eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
@ranjkeshideha
37هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
37هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
احلی من العسل_۲۰۲۱_۰۸_۱۴_۲۰_۴۴_۲۴_۰۳۹.mp3
9.83M
🔳 "شب ششم" قطعه احلی من العسل 🎤حاج محمود کریمی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
1 مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
4 -Shor - Hajmahdirasuli - Shab6 990604 - Sarallahzanjan.mp3
22.05M
🔳 "شب ششم" به تو دل خوش کردم ، به تو که آقایی... 🎤حاج مهدی رسولی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
1 مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
💠 ماه خودسازی ماه محرم واقعا سفره گسترده است، ماه محرم نسبت به ماه مبارک رمضان قدرت انسان سازیش خیلی بالاتر است. یکی از نشانه هایش هم این است که همه‌ی انسان ها را می کند. لات و غیرلات را سر به راه می کند. لذا واقعا ماه محرم ماه بزرگی است. آیت الله 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
5.8هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام مامان زینب جون عزیز دلم اهل بیت از دار ندار خود گذشتن این که شک نداره که از وعده غذایی بگذرن با این عمل نشان دادن ما اهل دنیوی و شکم نیستیم اگر گرسنه بمیریم برایمان فرق نمیکنه چون برای اصلاح دین آمده بودن نه برای شکم ،لباس،... برای همین هست که نمیتوانیم اندازه سر سوزن خودمان را به جای آنها تجسم کنیم در زیارت عاشورا هم از خدا معرفت شناخت میخواهیم اگر بشناسیم میشویم عین الله و اولیا الله 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه جان برای اون خانم که گفتن یک ذکر و یا دعا میخوام شوهرم حرف رو گوش کنه بفرمایید سوره انعام آیه 115 را ۷ مرتبه بخوانند و بدمن به صورت همسرشان و ذکر یا ودود(1101)بار بدون این که حرف بزنن بگویند وحبتشون در دل همسرشان زیاد میشه و کوتاه میان 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام بر شما از دوستان گلم راهنمایی خواستم دخترم ۷ سالشه فرستادمش ژیمناستیک جلسه دوم گفت پام درد میکنه از زانو به پایین گفتم شاید عضله اش گرفته بعد چند روز بردمش دکتر عکس گرفتن مشخص شد کنار زانوش کیست داره که با ورزش و تحرک درد میکنه دکتر داروی خاصی نداد بجز مسکن و گفتن مادرزادی وفعلا کاری نمیشه انجام داد خواستم بپرسم از دوستان کسی بوده که همچین مشکلی داشته باشه آیا رفع شده یا نه باید عمل بشه ؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.1هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام وادب خدمت یاس بانوی فعال و همه اعضا خوب کانال در مورد اون خانم که میگن داستان ائمه تو کتشون نمیره اولا چیزی رو که نمیدونی بپرس نه اینجوری تو جمع بیان کن که یکی دیگه هم نظرش مثل تو بشه بعد گناهش به گردن توئه، دوما اینکه سه شب غذاشون رو به فقیر دادن اونقدر حقیقته که دربارشون خداوند سوره انسان رو نازل کرد، اونجا که میگه غذا از بهشت براسون آوردند چرا نباید باور کنی اگه قرآن خونده باشی داستان حضرت مریم ماعده اسمانی براش میاوردند یعنی چی؟ وخیلی جاهای دیگه که غذای بهشتی یا خرمای بهشتی آورده اند اصلا تعجب نداره چون اینان هرچه اراده کنند خداوند در اختیارشان قرار میدهد اما سو استفاده نمیکنند، اونجا که جبرییل میپرسه کدوم رو فدا کنم واون که مادرش کنیزه فدا میشه بخاطری که امام حسین بعدها امام امت میشه ولی ابراهیم یک انسان معمولی میشد میگی باید برای مردن با پیامبر مشورت کنه ، بله زمانی که پیامبر خودشون هم میخواستن رحلت کنن عزراییل تا سه مرتبه در شمایل پیرمردی به در خانه پیامبر آمد و در زد وحضرت زهرا س فرمودند پیامبر بیماره ونمیتونه کسی رو بپذیره خانوم فاطمه زهرا س نمیدونستن اجل هستش ولی رسول خدا فرمود دخترم در رو باز کن برادرم عزراییل است ، بله اینها فرستاده خدا حجت خدا بر روی زمین هستند قطعا برتری هایی نسبت به بقیه دارند که هم بخششون وهم سختیهاشون و هم ارزششون پیش خدا بیشتره، شما یا نخون یا اگه خوندی لطفا از کلمه مزخرف برای ذات مقدس اهل بیت استفاده نکن 🍃🍃🌸 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.5هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی بازی سرنوشت 🍃🍃🌸🍃
6.6هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی سرنوشت .محمد نگاهم میکرد گریه میکرد پرستاری رفت نزدیکش گفت آقای دکتر بریم بیرون به
🍃🍃🍃🌸🌸 کنارم گذاشتم نوازشش کردم آروم خوابیده بود .... به بخش منتقل شده بودم همه چی یادم بود مرمرسلطان چهره سختی داشت ولی باورم نمیشد ایقدر دل مهربونی داره نگاهش کردم بچه امو بغل کرده بود دخترمم آروم خوابیده بو بهار که کمی حسادت میکرد شاید هم دل تنگم بود بغلم نشسته بود گفت مامان بهار (از محمد یاد گرفته بود)تو هم میخاستی بری پیش مامان اسما .... همه نگاهش کردن گفتم نه گلم من شماها رو تنها نمیزارم که ...خودشو لوس کرد خنده ای کرد آرزو آروم بود نگاهش کردم گفت خیلی روز بدی بود خیلی تجربه بدی داشتیم سهیلا .... ولی من اونجوری فکر نمی‌کردم قلب من فقط چند لحظه نزده بود ولی کلی خاطره خوشی داشتم وقتی به خانوم فاطمه زهرا فکر میکنم گریه ام میگیره ... سمیه مثل همیشه کناری ایستاده بود آروم گفت خیلی خوشحالم که برگشتی پیشمون بغض کرد این دختر آینده خودشو تباه کرده بود هنوزم عذاب میکشید .... کم کم وقت ملاقات تموم شد همه رفتن ولی محسن نرفت گفت میخام کنارت باشم چه لذتی بهتر از این که شوهرم همراهم بود با محسن حرف زدم خواهش کردم که محمدحسین به فرزندی قبول کنه بهش توضیح دادم سفارش خانوم هستش اولش شک داشت ولی وقتی خال دست راست فریبا رو گفتم حتی بهش گفتم میدونم تصادف کردی راضی شد گفت به محمد می‌سپارم حل کنه.... فردا اون روز خانواده ام اومدم همه فرق کرده بودن محمد تونسته بود نامه ای از بیمارستان بگیره بتونیم تا پیدا شدن مادر بچه دوماه تو خونه ما باشه بعد دو ماه محمدحسین رو بهزیستی تحویل می‌گرفت باید از اونجا اقدام میکردیم به فرزندخواندگی.... دخترم هنوز شرایط سختی داشت باید همشه تو اتاق نم دار میموند و خیلی کوچیک بود آرزو هرروز بهم سر میزد از زندگیش پرسیدم مثل همیشه گفت عالی عسکر عاشقمه منم چیزی نگفتم ... یک ماه از زایمانم گذشته بود مرمرسلطان اسم دخترمو گذاشته بود نازنین فاطمه... مهدی حضانت بهار میخواست جلسه دوم دادگاه چند روز دیگه بود میترسیدم از وقتی که اومده بودم از همه می‌پرسیدم پرچم بنفش با ضربدر و بعلاوه برا کجاست کسی نمی‌فهمید چی میگم یه شب که محمدحسین و نازنین فاطمه رو خوابیده بودن دیدم در اتاق محمد باز !! فکری به ذهنم رسید رفتم اتاقش مداد بنفش و قرمز برداشتم اون پرچم کشیدم گفتم محمد این پرچم بود پرچم کجاست ؟ محمد نگاه کرد و مطمعن گفت انگلیس.