🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری ❤️🌺
سلام وقت بخیر
در جواب خانمی که پرسیده بودن دعای یافتن کار رو در ورودی حیاط یا در ورودی سالن نصب کنیم؟ شما در ورودی سالن وصل کنین🍃
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
در جواب خانمی که پرسیدن بودن ایا میشه پیام های پیامکی رو هم مثل ایتا روی گوشی دیگری نصب کرد یا نه باید بگم خیر اصلا چنین چیزی امکان نداره
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
در جواب خانمی که گفتن دست پسرشون زگیل داره شما برگ درخت انجبر یا انجیر کال رو از درخت جدا کن بعد اون شیره سفیدرنگی که از ته برگ یا انجیر کال بیرون میاد رو روی زگیل ها بمال چند بار که بزنی زگیل ها تموم میشن اگه درخت انجیر هم ندارین میتونین یه حبه سیر رو بسوزونین و به زگیل ها بزنین چند بار که تکرار کنین زگیل ها از بین میرن یا اینکه یه تیکه از گوجه فرنگی رو روی زگیل ها بزارین و روش رو با دستمال ببندین و اجازه بدین از شب تا صبح بمونه و دیگه اینکه میتونین یه پنبه یا دستمال رو به سرکه سیب اغشته کنین و با یه تیکه پلاستیک اون رو ببندین و اجازه بدین از شب تا صبح بمونه همه زگیل ها از بین میرن
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
در جواب خانمهایی که گفتن همسرشون بهشون خیانت میکنه شما روی یه تیکه گوشت اسم شوهرتون و اسم اون خانم رو بنویسین و اون تیکه گوشت رو بدین سگ بخوره اون دونفر از هم جدا میشن
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
دلانه ای دختری رنج کشیده به نام
#گندم
بخشی از #زندگی_اعضا ...
🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#گندم
چی شد
خودم تواشپزخونه گرفتم وسرگرم
کردم خجالت کشیدم
حتی به مادربزرگ بگم من حامله ام
گلروباخوش حالی گفت
گندم حامله هست من قرار
خاله بشم
مادربزرگ بلندبلند
گفت الهی شکرالهی شکر
انشالله به سلامتی ودل خوش
گلروشیرینی تعارف مادربزرگ کرد
وبرای بابابزرگ هم برد
صدای درحیاط امد
عموکوچکه بالبخندواردحیاط شد
عموکحابودی
کارداشتم گفتم بیام سری بهت بزنم
خوب کردی
شیرینی بردم وبستنی هم داخل
ظرف ریختم
به به شیرینی خورونه
نوش جون عمو
گلروخنده کنان گفت عمونپرسیدی
به مناسبت چی هست این شیرینی ها
نه چه خبره نکنه شیرینی خورون
توهست
نه بابااین چه حرفیه
شماسابقه دارین به همین خاطرگفتم
همه خندیدیم وگلروگفت گندم
حامله هست
شیرینی تودهن عموموندوچشاش گردشد
واقعا
اره
مبارکه مبارکه چندماهه
سرم پایین انداختم وتودلم چندتا
بدوبیراه به گلروگفتم این دختر
زبونش به خودش واینمیسته
هنوزتازه خودمون فهمیدیم
انشاالله خدابچه ی سالم نصیبتون کنه
ممنون عموجان
چندروزی گذشت ومن روزبه روز
بی حال تروبی حوصله ترمی شم
اشتهام خیلی کمترشده
ودلم می خوادبخوابم
میتراتومدرسه خیلی حواسش بهم هست
دستش روی شکمم می گذاره
وقربون صدقه میره
بوی ساندویچ کالباس توسالن
مدرسه می پیچه بدجورهوس
می کنم
اماپولمون بایدجمع بشه تابتونم
سیسمونی برای بچه بخرم
