eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
34.8هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی بگیر این و بنداز سرت بوی عطر مردانه ای مشامم را پر کرد و نفس هایم را برای لحظه ای
🍃🍃🍃🌸🍃 سعی کرده بودم آن را از چشمان بقیه دور نگه دارم. با یادآوری روزی که کادوی تولدم را از دستان عباس گرفتم گونه هایم مانند همان روز اناری رنگ شد . مقابلم ایستاده بود و مضطرب نگاهش به خانه بود که مبادا کسی بیاید و ببیند. جعبه ی کوچک چوبی که رویش کنده کاری شده بود، را به دستم دادم و با همان لحن آرامش زمزمه کرد: تولد بهاریت مبارک، بهار خانم... آن روز آنقدر ترس و شرم داشتم که به محض گرفتن کادو، با عجله به سمت خانه دویده بودم وتا شب به بهانه ی درس خواندن از اتاق بیرون نیامده بودم . وقتی درون جعبه گردنبندی که اول نام او بود را دیدم، ابرویم از خودخواهیش بالا پرید . سرتقانه کادویش را پس زدم و در دل برایش خط و نشان کشیدم، فردای آن روز وقتی از مدرسه می آمدم، در کوچه او را دیدم. با لب های برچیده سلام کردم که نامم را صدا زد و بی جواب ماند. فهمید دلخورم، آنقدر سماجت کرد که کودکانه چشم بستم چون می خوام » : و به اوتوپیدم که چرا کادویش نام اول خودش است، خندید و گفت اسم من همیشه و همه جا رو گردنت باشه که بفهمی عباس نامی تو زندگیت هست، آن روز غرق غیرت «. که مبادا تو این دوران حساس دلت واسه نگاه یکی دیگه بلرزه مردانه اش تا خانه مدام لبخند زده بودم، خوش بود آن روزهایم که می دانستم کسی دلش در هوایم میتپد و تنها فکر و ذکرم او بود و بس... قطره ی آبی از روی پیشانی ام تا روی چانه ام پایین آمد و مرا از افکارم بیرون کشید لباس های نم دار را روی طناب پهن کردم و با انگشت شصت و اشاره یقه ی پیراهن گله گشادم را تکان دادم. گرمای هوا طاقت فرسا و بی سابقه بود . با وجود این که آفتاب کم کم رو به غروب بود اما هنوز داغی هوا پوستم را می سوزاند . روی اولین پله نشستم و با شلنگ مشغول آب پاشی شدم. خان جون برای عیادت بی بی فاطمه رفته بود . دستم تکیه گاه چانه ام بود و نگاه حسرت بارم روی کتاب های مدرسه ام که گوشه ی حیاط در نایلون آبی رنگ جمع کرده بودم، می چرخید. دلم برای مدرسه و درس خواندن تنگ شده بود. حیف که بهزاد مدرسه رفتن را قدغن کرده بود، البته من هم در خودم آن تلاش و استعداد را ندیدم که بخواهم درس بخوانم و کنکور بدهم، اما خب حسرتش را داشتم... با صدای زنگ تلفن بلند شدم و از پله ها بالا رفتم لنگه دمپایی که به کف پای خیسم چسبیده بود را عصبی از پا کشیدم و یک لنگه پا وارد خانه شدم. با نشستنم روی صندلی گوشی را چنگ زدم و با نفس نفس جواب دادم: بله؟ الو؟ صدای خنده ی مردانه ای که در گوشم پیچید ، مشتم را روی ران پایم کوبیدم. شخص پشت خط کمی مکث کرد و نامطمئن گفت: بهار خوبی؟ ضربان قلبم بی هوا بالا رفت. باورم نمی شد عباس بود ! باز هم نامم را صدا زد . -بهار خانم؟سعی کردم شگفتی کلامم را آشکار نکنم . -سلام پسر عمو . با خنده ی که در تک تک کلماتش موج می زد، گفت: چه عجب خانم، سلام خوبی؟ عرقی که از استرس بر پیشانی ام نشسته بود را با پشت دست پاک کردم و با جان و دل به صدایش گوش سپردم . -ممنون خوبم . کمی لحنش جدی شد -دلخوری؟ به صندلی تکیه کردم و سعی کردم بروز ندهم، هر چه باشد آن شب در گذشته مانده بود، نبش قبر گاهی لازم نبود . -نه ...چیزه... خب شما زنگ زدید تعجب کردم گفتم شاید اتفاقی افتاده... دوباره لحنش نرم شد . -نه زنگ زدم بهنام، گفت با بهزاد میرن تهران، منم گفتم زنگ بزنم صدات و بشنوم، مگه من دل ندارم؟ خجالت زده از بی پروایی اش پوست گوشه ی ناخنم را زیر دندان بردم . -نه من همچین منظوری نداشتم . دو دل گفت: بهار یه چیزی بپرسم؟ بله ی آرامی برایش زمزمه کردم ادامه دارد... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ خانومی که گفتید خوش به حال امروزی ها گوشی دارن وباید از آدم های سمی دوری کنید مثل خواهرشوهرومادرشوهر لطفااگه راهکاری دارید بگیدیکی از دوستام یه مشکلی داره میگه جاری ش خیلی باشوهراین دوستم لاس میزنه وصمیمی واین شده آدم سمی زندگی دوستم هرچقدرهم خودش فاصله بگیره شوهرش که فاصله نمیگیره چون اون زن جز خونوادشه تازه لذتم میبره این دوستم چکاربایدکنه بااین مشکل جاریش کرمو هست ❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | نور ثالث فاطمه؛ زینب 🎙 بانوای 🔰 جشن ولادت حضرت زینب (س) 📆 شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۲ 🕌 حسینیۀ امام خمینی (ره) 🏳️ هیأت الزهرا (س) ♾ مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر ✨ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🌸🍃 پدر کریستوفر، کشیش مسیحی که تحقیقات فراوانی درباره تاریخ اسلام بخصوص زندگی حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیها کرده میگوید: نیمی از قلب من برای حضرت زهرا و نیمی دیگر برای حضرت زینب است. این کلیپ رو ببینید، چقدر زیبا درباره مقام و عظمت حضرت زینب صحبت میکنه و مبارک💝 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 ❤️❤️
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🌸🍃 #داستان_ایل_آی به قلم پاک #یاس با حالت چشم‌ها و صورتم بهش گفتم که بعداً توضیح میدم اون
🍃🍃🍃🌸🍃 مهدی پرسید کیه صفحه گوشیو نشونش دادم دست تو موهاش برد و گفت ___بهترین سیاست صداقته امروز همه چیز دست به دست هم داده بود تا من خفه بشم از این حجم دلتنگی از این یادآوری عزیزی که گم کرده‌ام ایلای هم همیشه همین جمله رو می‌گفت بهترین سیاست صداقته کلافه رو به مهدی گفتم یعنی بگم نمی‌خوام بدمش مهدی گفت __تو وکیلی محمد تو بلدی چطور زمان بخری راست می‌گفت ضعیف بودن دردی رو درمان نمی‌کرد باید قوی می‌بودم همه این سال‌ها که کارخونه رو ول کرده بودم و پرونده‌های مختلف قبول می‌کردم همه جور آدمی دیده بودم از آدم طماع بگیر تا آدم ساده لوح آدمای با سیاست زرنگ آدمای خبیث باید کمی بازیشون می‌دادم تا کمی زمان برای خودم بخرم گوشی داشت قطع می‌شد که پذیرش زدم بعد از همون احوالپرسی‌های همیشگی معصومه خانوم با کلی منو من گفت ___آقای احمدی ما چند روزه که منتظر تماس شما بودیم اخلاق مامانمم که تا حدودی می‌دونید اون فکر می‌کنه شما نمی‌خواین آیسو رو به ما بدین برای همینم با یه وکیل صحبت کرده و می‌خواد قرارداد ببنده از این همه گستاخی و لجبازی این پیرزن متعجب بودم مگه میشه یه آدم این همه وقیح باشه این همان زنی که ایلای خودش تعریف می‌کرد که سر اولین بارداریش مجبورش کرده بود بچه‌اش رو بندازه ولی حالا فاز محبت به نوه گرفته گفتم اگه خودم رو ضعیف نشون بدم فکر می‌کنن خیلی قدرت دارن برای همینم گفتم ___ببینید خانم محترم اول اینکه خودتون هم می‌دونید من هیچ کم و کاستی برای آیسو نذاشتم بمونه هم پدرانه دوستش داشتم و دارم و هم همه وسیله‌های رفاهی که برای آسایش و آرامشش لازمه فراهم کردم شما طوری پیگیر این موضوع هستید انگار من ظالمم و اون یه بچه بی کس که من دارم ازش کار میکشم نمیفهمم این همه اصرارتون رو چرا اصرار دارین آرامش و آسایش بچه رو بهم بزنید دوم اینکه .... 🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌ 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