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.7هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به همگی خداخیرتان بده ی خواهری دارم متولد۶۲ دختر خیلی خوبیه تحصیل کرده اهل واجبات ازدواج نکرده خواهش میکنم کانال ازدواج یا واسطه ازدواج از کرمانشاه بلدین بگین به خواست خدا خواهرم بره سرزندگیش پدر ندارم مادرمم مریضه خدانکنه میترسم چیزی به مادرم نیاد چکار کنه تاسنشم بیشتر بالا نرفته بره سرزندگیش و طعم مادر بودن بچشه خدابه همتون خیر بده اللهی آمین 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.7هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام به فاطمه جونم این رو می خواستم در جواب اون خانمی بنویسم که پدرش میخاد دریچه ی میترال قلبش تعویض بشه پارسال خاله ی مامانم عمل تعویض دریچه ی میترال رو انجام دادن یه عمل تقریبا مشکلی هست ولی بیمار کامل بهبود پیدا می کنه امروزه که ماشاءالله دکترای حراج قلب ما خیلی هم ماهر هستن فقط باید داروهای ضد انعقادش رو تا آخر عمر بخوره ودوز داروهاش تنظیم بشه هیچ استر سی به خودتون ندید مطمئن باش با توکل به خدا کامل خوب میشه🌹 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
6.8هزار مشاهده
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 زینب خانم رفت و کیمیا با کلی فکر و خیال پشت سر مادرش رفت فکرش همش پیش حرف مادرش بود شام رو که خوردند زهرا و کیمیا در آشپزخانه مشغول شستشوی ظرف‌ها بودند کیمیا مثل روال هر شب دو سه تا چایی ریخت تا برای حسن آقا ببرد زینب خانوم با خوشحالی و خنده گفت آقا میگم خودمونو یکم جمع کنیم خدا رو شکر بچه‌ها همشون این روزا می‌خوان نامزد کنند هی میگن بچه‌دار شید بفرما الان کدوم فامیل میاد یه هزاری کف دست من بزاره بگه کمک خرجت باشه حسین با خنده گفت مامان ناراحت نباش پول خونه و عروسی خدا می‌رسونه بعدم می‌تونیم وام بگیریم اون وام فقط عقد کنون تو می‌رسه بقیه رو چه کار باید بکنیم حسن آقا گفت همون عقدشونو برسه کافیه عقدشون می‌کنیم اگر خودشون عرضه داشتن برای عروسیشون جور می‌کنن خرجشونو در میارن رضا که مثل همیشه با گوشی‌اش مشغول بازی بود با افتخار و غرور فراوان گفت هم پول عقدم آماده است هم پول عروسیم هم پول رهن یه آپارتمان کوچولو فقط یک مادر دلسوز می‌خوام با یک پدر که برن برام خواستگاری همه با تعجب به رضا نگاه کردند رضا گفت چیه چرا اینجوری نگام می‌کنید از صبح زود تا بوق سگ میرم سگ دو می‌زنم نکنه فکر کردید میرم یللی تللی حسن آقا با اخم گفت میشه بفرمایید کارتون چیه که در عرض چند ماه تونستی این همه پول پس‌انداز کنی یه ماشین هم زیر پاته من ۲۸ ساله دارم جون می‌کنم هنوز نتونستم این همه پول پس انداز کنم رضا کم نیاورد و دوباره با اعتماد به نفس زیادی گفت کسایی زیاد پول در میارند که هوشمندانه کار کنند نخ کسانی که سرسختانه کار می‌کنند شما کار می‌کنید درست زحمت می‌کشی درست ولی کارت ظرفیتش همین قدره که به قول خودت پول یه مراسم عقد کوچولوی بچه‌هاتو اونم تو خونه نه توی تالار در بیاری اما کارهایی هستند که با نصف همین زحمت میتونی خیلی خیلی بیشتر از این حرف‌ها در بیاری زینب خانم با ایما و اشاره به رضا می‌گفت که ساکت باشه حسین هم از عصبانیت نقطه دیگری غیر از رضاا رو نگاه می‌کرد مدام به سقف و دیوار و گلدون‌ها با عصبانیت نگاه می‌کرد ولی خودخوری می‌کرد که حرفی نزنه که به تیپ و قبای آقا رضا بر بخوره و دوباره قهر کنه حسن آقا دوباره پرسید فهمیدیم دیگه حالا بگو چه کاری بگو ما هم یاد بگیریم دیگه شرمنده بچه‌هامون نباشیم رضا گفت حالا بماند __ نه بگو بگو منم یاد بگیرم دیگه مگه من پدرت نیستم دلت برای من نمی‌سوزه بگو قبل از اینکه دیگران برن سراغش خودمون بریم دیگه چرا نونو بدیم دست یکی دیگه حسن آقا مدام اسم شغل رضا رو می‌پرسید و رضا طفره می‌رفت... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
7.3هزار مشاهده