من مادرندارم تاسیسمونی برام بخره
مثل جهازم که حسین کارمی کنه وکم کم
کمبودهارومی خریم
حسین کارش خیلی سنگین وزیادشده
تادیروقت اضافه کارمی مونه
دلم به حالش می سوزه
انگاری ستاره ی بخت من وحسین
تنهاترین ستاره هاهستن
وقتی خبربارداریم به نرجس خانم
دادیم کلی ذوق کرد
فکرکردم هوامون داشته باشه
حتی یکبارهم نشدکه تعارف بزنه
...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری ❤️🌺
سلام واردات خاص ب ادمین واعضای گروه واین خانوم ک باعروس پسرشون مشگل دارن بنظرم همون به حرف همسرشون گوش کنن وکاری باپسرعروس شون نداشته باشن تجربه ثابت کرده اگه باعروس مثه یه دوستی ک باهاش رودوایسی داریم رفتارکنیم زندگی براهردوطرف راحتترواحترام حفظ میشه نکته داستان این بانونفرینی بودکه درحق عروسشون کردن وحالانخسی اون نفرین یقه پسرخودش وکل خانواده روگرفته پس چقدخوبه زمان عصبانیت واقعاسکوت کنیم وهرخوبی به هرکی میکنیم اول باخودمون حرف بزنیم که این لطف بخاطرچیه اگه منتظرقدرشناسی طرف مقابل هستیم پس اصلالطفی ب کسی نکنیم لطف اول بخاطرخدابعدبخاطراون حس خوبی ک بخودمون میده انجام بدیم دوستان خوبم پایاباشید💟💕💞💚💖💗✌
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
باسلامی سرشارازعشق تقدیم به اون دخترعزیزم ک نوشته نامزدشون پول جهیزیه رودادک ازطرف پدرشون جهازخریدودخترعزیزم گفتن بایدبراچتین همسری بایدمردنه عزیزنبایدمردقدرشناس باشی کافیه واین چیزعجیبی نیس عجیب این رسم رسوم کمرشکن وکارشکن توازدواج ک قشرتازه بدوران رسیده.پولدارآوردن توفرهنگ مون هم سیسمونی هم جهیزیه واقعاچیزهای عجیب وبدهس ک نفسگیروآه دربیارقشرضیعف جامعه مون هس وایکاش یک گروه ازجوانان کمرهمت ببندن وبراندازن این رسم بدکی گفته ک پدردخترک بارنج دخترش بزرگ کرده حالابیاداروندارش هزینه جهازیابدترازاون سیسمونی کنه بچه ای ک قرارنام فامیل کس دیگ توشناسنامش باشه ولی هزینه لوازمش ب عهده پدردخترواقعاک جای تامل داره اندکی فکرواندیشه بدنیس😲😲😲😲
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
سلام فاطمه جان واعضای گروه 🌺🍃🌿❤🌸🌿🌻❤👉در جواب خانمی که ویار دارند باید بگم من تا پای مرگ پبش رفتم چون توی غربت کسی را نداشتم فقط همسرم بود ....مادر شوهر ظالم من در چند قدمی من شاید به غریبه میگفتم یه وعده غذایی به من میداد ولی امان زات بد عزیزم من وقتی مادرم اومد پیشم برام سیرابی گذاشت وصبح ها حالم بهم نخورد ...صبح که از خواب بیدار شدی کمی نون خشک یا بیسکوییت بذار بالا سرت همون جور دراز کشیده بخور بعد بلند شو آب معده کشیده میشه ویکی دیگه سیب زمینی آب پز ناشتا خیلی خوبه تجربه شده عزیزم واگه باز حالت تهوع داشتی تو مشمائ فریز ر تکه ای یخ بذار رو معده ات خیلی آروم میشی من زمستون هنگام خواب برف پر می کردم تو مشمائ میزاشتم رو معده ام تا خوابم میبرد عزیزم این هم سر گذشتم بود هم تجربه ام من زندگیم را اول خدا دوم همسر مهربانم وسوم مادرم عزیزتر از جانم مدیونم باور کن من مردم وزنده شدم من نبض نداشتم ولی گذشت تا گذشت 😢😢الان دخترم 16 سالشه یه تیکه ماه
