🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#گندم
مسیرخیلی طولانی شده بودوهرچی
می رفتیم نمی رسیدیم
اعصابم بهم ریخته بودوهمش خودخوری
می کردم خلاصه رسیدیم
داخل کوچه پارچه ی مشکی زده بودن
وصدای قران به گوش می رسید
بعض توگلوم قورت دادم بادیدن پسرهاش
جلوی درانگاریکی به قلبم چنگ زد
داخل رفتیم صدای ناله وشیون های
بچه هاش به گوش می رسید
زارزاراشک می ریختن وگریه می کردن
بادیدنم ازجاشون بلندشدن واغوششون باز
کردن
زن دایی امدی نگاه کن ماهم مثل شما
بی پدرومادرشدیم
مادرمون جوونمرگ شدماچکاربکنیم
بهمون بگوچطورتحمل کنیم
زن دایی زن دایی
به اغوش گرفتمشون وهمراشون زارزدم
گلروبچه هاروازدستم گرفت ویک گوشه
نشست وشروع به گریه کرد
چنددقیقه ای گذشت تاکمی اروم شدیم
لحظه به لحظه یادشون می امد
وشیون می کردن
مادرشوهرم اروم ترازهمه بودوسعی
می کردنوه هاش اروم کنه
همش می گفت عمروسرنوشت مادرتون
همینقدربودومادرتون یک فرشته بودو
مثل فرشته هاپرکشید
براش قران بخوانیداقوام وفامیل بهم نگاه
می کردن وازدیدن پونه ورضاتعجب می کردن
خیلی هاایرادمی گرفتن وگروهی هم
ذوق زده شده بودن وتعریف وتمجید
می کردن خوش بحالت باهم بزرگ
می شن وراحت میشی
سفره ی ناهارجمع شدومجلس کمی
خلوت ترشدوبعدازظهربه بهشت زهرا
رفتیم
دل غریبه واشنابرای بچه هاش ریش شد
شب کنارشون موندیم
حسین کنارم نشست گندم چه خوب شد
امدی
باتعجب بهش نگاه کردم
حسین می شدنیام وظیفه بودبایدمی امدم
اینقدرناراحتم نشدهمراهت بیام وتنها
امدی
بهم لبخندزدمهم این هست الان اینجای
گندم دیدی زیباچقدرزودازدستمون رفت
اصلاباورم نمیشه
بهشت جایگاهش باشه زیبازن خوش قلب
ومهربونی بود
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃
یادت باشه من تا ابد پیشت میمونم ، مهم نیست بقیه چی بگن ، فقط تو بهم باور داشته باش چون جایگاهی تو قلبم داری که هیچ کس نمیتونه پرش کنه و هیچ چیزی نمیتونه جایگزینش بشه ، تو برای من همون دلیلی هستی که بخاطرش لبخند به لبم میاد و خوشحالم میکنه.
🍃🍃🍃🍃🌾🌾
لینک کانال💌👇
https://eitaa.com/joinchat/2072707419C9e3cc1bf07
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#ایستاده_شهید_شد!
🌷چهره خاصی داشت و من علّتشو بعدها فهمیدم. قد بلندی داشت و چهارشانه بود، با محاسن بلندی که داشت خیلی به دل مینشست. همیشه آخرای نماز برای بچهها شور میخوند و ما سینه میزدیم. مهدی با یک شور خاصی میخوند؛ شهِ با وفا ابوالفضل. خیلی قشنگ میخوند و ما را دیوونه میکرد. که من بعدها فهمیدم چون چهره او شباهت خاصی به حضرت ابوالفضل داشت به خاطر همین شباهتش، وقتی برای ما میخوند ما را بیشتر به شور میآورد.
🌷توی عملیاتها هم وقتی به چهره او نگاه میکردیم روحیه ما چند برابر میشد. این اواخر مهدی با همان پای قطع شده باز هم به جبهه میاومد. همیشه میگفت: آدم نباید در مقابل این دشمن خوابیده شهید بشه. دوست داشت ایستاده شهید بشه!! بعدها هم شنیدم وقتی که ترکش خورده بود خودش رو گیر داده بود به سیم خاردارهای ارتفاعات کانیمانگا، میدونست که قرار شهید بشه، شنیدم که دستاشو پیچیده بود دورِ سيم خاردارها تا نیافته، وایستاده شهید شد....
🌹خاطره اى به ياد جانباز شهید فرمانده مهدی خندان
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری 🌺❤️
سلام فاطمه خانم
هرچند پیام ها راننی فرستید
اون خانمی که همسرش میگه پرورش شترمرغ برنم اصلافقط ضرر
وکارزیاده
مادامداری زدیم گاو وشیرده وگوساله هیچ سودی ندأشت وشدزحمت وضرر
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾
🔸 (پس آن قوم آتشی سخت افروختند و ابراهیم را در آن افکندند) ما خطاب کردیم که ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش (آتش به خطاب خدا گل و ریحان گردید).
