🔴 این داستان رنج
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#ڪلیپ_ویژه
✍ سوال بسیار پرتڪرار مشاوره کودکان↯↯
🔺پسرم رابطه زناشوئی من و همسرم را دیده، چطوری باید با او برخورد کنیم؟
⏰ زمان : ۳ دقیقه و ۵۶ ثانیه
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#سیاست
❣دلسردی ازهمسر و زندگی را چگونه از بین ببریم❓
افزایش محبت با هدیه
اولین مهارت این هست که بتوانید از تکنیک هدیه دادن استفاده کنید. نیاز نیست که هدیه بزرگ باشد، یا حتما آن را خرید کرده باشید، گاهی یک نوشته چند خطی از ابراز محبت می تواند همسرتان را خوشحال و غافلگیر کند. از علاقه به همسرتان بنویسید. با ظرافت و غافلگیری می توانید صحنه زندگی را متفاوت کنید، تنوع بخشی باعث نشاط فزاینده در زندگی شماست. در آغاز زندگی مشترک انواع تنوع ها باعث لذت بردن از زندگی هست، به همسرتان نشان بدهید که زندگی با او را دوست دارید، هدیه دادن راهی است که زندگی را تنوع می بخشد.
با هدیه همسرتان را غافلگیر و هیجانزاده
کنید، گاهی یک آغوش و یک بوسه پس از رسیدن زن و شوهر به هم در روز حتی بدون بهانه و مقدمه بهترین هدیه هست.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
دلم راشکستند اما من به تلافی اش هرگز دلی را نخواهم شکست زیرا نمیخواهم دلی بچشد هر انچه که دل من چشید وکشید
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم..
که بودند ولی نبودند...
همراه کسانی بودم که همراهم نبودند..
وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم..
دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم
و سکوت
* بلندترین فریاد است ..
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
📔#حکایت_پندآموز
پادشاهی کنیزکی زیبارو داشت؛ پادشاه بیش از حد به کنیزک علاقمند بود
از قضا کنیزک بیمار شد
حال او روز به روز بدتر و بدتر میشد
پادشاه که از این وضع ناراحت بود برای درمان کنیزک بهترین طبیب ها را از نقاط دور و نزدیک فراخواند
طبیب هایی که آمدند بسیار زبردست و ماهر بودند ولی غرور و خودشیفتگی آن ها باعث شد تا فراموش کنند اگر پروردگار هستی نخواهد سنگی از جایش تکان نخواهد خورد، برگی از درختی نمی افتد و در نتیجه هیچ موفقیتی به دست نخواهند آورد
طبیبها به پادشاه گفتند که درمان کنیزک، نزد ما است و شک نکنید ما که از بهترین طبیبهای مملکت هستیم او را درمان خواهیم کرد.
طبیب ها درمان خود را شروع کردند ولی هرچه می کردند حال کنیزک بهتر نمی شد که نمی شد.
اتفاق عجیبی افتاده بود؛ اثر داروها وارونه شده بود؛ یعنی دخترک با خوردن آنها بهتر که نمیشد هیچ؛ حالش روز به روز وخیم تر و بدتر میشد
آب گویا خاصیت نفت پیدا کرده بود. آب روی آتش میریختند تا شعله کم شود آتش با آب بیشتر و شعله ور تر میشد
شاه با مشاهده این و ضعیت و با دیدن درماندگی طبیبها متوجه اشتباه خود شد
فهمید که با غرور بی جا و با غفلت خود فراموش کردند که اگر اراده ی الهی نباشد آب شعله ور میکند و آتش گرمای خود را از دست میدهد همان طور که برای حضرت ابراهیم علیه السلام سرد شد.
پس با گریه و زاری بر درگاه پروردگار عالم نشست و با عذرخواهی و تقاضای بخشش خواست تا خداوند راه صحیح را به او نشان دهد.
خداوند هم در خواب طبیبی را به او معرفی کرد که با راهنمایی ها و نسخه هایی که برای دخترک پیچید توانستند او را درمان کنند و در نهایت بیماری او بهبود یافت
📔#برگرفته_از : مثنوی معنوی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🌿▪️🌿▪️🌿▪️🌿▪️🌿▪️ #تب_مژگان_اول ⚫️ خیلی وقت نبود که از ماموریت برگشته بودم... سه روز مرخصی داشتم...
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
#تب_مژگان
🔵 حدود ساعت 6 عصر بود که زنگ منزل به صدا آمد... وقتی آرمان به آیفون جواب داد، رو به عمه کرد و گفت: دختری به نام «نفیسه» آمده و با مژگان کار داره...