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃
سلام عزیز دل هر چند برا مشکل برخی راه کار گذاشتم ولی اصلا پیامم سین نمیشه ....بگذریم برا اون دوستی که برا ترک سیگار راهکار خواستند عزیزم سیگار مغز را درگیر میکند همسر من شاید 20/25سال سیگار میکشید چند بار اقدام کرد ترک کنه ولی با اولین عصبانیت شروع میکرد یا با قلیان سرش گرم میشد ولی قلیان از اون بدتر بود ...با توکل به خدا به خاطر بیماری ریه که آمبولی زد دیگه مجبور به ترک بود خدا کمک کرد یه مرتبه سیگارو گذاشت زمین وجای گزینش نخود چی کشمش آجیل خشکبار ریختم جیبش سعی میکردم عصبیش نکنم وهر وقت میگفت سیگار میگفتم بخدا تازه دارم نفس میکشم اعتماد به نفس دادم وتشویقش کردم الان 4ساله همسرم لب به سیگار نزده وپیش سیگاری بد جور اذیت میشه نفرت داره به امید شفای عاجل همه بیماران صلوات محمدی بفرست 🌺🌿❤🙏🙏🙏🙏
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
_ولی زهره کسرا آدم خوبیه تو این مدت کم وبیش شناختمش بعدم اون به اعتبار نرگس دست منو گرفته کمکم میکنه چون منو نرگس دوستیم
_نمیدونم ایلای خدا خودش خیر کنه
من برم به اکبر زنگ بزنم بگم که با تو میام
البته راستش نمیتونم کمکت کنم
_وااا زهره پس برا چی میای
_میام که پیش این غریبه ها تنها نباشی
نمیپرسی چرا نمیتونم کمکت کنم
_واقعا چرا
تبسمی کرد و گفته
_دکتر گفته استراحت مطلق باشم الانم سروصدای کارگرا باعث شد بیام
_چرا زهره نکنه مریضی نگرانم کردی
_نه نترس هیچی نیس هیشکی نمیدونه ولی به قول قدیمیا بار شیشه دارم
کمی تو ذهنم حرفش تکرار کردم تا فهمیدم منظورش چیه
_دروغ میگی تو بارداری؟؟
_نه چه دروغی
_کلی هزینه کردیم ایلای دعا کن این دفه بشه
بغلش کردم گفتم
_حتما میشه چرا نشه وای زهره کلی برات خوشحالم خدایا شکرت
پس برو استراحت کن خودم جمع و جور میکنم
_آخه
_آخه نداریم برو
برو اکبر آقا بفهمه پاشدی واسه خودت گردش رفتی ناراحت میشه
_ایلای
_جانم
توبری جات اینجا خالی
_میام به دیدنت زهرا خواهش میکنم برو خونتون استراحت کن من عوض تو استرس گرفتم
_نه استرس چی خدا نخاد برگ از درخت نمیافته این که جنین انسان
مراقب خودت و آیسو باش شبا درو خوب قفل کن آدرستم بده بیام بهت سر بزنم
_آدرس کافی شاپ که داری بیا اونجا من آدرس دقیق خونرو ندارم فعلا
حالا برو
_باشه پس سفارش نکنم
زهره مثل مادر نگرانم بود داشتن همسایه ی خوب از فامیل هم بهتره
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#حدیث
▪️ قالَ الرِّضا عليه السلام
💠اَلْمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْ حَقٍّ، وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ، وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّهِ.
🔘مؤمن، هرگاه خشمگين شود، غضبش او را از حق بيرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خوشنوديش او را به باطل نمى كشاند و هرگاه قدرت يابد، بيش از حق خودش بر نمى دارد.