📌ولادت با سعادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) 💐حضرت زینب س سومین فرزند گرامی حضرت علی ع و حضرت فاطمه س است که به روایت مشهور ۵ جمادی الاول در مدینه چشم به جهان گشود. بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب س، توسط پیامبر اسلام ص صورت گرفت و جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر اکرم ص رساند. زینب را مخفف‌ «زین أب‌» دانسته‌ اند، یعنى «زینت پدر». 🔰حضرت زینب س در کوفه به زنان، تفسیر قرآن آموزش داده و از جدش رسول خدا ص و پدرش امیرالمومنین ع و مادرش فاطمه زهرا س حدیث روایت کرده است . ایشان با پسر عموی خود عبدالله بن جعفر ازدواج کردند که ثمره این ازدواج چهار یا پنج فرزند می‌باشد که دو تن از آنان به نام های عون و محمد در کربلا در رکاب امام حسین ع شهید شدند. صبر و پایداری ایشان در واقعه عاشورا سال علی‌رغم از دست دادن عزیز ترین نزدیکانشان، موجب شد که به عنوان اسوه صبر در تاریخ جاودان شوند. 🔻حضرت زینب س دارای قوت قلب، فصاحت زبان، صبر، شجاعت، زهد و شب زنده داری، ورع و عفاف بود. بارزترین بُعد زندگی حضرت ، پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه‌هایش پیام خون امام حسین ع را به جهانیان رساند. ایشان در بند اسارت در کوفه و شام با ایراد خطبه های عالمانه و مبتنی بر قرآن، مقام علمی خود را اثبات کرد و باعث پرده برداری از چهره ظالمانه حکومت اموی شد. 🔶 برخی بیش از ۶۰ لقب برای حضرت ذکر کرده‌اند از جمله صدیقه صغری، عالمه غیر معلمه، عارفه، فاضله، عابده، معصومه صغری که از این بین مشهورترین القاب حضرت «عقیله بنی هاشم» (بانوی خردمند بنی هاشم) است.
🛑 یه دانش‌آموز ميگفت: امروز تو دبستان ميخواستن به "زينب"ها جايزه بدن. پرسیدم: به كيا جایزه دادن؟ گفت: هيچکس! چون "زينبی" تو مدرسه‌مون نبود😐 نسل آینده‌ بی‌ نصیب از اسم اهلبیت میشن، حواسمون هست؟ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ واسه مادری که پاهاش سرده یاپادرددارن کرسی استفاده کنید من به نزدیکان خودمم میگم یه کرسی کوچولوبزاریدتوخونه ولی متاسفانه گوش نمیدن یادش بخیر بچه که بودیم میرفتیم خونه پدربزرگامون اونا کرسی داشتن بازغال درخت مو انگور چه روزایی بود فارغ ازدنیابودیم ولی حالا بابابزرگام فوت کردن ولی مادرامو دارم ولی دیگه هیچی مسه قدیم نیس 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🌸🍃 ❤️ باور کردنی نیست،ولی حقیقت دارد! خاطره‌ای از۱۸ سال اسارت سیدالاسرا، سرلشگر خلبان حسین لشگری که اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ است! وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را‌ مرور می‌کردم! سال‌ها درسلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود!زبان انگلیسی می‌دانست،برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم،سال‌ها با یک مارمولک هم‌صحبت می‌شدم! بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود!سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد،دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم!این را هم بگویم که من مدت ۱۲سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم و حسرت ۵دقیقه آفتاب راداشتم!چقدر درمعرفی قهرمانان واقعی به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش‌ها نادیده گرفته شده است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌� اینها برای وطن جنگیدند ( کتاب خاطرات همسرشون : روزهای بی آینه) 🇮🇷 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🙏 خانومی که دست وپای بچت ترک برده غذانمیتونه بخوره بچتوباید ببری دکتر ماهم دعا میکنیم درمانگاه‌های خیریه هزینه کمتری دارن دوستان لطفا برای حمایت از کسب و کارهای کوچک از مغازه ها و سوپرمارکتهای کوچک خرید کنید فروشگاهها انقدر سرمایه دار هستن که نیاز به حمایت ندارن و تخفیف فروشگاهها خیلی ناچیزه و اصلا مهم نیست. تعجیل در فرج حضرت ولی عصر ( عج)صلوات💐🙏 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