🔴 نفیسه، طبق چیزی که عمه مژگان تعریف کرد... دختری با اندامی معمولی... بسیار سر و زبان دار... خونگرم... با مانتو و شلواری نسبتا جلف و چسبان... صورتی رنگ که با رنگ شالش ست کرده بود... بالا آمد و پس از سلام و علیک های متعارف، گفت: مژگان باید هنوز خواب باشه؟ درسته؟
⚫️ عمه گفت: آره... هنوز خوابه... کاری باهاش داشتی؟
⚪️ نفیسه جواب داد: آره ... اومدم پیشش... شنیدم دوباره تب کرده... اومدم پیشش...
🔵 نفیسه از جریان تب مژگان خبر داشت... با خودشان فکر کردند که لابد مژگان با نفیسه تلفنی حرف زده و هماهنگه... به همین خاطر، وقتی نفیسه را به پذیرایی دعوت کردند، نفیسه گفت: اگر اجازه بدید برم پیش مژگان... میخوام برم توی اتاقش... اینجوری شاید مژگان هم راحت تر باشه...
🔴 عمه مخالفتی نکرد اما قبلش برای اینکه مژگان ناراحت نشه، زودتر میره و مژگان را مثلا بیدار میکنه و یه کم اتاق را هم مرتب میکنه... تا به پشت سرش نگاه میکنه، نفیسه را میبینه که دم در اتاق هت و با یه لبخند میگه: راحت باشید... خونه ما هم همینجوریه... بالاخره آدم داره توش زندگی میکنه... شما به کارتون برسید عمه جون!
⚫️ حدودا نیم ساعتی طول میکشه و عمه میبینه که هیچ خبری نیست و به همین خاطر دو تا لیوان شربت میبره دم اتاق مژگان... ادب حکم میکرد که در بزنه... در میزنه... وقتی در را آرام باز میکنه... میبینه که مژگان سرش را روی پاهای نفیسه گذاشته و چشماش هم نیمه بازه... نفیسه هم آرام آرام داشته موهای مژگان را نوازش میکرده...
⚪️ دیدن این صحنه برای عمه خیلی خوشایند بود... چون میدید که برادر زاده داغدارش چجوری با دوستش آرامش پیدا کرده و از تب و لرز بی مادری هم خبری نیست و همه چیز داره خوب پیش میره...
🔵 آمد و رفت نفیسه به منزل مژگان روز به روز بیشتر شد و هر روز هم آرامش و حال مژگان بهتر از قبل میشد... حتی موقع هایی که عمه نمیتونسته به خونه مژگان بیاد و از برادر زاده هاش مراقبت کنه، برای نفیسه زنگ میزده... نفیسه هم جوری زود خودش را به اونها میرسوند که انگار پشت در بوده و منتظر زنگ عمه خانم!!
🔵 تیپ های راحتی نفیسه توی خونه مژگان خیلی متفاوت بود... جوری که حتی آرمان 12 ساله هم از دیدن نفیسه ... که دیگه بهش آبجی نفیسه میگفت... لذت میبرد و به راحتی با هم نشست و برخواست میکردند...
⚫️ مژگان کم کم داشت برای ترم جدید آماده میشد که یه روز خیلی اتفاقی از کنار حمام خونشون رد میشه... صدای خفیف و آرامی به گوشش میرسه... خوب که دقت میکنه میشنوه که صدای آرمان هست... میفهمه که آرمان 12 ساله داشته خود ارضاعی میکرده... با کمال تاسف...
⚪️ خیلی به هم میرزه و ناراحت میشه... این مسئله، روزها فکرش را مشغول میکنه و چون مادرشون فوت کرده بوده... به عنوان خواهر بزرگتر، خیلی غصه داداشش میخوره... اما این غصه را نمیتونسته به کسی بگه و آبروی داداشش را پیش کسی ببره...
🔵 تا اینکه یه روز که نفیسه خونشون بود... سر صحبت را باز میکنه و شروع میکنه درباره آرمان با مژگان حرف زدن... و اینکه چقدر آرمان پسر گلی هست و دلش میخواسته یه داداش اندازه آرمان داشته باشه و از این حرفها...
🔴 مژگان که موقعیت را مناسب دید، شروع به صحبت کرد و گفت: یه غصه ای از آرمان توی دلمه که نمیدونم چیکار کنم... دارم دیوونه میشم... حتی جرات نکردم به بابام بگم... میدونم که بدتر میشه... حتی نمیتونم مستقیما با خودش حرف بزنم... اصلا فکرش نمیکردم و خیلی ناراحتم...
⚫️ اما نفیسه که انگار چندان هم نگران نبود، با حالتی آرام و لبخند همیشگیش میگه: خب بذار حدس بزنم... آرمان، اهل دزدی که نیست... عرق و شراب هم که به قد و قواره اش نمیخوره... قتل و غارت هم اصلا حرفشو نزن... پس فقط میمونه یک مورد...