🔅 وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾
🔸 و قوم در مقام کید و کینه او برآمدند و ما (کیدشان را باطل کرده) آنها را به سختترین زیان و حسرت انداختیم.
💭 سوره: انبیاء
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
✨ قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ
🔅 کار اندكى كه بر آن مداومت كنى، بهتر است از بسيارى كه از آن ملول گردى.
📚 نهج البلاغه، حکمت ٢٧٨
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #از_زبان_ایل_آی❤️ 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
وقتی رسیدم دم در ساختمون
تابلوها رو می خوندم تا پیداش کنم
پیداش کردم طبقه چهارم واحد هشتم
سوار آسانسور شدم
همزمان با من یه دخترم سوار شد
آرایش مرتب و منظمی کرده بود
موهاشو یک طرف داده بود
بوی عطرش داشت خفم میکرد
انگار که با عطرش دوش گرفته باشه
شلوار نود سانت که چه عرض کنم احتمالا ۷۰ سانت بود
پاهای سفیدش که پابند خوشگل براق بسته بود نظرمو جلب میکرد
به طبقه شمار آسانسور نگاه کردم
طبقه ۳
توی آینه آسانسور خودم نگاه کردم
کفش ها ورنی مشکی ست با کیف این دختر کجا کفش های کتانی رنگ و رو رفته من کجا
موهای براق مشکی اون کجا و منی که همه مو ها مو زیر شال داده بودم کجا
راستش ناراحت نشدم که هیچ خندم گرفته بود
آخر هم اون و هم من هر دو وارد مطب محمدجواد شدیم
منشی با دیدن اون دختر از سر جاش پاشد و گفت
_ سلام خانم دکتر
خیلی خوش اومدین
واه واه دکتره
_محمدجواد هست
_ بله
وای چرا به اسم کوچیک گفت
منشی_اجازه بدین الان بیمار دارند
_ باشه همین جا میشینم
_قهوه نسکافه چی بیارم براتون
_ نه ممنونم میل ندارم
نشست و پاهاشو روی پاش انداخت
گوشی اپل شو درآورد و مشغول چک کردن گوشی شد
جلو رفتم
منشی _بفرمایید
_من رسولی مقدم هستم وقت داشتم
منشی _اجازه بدین لیست نگاه کنم
به صفحه مانیتور خیره شد و گفت
_ متاسفم خانم بیماری به اسم رسولی مقدم وقت نگرفتن
شما کی وقت گرفتین ؟؟
_من ...خوب من با خود آقای دکتر حرف زده بودم
یعنی خواهرم حرف زده بود
تا اسم آقای دکتر اومد خانم دکتر زیر چشمی نگاهم کرد
منشی_ نه متاسفم چیزی اینجا ثبت نشده
آقای دکترم ح فی به بنده نزدن
_خوب الان یه وقت بده
_نه عزیزم نمیشه یعنی برای امروز نمیشه
اجازه بدین نگاه کنم
آهان برای چهارشنبه میتونم وقت بدم
_ نه چهارشنبه دیره آخه
من برای امروز وقت داشتم
یه بار دیگه نگاه کن
_ گفتم که اسمتون نیست لطفاً وقت منو نگیرید
آیای دکترم که میبینید سرش خیلی شلوغه
نمیتونن بیمار خارج از وقت ببینن
با خودم فکر کردم امروز که اومدم
عجلهای هم اومدم
الان چه جوری برگردم
بعدش گفتم
اصلا همون بهتر که برگردم
پولمو لازم دارم
همش تقصیر آیناز که مثل بچه شش ماهه عجله داره دندون دندون میگه
انقدر عصبانی هستم که دوست دارم منشی رو بزنم
این آقای دکتر اگه دوست نداره اگه وقت نداره چرا آدم الاف میکنه
ترجیح دادم خودمو بیشتر از این سبک نکنم برگشتم و تاکسی گرفتم اومدم خونه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆سر بچه اى در بيابان بى آب و علف
ابراهيم پسر ادهم و فتح موصلى هر دو نقل مى كنند:
در بيابان همراه قافله مى رفتم ، احتياجى برايم پيش آمد از قافله دور شدم ناگهان ديدم پسر بچه اى مى رود، گفتم :
سبحان الله ! در بيابان بى آب و علف اين پسرك چه مى كند! نزديك او رفته سلام كردم ، جواب داد. گفتم :
كجا مى رويد!
