همه خوبی ها برای من باشه بیا با هم قسمت کنیم این شد که بد دهنیشم کنترل شد و دیگه توی دعوا الفاظ رکیک استفاده نکرد و فهمید دیگه حناش برام رنگی نداره اما در زمانی که آشتی بود سعی کردم که خیلی به خودم وابستش کنم و بهش رسیدگی کنم( که واقعا تأثیر داره) که اصلا فکر قهر رو نکنه و بفهمه که اگر قهر کنه در حقیقت خودش از حق زندگی محروم میشه و الان که بیست و چند سال از زندگیمون میگذره و چهار تا فرزند دارم اصلا دیگه قهر برامون معنایی نداره و آقا طاقت دوری بنده رو ندارن😁😁😁😁 حتی بدون من یه چایی هم نمی خوره بگو ماشاالله خیلی سخت بود اما با کمی فکر و تحمل گذشت و تموم شد شما هم با کمی درایت حتما میتونی زندگیتو بسازی چون اکثر مردا همون بچه های قد بلند هستن که باید قلق رفتار باهاشون رو بدست بیاری بعد از اون دیگه مشکلاتت حل میشه 😉 اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر 🌹🌹🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 سلام میخوام باهاتون دردول کنم اما نمیدونم از کجا بگم قصه زندگی پراز رنج و عذابمو.5 ساله ازدواج کردم خودم 20 و شوهرم 32 سالشه یه پسر 4 ساله دارم باهمه چیز شوهرم ساختم با نداریش که اگه یه ذره وضعش خوب شده من براش جمع کردم. با کتکاش که ازاول زندگی بدجور میزد منو موهامو همیشه می‌کشید دسته دسته تو دستش میموند، دماغمو زد شکست،با چوب یا هرچی فکر کنین منو کتک زده حتی یه بار ابجوش تو دعوا ریخت روم بدنم سوخت که هنوزم ردش هست.تو حاملگیم کتکم میزد و مشت میزد به شکمم. هیچوقت تابحال نبوده بدنم رد کبودی کتکاش نباشه. با بددهنیش که هر حرف بد و زشتی که شما فکر کنین تو دعوا به من و خونوادم میگه حتی به خواهرام که از من خیلی کوچیکترن. خیلی بی ادب و بی معرفت و بی فرهنگه سر کوچکترین چیزی بددهنی و فوشای رکیک به من و خونوادم میده. بااینکه تعریف از خود نباشه بخدا ازش خیلی سرترم هم از نظر تیپ هم قیافه همه میگن، ولی مدام سرکوفت زنای دیگرو به من میزنه و قدرمو نمیدونه. بااینکه وضعش بد نیست ولی تا ازش یه درخواستی دارم مدام روزی صددفه میگه برو سرکار مثل زنای مردم. ولی من هیجوره شرایط سرکار رفتن ندارم. همیشه حسرت زنای دیگرو میخوره و من و خوشکلیم و اخلاقم، محبتم، به خودم رسیدنام، هیچ چیزم هیچوقت به چشمش نمیایم ولی کار زیاد میکنه و تابحال یکبار جز تو دوران عقدمون که درحد پیامک و زنگ بهم خیانت کرد و ازاونجا به بعد قسم خورد و دیگه خیانت نکرد. ولی خودش راست و دروغش میگه من جایی پاش بیوفته برا سرگرمی زنی باشه باهاش حرف و صحبت و شوخی خنده میکنم ولی هیچوقت رابطه نه.. درضمن من گرمم و اون سرد بیشتروقتا خودم پیشقدم میشم برای رابطه. کلا من یه دختر شاد و شنگول و شوخ و پر از خنده ام ولی اون شدید یخ و سرد و خشک. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
حقیقت این است که در این دنیا، همیشه کسی هست که با کمال میل، بخواهد جایش را با شما عوض کند، بخواهد مثل شما نفس بکشد، مثل شما راه برود، در جایی که شما زندگی می‌کنید، زندگی کند. آیا اخیراً خداوند را به خاطر خانواده، دوستان، سلامتی و فرصت‌هایی که به شما داده است، شکر کرده‌اید!؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا 💚 سلام میخوام باهاتون دردول کنم اما نمیدونم از کجا بگم قصه زندگی پراز رنج و عذابمو.5
. طوری که اصلا تو خونه باهام حرف نمیزنه و بزور جواب سوالای منو میده و فقط پای تلویزیونه. تو این چندسال دریغ از یه محبت کوچیک یا حتی یک کلمه محبت آمیز. من براش تو مناسبتا کادو میخرم ولی اون دریغ از یه حتی شاخه گل. یعنی حسرت یه کلمه یا یه رفتار محبت آمیز به دلم مونده. هروقت رفتار مردای دیگرو میبینم با زناشون بدجور حسرت میخورم. اینجوری بگم کلا دوسم نداره هیچی واسش اهمیت و ارزش ندارم چون ازدواجمون سنتی بوده و بقول خودش بزور باهام ازدواج کرده تو مجردیش یکی دیگرو دوست داشته گفته بریم خاستگاری ولی خونوادش مخالفت کردن و اومدن منه بدبخت بد شانس رو گرفتن. البته که منم به زور خونوادم باهاش ازدواج کردم. نبوده تو این چندسال زندگی چیزی بهش بگم بخاطر من بگه باشه یا چشم. خودش تو دعوا مدام میگه بزار برو همه چیزم مال تو بچتم ببر چرا نمیری ازاول مهرت به دلم نبوده دوست نداشتم الانم ندارم. آخه به کدامین گناه؟ من دوسش دارم😔 اون حتی بچمم دوست نداره میگه بچتم ببر😔 منو تو این سن انقد که جوشم داده صاحب هزار درد و مرض کرده، تو بیمارستان انداخته، قلبم درد میکنه، افسردگی گرفتم، پیرم کرده. اون دختر شادو شنگول و شوخ و پراز خنده رو تبدیل کرده به یه آدم مریض، افسرده، پیر، گوشه گیر، روانی،. الانم منم شدم عین خودش بددهنی میکنه فوش میده منم میدم عین خودش. همیشه فکر خیانت میاد سرم که حداقل یه هم صحبت داشته باشم بهم محبت کنه ولی این فقط یه فکره ازونجایی که خودم متنفرم از خیانت و بخاطر خدا و شوهرم هیچوقت نکردم و نمیکنم😔فقط توروخدا طلاق نگید که اگه یه درصد میتونستم و کاری از دستم برمیومد حتی یک دقیقه تو این جهنم نمیموندم😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🍒 فروردین دلخوره ازت ولى دوستت داره، به ازدواج فكر ميكنه. اردیبهشت آشتی بعد از بحث و دلخوری، دوستت داره و بهت ابراز محبت ميكنه. خرداد باهم بیرون میرید، اتفاقات مثبتی تو رابطتون ميفته. تیر فاصله و دوری موقت بينتونه، آشتى داريد. مرداد دیدار ی که به تاخیر میفته و دلتنگی دو طرفه و دوست داشتن دو طرفه. شهریور جدایی و فاصله موقت بينتونه، میگه بزودى ديدار داريد و رابطتون گرمتر ميشه. مهر دلتنگته، براتون سورپرایز داره. آبان آشتی، معجزه توی رابطتون ديده ميشه. آذر احساس میکنه رقیب داره، ناراحته. دی نگران و ناراحته، دوستت داره و بهت فكر ميكنه. بهمن تماس و یا خبر خوشحال كننده اى ازش دریافت میکنید. اسفند فاصله و قهر و جدایی کوتاه مدت بينتونه ولى خيلى زود آشتى ميكنيد اگر رفته برميگرده سمتتون و رابطتون بهتر ميشه، دوستت داره. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 باسلام خدمت دوستان بزرگوارم.من یه مادرم ودوتابچه دارم.مستاجرم وشدیدا گرفتار.ازتولیدی دوتاچرخ اجاره کردم که چه کارباشه یانباشه بایدماهیانه اجاره چرخ روبدم.اگرازدوستان کسی هست که بتونه کمک کنه من این چرخاروبخرم.خداخیرتون بده خبربدین.بخدادعای خودم ودوتابچه ام همیشه پشت سرشماست.خیلی توتنگناییم. ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ با سلام و ادب خدمت شما عزیران لطف بفرمائید راهنمایی بفرمائید دختری ۳۱ ساله و فوق لیسانس و کارمند هستم خواستگارم پسری ۲۶ ساله و دیپلمه و شغل دولتی داره من مخالفم بخاطر اختلاف سنیمون ولی خانواده موافقن بنظر شما چیکار کنم ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ سلام بزرگواران مثل همیشه من پیام گذاشتم ک راهنمایی گرفتم. بنده شرایط کاری خودم و همسرم رو به بهبودی است. تاقبل اون حتی در خرید های منزل من با همسرم کمک مالی میکردم .و خودم واقعا در خرید و ..خساست ندارم .همسرم بنده حساب کتابی هست اونم بدلیل دور اندیشی و آینده نگری .. اما نظرتون رو میخوام که من کارت حقوق ام رو جدا دست خودم باشه یا اختیار همسرم البته به شدت تجمل گرا هستم و به لباس وسیله و منزل و اثاث رفتن به مسافرت حتی کوتاه مسیر خیلی اهمیت میدهم.و دوست دارم بروز باشد. و از زندگی به نحو احسن لذت ببرم البته تا حد توانم.در صمن بگم اهل پس انداز هم تا حدودی هستم حتی قبل درست شدن کاری مون .من در خرید لباس خودم و همسرم و تعویض یا خرید وسیله پیش قدم بودم و خودم پرداخت میکردم آخرین مرحله مقداری پس انداز برا خرید ماشین و مقداری برا ساخت منزل مون به همسرم کمک کردم. ایشون ابتدا نامزدی کمی کم خرج تر بودند اما نتیجه این رسیدم اگر پول داشته باشد دریغ نمیکند البته در خرید وسیله و تعویض ان نمیدونم چقدر من را همراهی کند. آیدی ادمین❤️👇🏻 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••