24.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 #سخنرانی _کوتاه_ تصویری. 🔖
🖥موضوع: بهشت برزخی آمیرزا ابراهیم محلاتی،نتیجه انس با زیارت عاشورا
✅ چرا آثار خواندن زیارت عاشورا در وجود من دیده نمیشه؟
🎞سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
ظرافت زنونه
سلام گاهی وقتا بعضی خانما شاکین که ماهایی که خیلی نمیتونیم پول خرج خرید انواع بستنی ها یا دسرها بدیم محکوم میشیم به بی هنری!
ولی حقیقت اینه که هنر داشتن یعنی توانایی استفاده از امکانات موجود
مثلا توی یخچالتون چند قلم میوه متفاوت دارید که آخراشه و مثلا یه دونه از هرکدوم مونده که ممکنه نصفشون کج و معوج یا له شده باشن !
قشنگ برش بزنید قسمتای سالمشو
بعد بذارید داخل فریزر تا یخ بزنن ( البته میوه هایی که طعماشون نزدیکه ، مثلا شیرینن )
بعدم همه رو بندازید توی مخلوط کن و اگر آب آناناس یا آب کمپوتشو داشتی باهاش مخلوط کنید و 😍😋
یا مثلا میوه هاتونو برش بزنید توی سیخ چوبی کنید🍡
یا برش بزنید و توی ژله آلوئه ورا بندازید و ژله میوه ای بسازید
یا یا یکم شربت شیرین و مور علاقه تون هم بزنید و سالاد میوه درست کنید😍
با تمام این ها میتونید یه عصرونه خوشمزه درست کنید
اگرم یکم بستنی دارید با هر میوه و خشکباری دیزاینش کنید
برا خودتونم درست کنید خیلی بهتره
چون نشون میدید برای خودتونم ارزش قائلید🌸
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
☘پدرهای مجرد !
یکی از پدرای مجرد مهدکودک مثل همه صبح های دیگه اومد پسرش رو تحویل بده... بچه بی حال و کلافه بود. جلوی در، کمک مربی با نگرانی از پدرش پرسید چیزی شده؟
گفت نه چیز خاصی نیست فقط دندونش لق شده... پسرک دهنش رو باز کرد و گفت خاله ببین اینجاست.... که یهو پدرش دست انداخت و دندون لق بچه رو کند... بچه جیغ زد و شروع کرد به گریه.
کمک مربی مون هم گرخید گفت این باید خودش می افتاد... منم که اصلا چند متر اون طرف تر بودم ترسیدم از صدای جیغ... از دهنش خون می اومد و باباش هی می گفت قوی باش پسرم دیدی تموم شد! ...
اومدم برم بیرون بگم: شما دندون پزشکیتون رو انجام دادین خواهش می کنم دیگه روانشناسی کودکتون رو بیخیال بشید و تشریف ببرید ما خودمون آرومش می کنیم ... که خودش رفت...
همون لحظه بابای مجرد بعدی اومد توی دفتر... شاید بدموقع ترین وقت بود چون من هنوز ناراحت و عصبی بودم...
شروع کرد به گلایه کردن از شیطنت ها و لجبازی های بچه اش و اینکه چقدر سختشه .... و شاید توقع داشت مثل چند دفعه قبل بگم صبور باشید... با مشاور صحبت کنید... اقتضای سنشه و اینجور صحبتها... که متاسفانه تصویر لب خونی بچه ی قبلی اومد جلوی چشمم و گفتم:
برای چی بچه رو گرفتی؟ چرا ندادی به مادرش؟ چرا یه راهی پیدا نکردی با هم سرکنید؟ چرا الان نمیری آشتی کنید؟ چرا فک کردی بچه رو بگیری بزرگ کردنش راحته؟
هیچی دیگه... فک کنم از فردا مهد بچه رو عوض کنه که دیگه ریخت منو نبینه...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
اول دلم لک زده بود كه بتوانم دبيرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم، بعد داشتم میمردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم!
بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچهدار شوم، بعد هميشه منتظر بودم كه بچههايم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم!
بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم، و حالا که دارم میميرم يک دفعه متوجه شدم:
« اصلاً يادم رفته بود زندگی كنم! »
شاد باشیم و احساس خوشبختی را به "اگر"هايمان موکول نكنيم، زيرا "اگر"ها پايان ناپذيرند!