گفت :
به زيارت خانه خدا.
گفتم :
عزيزم تو كوچك هستى زيارت خانه خدا هنوز بر شما واجب نشده . گفت :
نديده اى كودكان كوچكتر از من مرده اند؟
گفتم : پس توشه و مركب سواريت كو؟
گفت : توشه ام تقوا و سواريم پاهاى من است و با همين توشه و سوارى به نزد مولاى خود مى روم .
گفتم : من هيچگونه غذايى با تو نمى بينم ؟
پرسيد: پير مرد! آيا درست است كسى تو را دعوت كند و تو از خانه غذاى خودت را به خانه او ببرى ؟
در پاسخ گفتم : نه .
گفت : كسى كه مرا به خانه اش دعوت كرده او آب و نانم را خواهد داد.
گفتم : پاى بردار عجله كن ! تا به قافله برسى .
گفت : بر من لازم است سعى و كوشش كنم و بر اوست مرا برساند، نشنيده اى خداوند مى فرمايد:
(الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين ) : آنان كه در راه ما كوشش مى كنند ما هدايتشان مى كنيم . خداوند با نيكى كنندگان است .
در اين وقت كه من با او صحبت مى كردم جوان خوش سيما با لباس سفيد پيش آمد، بر آن پسر سلام كرد و او را به آغوش كشيد. من روى به آن جوان كرده گفتم :
تو را به آن خدايى كه اين اخلاق زيبا و آراستگى ظاهرى را به تو داده اين پسر كيست ؟
در پاسخ گفت :
مگر او را نمى شناسى ؟ او زين العابدين على بن ابى طالب است . سپس روى به حضرت نموده گفتم :
شما را به حق آباء گرامت سوگند مى دهم بگو كه اين بيابان خشك را چگونه بدون آذوقه طى مى كنى ؟
فرمود:
من آذوقه همراه دارم و آذوقه ام چهار چيز است :
1. من تمام دنيا را در اختيار خدا و ملك او مى دانم .
2. همه را بنده و جيره خوار او مى دانم .
3. وسائل زندگى و روزى را در دست خدا مى دانم .
4.قضا و قدر او را در همه چيز نافذ و جارى مى دانم .
گفتم :
چه زاد و توشه خوبى است ، شما با همين زاد و توشه بيابانهاى آخرت را به خوبى طى مى كنى چه رسد به بيابانهاى دنيا.
📚ب : ج 46، ص 38.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری 🌺❤️
سلام فاطمه خانم
هرچند پیام ها راننی فرستید
اون خانمی که همسرش میگه پرورش شترمرغ برنم اصلافقط ضرر
وکارزیاده
مادامداری زدیم گاو وشیرده وگوساله هیچ سودی ندأشت وشدزحمت وضرر
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«سالک راه آخرت باید مهلت چند روزه زندگی دنیا را که خدای سبحان در اختیارش نهاده غنیمت شمارد و از آن برای توبه و بازگشت به سوی خدا بهترين بهره را ببرد: «اغتَنَمَ المَهَلَ» وگرنه چنانچه انسان از فرصتی که خدا به وی داده غنیمت نبرد، غرامت خواهد داد.یاقوت را با وقت میتوان به دست آورد؛ ولی وقت با یاقوت به دست نمیآید.»
📚سلونی قبل ان تفقدونی(تحریر نهج البلاغه) ج۴ص۵۴۳
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری ❤️🌺
سلام بر دوستان وفاطمه جان دوستی که همسرش میخاد دامداری و مرغداری بزنه کاملا ضرره چون شوخرخاله ی من باسرمایه بالا ی مرغداری زد تو چمن سلطان با ضرر فراوان جمعش کرد اگه میخاد کار راه بندازه خیلی کارها هستن که الان روی بورسن وسرمایه کمتری میخاد خودتون هم میتونید کنارش باشید-مثلا سبزیجات اماده من دوستم این کارو راه انداخته الان درامدش ازشوهرش که کارمند بانکه بیشتره ببخشید طولانی شد
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
سلام به همه اعضای گروه وفاطمه جان عزیز همدم همیشگی..در مورد اون عزیزی که گفتن خار پاشنه دارن منم داشتم بطری آب کردم گذاشتم فریزریخ که زد میزاشتم زیر پاشنه وغلت میدادم زیر پاشنه که پاشنه خیلی سرد میشه روزی چهار پنج بار انجام دادم خار پاشنه خوب ..یکی دیگه هم روز چند بار سنگ پا به کف پا میزدم شوک به پا وارد میشه وخوب میشه من این دو کار را انجام دادم خوب شدم ان شالله شما هم انجام بدید خوب میشین التماس دعا از همه دوستان 💜💜
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df