رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 _اگه رفتی و گفت خودم خواستم چی _همه خاطراتش می بوسم و چال می کنم تو چرا ن
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوست 🌱
با خنده گفت
_ دکتر... دکتر مشکی پوش ...
این ست بهت خیلی میاد
_ راستشو بگو حسین بهم میاد
_ فوق العاده شدی کیمیا زشته
خیلی بهت میاد
کیمیا با افتخار به تیپ خودش نگاه کرد و گفت
زشت خودتی اولا
دوما به نظرت عاشق کش شدم یا نه
حسین با صدای بلند خندید و گفت
_ اگه منظورت از عاشق دکتر میرزاده است بله عاشق کش پسر کش شدی جذاب لعنتی
و دوباره بلند خندید
_پس واسا ریمیل به مژه هام بزنم بیشتر به چشم بیاد دیگه امروز کشته مرده بدم
_ نه دیگه رحم کن به پسر مردم
کیمیا خندید و گفت
_شوخی کردم بابا خودت که میدونی اهل آرایش نیستم ریملم ندارم
همه آرایش همین سرمه و یه روژ کمرنگه
_ همین خوب
_دیگه برم دیرم شده
داشت کفشاشو می پوشید که حسین گفت
_ امروز سعی کن بعد از ظهر دیر بری مطب
شاید رضا بیاد وسایلشو ببره
تو خونه باشی بهتره
مامان که میشناسی میخواد گریه و زاری راه بندازه
_امروز میاد؟؟
_ آره بابا
_باشه سعی می کنم
فعلا خداحافظ
_خداحافظ
از تاکسی پیاده شد و اولین کسی که دید سبحان بود که به ماشینش تکیه داده بودو معلوم بود منتظر اومدن کیمیاس
با دیدن کیمیا خنده به لب جلو آمد به سر تا پای کیمیا نگاهی کرد
برق عشق چشماش پررنگتر شد
_ سلام
_سلام آقای راهبر
_خیلی زیبا شدی کیمیا
کیمیا نگاه سردی کرد و گفت
_خانم دادگر
سبحان خودش هم قدم با کیمیا کرد و آروم گفت
_کیمیای من
کیمیا واستاد می خواست حرفی بزنه ولی هیچ حرفی نداشت
واقعیت این بود که دلش از حرفهای سبحان قلی ولی میرفت
ولی از طرفی هم تردید داشت
به سبحان شک داشت
سبحان مرتب لبخند میزد
کیمیا تو دلش گفت
_ کاش همیشه ته ریش داشته باشی پسرک شیطون دانشگاه...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سال_نو #عید
یامقلبالقلوب...
روزهایپایانیسالودلتنگی😔
کربلاییمجتبیرمضانی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🌸🍃
📢 ماه پیروزی اراده بر عادات ناپسند
✏️ رهبر انقلاب: گاهی انسان به خود تلقین میکند که نمیتواند بر هوای نفسش فائق بیاید. روزه ماه رمضان به انسان ثابت میکند که میتواند آن وقتی که اراده کند، پیروز شود. میتوان با اراده و توکل از عادات ناپسندی که در ما هست و مایه عقب افتادگی مادی و معنوی است، نجات یافت.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾
🔸 و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت بیحرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم.