✍ باربارا دی آنجلس
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
#روز_چهارم✅
#زیارت_عاشورا
#علی_فانی
⏰کمتر از دوازده دقیقه
روز چهارم چله زیارت عاشورا،
ابتدا برای امام زمان مون صدقه بگذاریم
دوستان من آخر شب انتخاب کردم چون این موقع همه خونه هستن و معمولا دیگه کارای روزمرشون تموم شده هر روز هم صوتی با صدای زیبای آقای فانی و هم تصویری براتون میفرستم با هر کدوم که راحتترین ادامه بدین
التماس دعا🤲🏻
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
#تجربه_زندگی_مشترک_اعضا
سلام فاطمه جون و دوستای گل امیدوارم حال همگی خوب باشه .
من دیروز با همسرم بحث کوچیکی داشتیم که واقعیتش یکم من بیشتر مقصر بودم ولی معذرت خواهی کردم و متقابلا همسرمم این کارو کرد ولی حس عذاب وجدان داشتم چون اصلا دلم نمیخاد همچین اتفاقی بینمون بیفته شبش خواب دیدم ک چن تا از النگوهام شکسته و میخام عوضشون کنم وقتی تعبیرشو نگا کردم این بود که با همسرت مشکل خواهی داشت الان نمیدونم چرا بعدش این خوابو دیدم😔
البته من و همسرم فعلا نامزدیم و خیلی بهش علاقه دارم میترسم که از ته دلش هنو منو نبخشیده میشه از خانومای عزیز با تجربه مشاوره میخوام که حتی باوجود حل شدن یه مشکل انقد روش تمرکز نکنم و وارد جزئیاتش نشم چون فقط حال خودمو خراب میکنم 💙
تن همگی سالم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت محمدحسین گونه اشو بوسیدم گفتم مامان جون خاله بمونه کمک خاله عاطفه کنه ....
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#بازی_سرنوشت
پشت سرش رفتم با خوشحالی پله ها رو دو سه تا یکی میکرد رفت اتاقشون دیدم قربون صدقه محمدحسین میرفت محمدحسین چیزی نمیگفت ولی نازنین فاطمه زبون به دهن نمیگرفت کوچولوی دوست داشتنی من ....
صدای حرف زدن بهار که لای در اتاقش باز بود میاومد با خنده میگفت اره آبجیمه تازه از لندن برگشته فکر کردم با دوستاش حرف میزنه یهو گفت آخه عشقممممم منکه دیروز کنارت بودم چه زود دلت تنگ میشه عرق سردی نشست رو پیشونیم .....بهارم با کی حرف میزد .....
یهو هانی در اتاق محمد با عصبانیت باز کرد و به انگلسی نمیدونم چی زیر لب میگفت منو دید ایستاد گفتم ثریا این دیونه رو بندازین تيمارستان..... رفت اتاق جدیدش در کوبید پشت سرش رفتم در زدم عزیزم چی شده هانی جان ....
چند لحظه بعد در حالی که شلوار پاش کرده بود و لباس آستین دار پوشیده بود اومد بیرون موهای بلندشو باز گذاشته بود گفت بریم ثریا میمیرم از گشنگی ......
جلوتر رفت محمد هم بلافاصله اومد بیرون بهم چشمک زد گفت باید یاد بگیره لباس درست حسابی بپوشه دختر خانومت ..... با افتخار ایستاد بهم نگاه کرد هانی از پله ها میرفت پایین موهاش بالا پایین میشد یهو خندم گرفت گفتم آقا محمد زیاد هم موفق نشدی نگا کن محمد یه نگاه کرد متوجه باز بودن پشت لباس هانی شد یهو سرخ شد سرمو تکون دادم گفتم درست میشه به مرور عجله نکن نکن ....
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
می گویند که هشتادوپنج سال پیش، دانشگاه هاروارد یک تحقیقی رو شروع میکنه با عنوان *"در زمان بازنشستگی، بزرگترین دغدغه ی انسان ها چیست؟"*
زندگیِ نزدیک به هشتصد نفر رو در طول سالیان از اون زمان تا حالا دنبال کرده و نتیجه تحقیقاتش از محققین گذشته به محققین کنونی به "ارث" رسیده است(هشتادو پنج سال آمار، ارقام، نتایج و تجربه ها).