⚪️ مژگان با حالتی تعجب و چشمانی گرد ازش میپرسه: چی؟
🔵 نفیسه لبخند میزنه و میگه: وا ! چرا داری اینجوری نگام میکنی؟... هیچی بابا... چیز خاصی نمیخواستم بگم... میخواستم بگم فقط یک احتمال میمونه و اونم اینه که دچار انحرافات جنسی شده باشه...
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
امام حسن عسکری علیه السلام
شيعَةُ عَلِيٍّ عليه السلام هُمُ الَّذينَ يُؤثِرونَ إخوانَهُم عَلى أنفُسِهِم ولَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ .
شيعيان على عليه السلام، آن كسانىاند كه برادرانشان را بر خودشان مقدّم مىدارند، هرچند خودشان نيازمند باشند .
التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص ٣١٩ ح ١٦١
مناسبتهای امروز :
۱۴ اسفند [ روز احسان و نیکوکاری ]
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
♨️نیکی به پدر
🔹امام رضا علیهالسلام در روایتی زیبا میفرمایند: «الْإِمَامُ؛ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ، وَالْوَالِدُ الشَّفِيقُ»؛ «امام، همدم و رفيق است و پدری مهربان»،
🔸پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «سِرْ سَنتَينِ بِرَّ والِدَيكَ»؛ «دو سال راه برو به پدر و مادرت نیکی کن». حقوق پدری امام زمان بر ما به مراتب بالاتر از حق یک پدر معمولی است. پیامبر اسلام برای نیکی کردن به یک پدر معمولی میفرماید که دو سال فاصله را حرکت کن تا به مقصود برسی و به پدرت نیکی کنی. حال باید از خود بپرسیم چند سال برای نیکی کردن به پدر امت، که بیش از هزار سال است که از نظرها غائب شده، قدم برداشتهایم؟
🔹اگر فرزندان جایگاه والای پدر را شناخته، احاطه و محبت او را درک کرده و به حمایتها و الطاف او آگاهی پیدا کنند، تمام همت خود را بکار بسته و امیدوارانه برای نیکی کردن به پدر طی طریق میکنند؛ اگرچه سالیان دراز به طول انجامد.
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#تقاضای_همفکری ❓ سلام خوبید خواهش میکنم سوال منابذاریدمن چندسال میخوام خانه بفروشم نزدیک مادرشوهروجا
#همفکری 🌷
سلام به فاطمه خانم عزیز و کاربران گرامی
مادر محترمی که دختر نه ساله ش به خاطر
موهای پشت لبش مسخره میشه
عزیزم حتما حتما پشت لبش رو تمیز کن
این موضوع برای دخترخانم شما حیاتی هست
و زندگی دخترتون رو سیاه میکنه و رو آیندش هم تاثیر بسیار بسیار منفی داره
انجام این کار در قدیم عرف نبود
ولی الان عرف هست
شاید یه عده بهتون بگن پوست بچه لطیف هست
و آسیب میبینه یا چشم و گوشش باز میشه
به این حرفا اهمیت ندین
مهم جلوگیری از ضربه ی بسیار شدید روحی هست که بچه تون میخوره
تحقیر میشه
اعتماد به نفسش رو از دست میده
سرخورده میشه
از درس خوندن و پیشرفت میفته و ...