💭 سوره: انبیاء
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ يَا ابْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ، فَاحْذَرْهُ
🔅 اى پسر آدم، اگر ديدى كه خداى سبحان، نعمتش را پى درپى به تو ارزانى مى دارد و تو نافرمانيش مى كنى، از كيفر او بترس
📚 نهج البلاغه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوست 🌱 با خنده گفت _ دکتر... دکتر مشکی پوش ... این ست بهت خیلی میاد _ راستشو ب
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
صدای گلی اومد و کیمیا و سبحان هر دو همزمان به سمت صدا برگشتن
گلی ترلان و الهام سمت اونا آمدن
سبحان کمی از کیمیا فاصله گرفت
الهام و ترلان سلام کردن و با سبحان احوالپرسی کردن
سبحان مودبانه جواب داد ولی چشماش به گلی بود که مثل خرگوش زیرک داشت سبحان رو کنکاش می کرد
و معلوم بود نقشه هایی توی سرش داره
گلی با صدای رسا و بلندی رو به کیمیا گفت
_ کیمیا امروز کلاسمون با دکتر میرزاده هستش
کیمیا خجالت شد گفت
بله
و همراه بچه ها راه افتاد
سبحان از شنیدن اسم دکتر میرزاده آهی کشید
دکتر مرد موجه دانشگاه بود
پخته بود هم خوش سابقه
قیافه بدی هم نداشت
آهی کشید و راه افتاد
این بار سبحان بود که مثل جوجه اردک زشت دنبال کیمیا راه افتاده بود
دوستاش با دیدن او با سر و صدا پیشش اومدن
ولی همه حواس سبحان به کیمیا بود که جذاب تر از همیشه به جنگ عشق او آمده بود
استاد میرزاده وارد کلاس شد
استادی که هم شوخی میکرد هم جدی بود عضو هیئت علمی دانشگاه بود قیافشم خوب بود
مثل موش ترسیده سبحان آب دهانش را قورت داد
اگه هر موقع دیگه بود خودش رو سر تر از هر کسی می دانست
ولی الان نمی دونست با این رقیب غدر چیکار کنه
سعی کرد به بهانه صحبت با تلفن آخر همه وارد کلاس بشه
تا بتونه پیش کیمیا بشینه
ولی تا وارد شد ایلیا صندلی کنار خودش رو نشون داد و صداش زد
سبحان به ناچار کنار ایلیا تو همون ردیف اول که همیشه می نشست نشست
آروم برگشت و نگاهی به کیمیا کرد...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
14.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🌺
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
ای تغییر دهنده دلها و دیده ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال
در سایه امام زمان عمرمان گذشت
باشد که در دولت او نوکری کنیم
عید نوروز را خدمت دوستان و همه ی ارادتمندان به مهدی فاطمه ارواحنا فداه تبریک عرض می نمایم
خداوندا در این سال جدید روزهای پر از آرامش و سلامتی و برکت برای تک تک هموطنانم رقم بزن
سال نو مبارک🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
⛔️چه خوب است که وقتی انسان فهمید فریب خورده و بیراهه رفته، از همانجا برگردد و جبران کند!
نه اینکه بگوید: این همه راه آمدهایم، بقیه راه را هم برویم هر چه بادا باد، اگرچه بر خلاف شرع و رضای خدا باشد!
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٣۴
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🔴اول نماز یا افطار؟
✍امام باقر عليه السلام : در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان، سپس افطار کن؛ مگر این که همراه عده ای بودی که منتظر افطار بودند. اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان.
راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟! فرمودند: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: افطار و نماز؛ پس با چیزی شروع کن که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است.
سپس فرمودند: و تو روزه داری؛ پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۵۰، ح ۲
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#اروند_میزبانش_بود....
🌷سیاهی شب همهجا را گرفته بود و بچهها داشتند آرام و بیصدا پشت سر هم به ترتیب وارد آب میشدند. هرکس گوشهای از طناب را در دست داشت. گاه گاهی نور منورها سطح آب را روشن میکرد و هر از گاهی صدای خمپارههای سرگردان به گوش میرسید. ۳۰ متر به ساحل اروند یکی از نیروها تکان خورد.
🌷....خواست فریاد بزند که نفر پشت سرش با دست دهان او را گرفت و آرام در گوشش چیزی زمزمه کرد. اشک از چشمان جوان سرازیر شد، چشمهایش را به ما دوخت و درحالیکه با حسرت به ما مینگریست، گوشهی طناب را رها کرد و در آب ناپدید شد.
🌷از مرد پرسیدم: «چه چیزی به او گفتی؟» با تأمل گفت: «گفتم نباید کوچکترین صدایی بکنیم وگرنه عملیات لو میرود، اون وقت میدونی جون چند نفر.... عملیات نباید لو بره.». تمام بدنم میلرزید، جوان در میان موج خروشان اروند به پیش میرفت....
#راوی: رزمنده دلاور آقای جابری
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c