این شاید بتواند یکی از طولانی ترین تحقیق های رسمی تاریخ علم باشد.!!
هرچه که هست،
*نتیجه اش تکان دهنده است.*
*دغدغه افراد باز نشسته*، نه اموالشون نه فرزندانشون نه وضعیت سلامتیشون و نه هیچ چیز دیگری ست.
*بزرگترین نگرانی اکثر آنها بعد از بازنشستگی، دلتنگیه.!!*
دلتنگی برای *آدم ها*، برای *دوستی ها،* برای *ارزش های* از دست رفته، برای *هم مسیر ها*، برای *همراهان* و برای *دوستان.* !!
آدم ها نه فقط سرمایه های ملی، بلکه سرمایه های زندگی هستند.
آدمها، گرون قیمت ترین و با ارزش ترین سرمایه های جهان هستی هستند.!!
*آدم ها ی خوب و وفادار، همکاران مهربان و منصف، دوستان یکرنگ و با شرافت، واقعاً بی قیمت اند.*
*باید تا زمانی که آنها را داریم و با آنها معاشرت دارین قدر این عزیزان را بدانیم.*💓❤️
*مبادا دیر شود و دلتنگشان بشویم.‼️‼️*
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام خانمها من از قسمت رون خیلی لاغرم میخوام رونهام چاق بشن چیکار کنم دارویی چیزی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت آدمین محترم
و هم گروهی های عزیزم امیدوارم ک حال همگیتون خوب باشه
ی سوال دارم برادرم مایشن پراید باری گرفته باهاش کار کنه ولی زیاد کار گیرش نمیاد اگه دوستان ذکری چیزی بلد هستن ک کارش خوب بشه بگن
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
وقتی به کافی شاپ پاساژ رسیدن
طبق انتظار کیمیا مدیریت کافی با دیدن سبحان جلو اومد
کمی حالت تعظیم گرفت و دست به سینه گفت
خیلی خوش اومدین آقا سبحان بفرمایید
سبحان تشکر کرد و گفت
ممنونم آقا نیما یه جای دنج دارید ؟؟
دوست دارین داخل باشین یا بیرون فضای آزاد
امروز هوا خوبه چند تا از صندلیها رو بیرون گذاشتم
کیمیا اشاره به میز و صندلیهای فضای آزاد کرد و گفت بریم اینجا
باهم به فضای آزاد رفتن
کیمیا با صورت گرگرفته سمت صندلیا رفت
باد خنکی به کیمیا خورد و باعث شد کمی بلرزه
با هم نشستند و کیمیا گفت
سردت که نیست
سبحان کت چرمیاش را کمی کیپ کرد و در حالی که به چشمهای کیمیا نگاه میکرد گفت
من حاضرم تا خود شب اینجا بشینم و با تو صحبت کنم
کیمیا با لبخند گفت
تو به من خیلی لطف داری ممنونم که هوامو داری
ولی سبحان یه چیزی بگم
چی عزیز دلم بگو
تو همه چی داری ثروت خانواده پولدار قیافه تیپ
سبحان دستش رو به معنای ایست بالا آورد و گفت
بسه بسه تا آخرشو خوندم
میدونی چرا این حرفو میزنی چون عاشق نشدی
اگر عاشق میشدی نه ثروت و نه فقر نه زیبایی یا زشتی ظاهری طرف برات مهم نبود
چیز عجیب و غریبیه این عشق
امیدوارم تو هم مبتلا بشی
یعنی من اون روزو ببینم به جای من تو برای من تب میکنی
کیمیا خندید ۲۰ دقیقهای همینجور نشستند و راجع به عشق صحبت کردن
سبحان گفت
یه لباسم برای تولد بابام بگیر فکر کنم وقتشه عروس قشنگشو ببینه
همین لحظه صدای گوشی سبحان بلند شد
نگاه به صفحه گوشی کرد و خندید و با خنده گفت
اینا تازه فهمیدن ما نیستیم
و بعد گوشی رو وصل کرد و گفت
الو سلام
سبحان به حسین که پشت خط بود گفت که اونا هم بیان بالا
کیمیا غرق تماشای منظره ساختمونهای اطراف بود
حسین و ایلیا زودتر از گلی و زهرا به کافی شاپ رسیدند
و حسین گفت
کی شماها جیم زدین من ندیدمتون...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