من دهه ی پنجاهی هستم و همین مشکل رو داشتم
اون موقع تازه عرف بود دخترا همه همین جور بودن ولی چندین بار توسط پسرا و گاهی تو مدرسه از همکلاسی دختر مسخره شدم
هنوز خاطره تلخش از ذهنم نرفت
و همیشه به خاطر این موضوع از جمع فراری بودم
لطفا تو تعطیلات عید حتما پشت لبش رو تمیز کن
چون الان تمیز کنی شاید تو چشم بیاد
و بچه ها به روش بیارن باز اذیت بشه
ولی بعد از تعطیلات عادی تر به نظر میرسه
در پناه خدا 👋
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام در مورد دختری که پشت لبش مو نداره تو فامیل ما هم داشتیم اتفاقا ابتدایی بود سنی نداشت موهای پشت لبش را زد اشکالی نداره اگه بچه اذیت میشه این کارو انجام بدید
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام فاطمه خانم خوبید لطفا به اون خانم که گفته دخترش ۹ سالشه وپشت لبش مو داره بگید حتما برای بچه اش ارزش قائل بشه و پشت لبشو بند بندازه بزار بچه پیش دوستاش سرافکنده نشه نظافت وتمیزی جزئی ازایمان هست
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام برای مادری که دخترش پشت لبش سبزه
منم دخترم سبیل کمی داشت اما چون پوستش سفید بود هرکی میدید به خودش اجازه میداد بگه چقدر تو چشم هست
دوره دبستان رو که تموم کرد اجازه دادم روش رو قیچی کرد
الان دیگه عادی شده و بچشم نمیاد البته فقط سبیل😁رو اجازه داره
خواهر زاده ام هم از چهارم دبستان زد
شاید اولش خیلی جلوه کنه و به چشم بیاد اما بعدش عادی میشه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام.به مادر عزیزی که دخترشون پر مو هستن میخوام بگم.عزیزم دختر من که فقط تخم چشمش مو نداشت ماشالله سبزه و پر مو الان ۱۸ سالشه ولی من از همون اول که ۶ هفت ساله بود و پشت لبش پر بود با قیچی کوتاه میکردم حدود ۹ سالگی با ژیلت کوتاه میکردم و اصلا تابلو نبود چون از اول چشم همه عادت کرده بود که پست لبش مو نداره الانم که بزرگ شده کل صورتش(بجز مرتب کردن ابرو) رو با ژیلت میزنم پوست صورتش کامل روشن شده .اینکه زدن موی صورت زشته یا نه به فرهنگها برمیگرده که خیلی از این عقاید هم دلیلی برای انجامش وجود نداره،خیلی خودتون رو درگیر حرف مردم نکنید برعکس خودتون پشت لبش رو که زدید چون خیلی تغییر میکنه هر کسی گفت با حالت خوشحالی بگید وای راحت شدم چیه یک مشت مو رو لبش بود بدم میومد.(اصلا از زبان دخترتون نگید که خوشش نمیومد واصرار کرده)البته توصیه میکنم تابستون بزنید که دخترتون از جو مدرسه دور باشه که باز خورد بچه ها چه خوب چه بد تو روحیه اش اثر منفی نداشته باشه.چون هم تعریف این کار جالب نیست(به خاطر سن حساسی که دارن )هم انتقاد (به خاطر اعتماد به نفسش )خودتون زودتر باید به فکر میبودید. طوری رفتار کنید کهاین کار تصمیم خودتون بوده و به خاطر اصرارهای اون نبوده که باز فکر نکنه چند سال دیگه میتونه ابروش رو هم دست کاری کنه . این حرفهایی هم که تو ذهنتونه که صورتش دست خورده میشه مردم حرف در میارن و... زاییده افکار خودتونه باور کنید من حتی اجازه نمیدم موی دست و پای دخترم بلند باشه و باهاش برخورد میکنم چون نشون دهنده ی تمیزی و نظافت شخصیه،چیزی که خیلی ها تعجب میکنند ولی همین افکار و موضع گیری های من باعث شده اطرافیان بدونن با اینکه چادری و محجبه هستم ولی خیلی به روز و مرتب هم هستم.در ضمن دخترم چادری هست ولی همیشه سعی میکنه همه چیزش رو با هم ست کنه که خودش یک تبلیغ حجاب هست.ولی بازم میگم جو منطقه ای که زندگی میکنید خیلی تاثیر داره بعضی مناطق کوچکترین تغییری تو ی صورت دختر رو قبول نمیکنند.خودتون سبک سنگین کنید.
✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨
🔺#سوال_کاربر👇
سلام
برای جلوگیری از تکراری شدن رابطه جنسی چه بایست کرد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
✍ #پاسـخ_مشـاور⇩
🗣 سلام و احتـرام
✍🏻 پوشیدن لباسهای متنوع، عشقبازی و نوازش پیش از رابطه فیزیکی، تغییر دادن محل انجام آمیزش، امتحان کردن و یادگیری پوزیشنهای مختلف (مدلهای مختلف شکل بدن در رابطه)
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
❣✨#اهمیت_پیشنوازی
📝 پیش آمده که یکی از طرفین به برقراری رابطه تمایل نشان نمی دهد، در این مواقع اصرار نکنید و او را مجبور به برقراری رابطه نکنید.
📝 بلکه به ناز و نوازش او بپردازید، این کار شما به طور طبیعی به رابطه منجر خواهد شد. محبت و شادی سهم بزرگی در زندگی و رابطه زناشوئی ایفا می کند.ツ
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
🔺#تذکر
🍃🍂 سرزنش نابجاے همسر 🍃🍂
✍ گاهی ممکنه یکی از اعضای خانواده یا دوستان همسرتون حرفی بزنه یا رفتاری از خودش نشون بده که شمارو ناراحت کنه!
🌸✨یادتون باشه رفتار اون ها ربطی به همسرتون نداره و مقصر یکی دیگه است! و شما دنباید همسرتونو به خاطر رفتار یکی دیگه سرزنش کنید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال رو به دیگران معرفی کنیدツ
مطالب مشابہ
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"