📗بحار الانوار، ج 75، ص 355
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
خیلی زود همه کارها انجام شد و من اسباب کشی کردم
از خستگی گوشه آپارتمان جدیدم نشستم سردی سرامیکهای سفید و براق تو هوای داغ تابستون لذت بخش بود
خونه از تمیزی برق میزد
کابیتهای سفید و براق آشپزخونه دل هر زنی میبرد
کاش واقعا این خونه برا من و آیسو میشد
به افکار خودم خندیدم
همه اسباب و وسایل وسط خونه هست
البته چیز زیادی هم نداشتم
در حد چند دست رختخواب فرش کهنه چند دست ظرف و ظروف یک یخچال کهنه اجاق گاز و میز تلویزیونی که دیگه تلویزیون نداشت
به وضوح تاسف تو چشمای آقای الوندی و کسرا دیدم
خجالت کشیدم
ولی تصمیم دارم به زودی کمی اوضاع خانه را سر و سامون بدم
آیسو خوابیده
سینم دردش گرفته احساس میکنم روز به روز دردش بیشتر میشه
گاهی حرف دکتر تو سرم اکو میشه
تومور شما بدخیم تومور شما بدخیم
چه روزه عجیبی داشتم
میگن توی یک لحظه ورق برگشت واقعاً توی یک لحظه خیلی چیزها عوض شد
خداوند امروز شبیه یک معجزه منو نجاتم داد
فکر خوابیدن تو پارک اونم با یه بچه داشت منو از پا میانداخت
موادی را که امروز توی پارک گرفته بودن در آوردم و توی سطل آشغال آشپزخونه انداختم
دیگه جونی برام نمونده بود تا اوضاع خونه رو مرتب کنم
جام انداختم و کنار آیسو سرم به بالش نرسیده خوابم برد
صبح که شده نمیدونم به دلیل فعالیت زیاد دیروز بود یا بد خوابیدن دیشبم سینه ام دردش بیشتر شده
چشمامو که باز کردم از دیدن فضای جدید شاید به مدت چند ثانیه نمیدونستم کجام
ولی لحظه بعد تمام اتفاقات دیروز یادم افتاد
خوشبختانه امروز کافی شاپ نمیرفتم و میمونم خونه تا وسایل هامو جابجا کنم
انرژی زیادی حس میکنم خیلی خوشحالم
اول برای تسکین سینه دردم یک دوش آب گرم گرفتم
با اینکه تابستونه ولی من هنوزم از آبگرم لذت میبرم
تصمیم گرفتم همه ظرفارو بشورم و مرتب توی کابینت های آشپزخانه قشنگم بچینم
لحظهای با دیدن ظرف و ظروفی که بیشترشون رو ثریا خانم داده بود یاد گذشته ها افتادم
نمیدونم الان کجاست خبرداه پسرش فوت کرده یا نه
چرا هیچ خبری ازشون نشد
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت :
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆خبر از غيب و خريد كفن
❄️علىّ بن احمد وشّاء - كه يكى از اءهالى كوفه و از دوستان و مواليان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است - حكايت كند:
❄️روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت : اين پارچه را در خراسان بفروش و با پول آن انگشتر فيروزه اى برايم خريدارى نما.
پس آن حُلّه را گرفتم و در ميان لباس ها و ديگر وسائل خود قرار دادم و حركت كردم ، وقتى به شهر مرو رسيدم در يكى از
❄️مسافرخانه ها اتاقى گرفتم و ساكن شدم .
هنوز خستگى راه از بدنم بيرون نرفته بود كه دو نفر نزد من آمدند و اظهار داشتند: ما از طرف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام آمده ايم ، چون يكى از دوستان ما فوت كرده و از دنيا رفته است ، براى كفن او نياز به حُلّه اى داريم كه شما همراه آورده اى ؟
❄️و من به جهت خستگى راه آن را فراموش كرده بودم ، لذا گفتم : من چنين پارچه و حُلّه اى همراه ندارم و آن ها رفتند؛ ولى پس از لحظاتى بازگشتند و گفتند: امام و مولاى ما، حضرت رضا عليه السلام سلام رسانيد و فرمود: حُلّه مورد نظر ما همراه تو است ، كه دخترت آن را به تو داده تا برايش بفروشى و انگشتر فيروزه اى تهيّه نمائى ؛ و تو آن را در فلان بسته ، كنار ديگر لباس هايت قرار داده اى .
❄️پس آن را از ميان وسائل خود خارج گردان و تحويل ما بده ؛ و اين هم قيمت آن حُلّه است ، كه آورده ايم .
❄️پس پول ها را گرفتم و آن حُلّه را بيرون آوردم و تحويل آن ها دادم ، آن گاه با خود گفتم : بايد مسائل خود را از آن حضرت سؤ ال نمايم و سؤ ال هاى خود را روى كاغذى نوشتم و فرداى آن روز، جلوى درب منزل حضرت رفتم كه با جمعيّت انبوهى مواجه شدم و ممكن نبود كه بتوانم از ميان آن جمعيّت وارد منزل حضرت شوم .
❄️در نزديكى منزل حضرت رضا عليه السلام كنارى ايستادم و با خود مى انديشيدم كه چگونه و از چه راهى مى توانم وارد شوم و نوشته خود را تحويل دهم تا جواب آن ها را مرقوم فرمايد؟
❄️در همين فكر و انديشه بودم ، كه ناگهان شخصى كه ظاهرا خدمت گذار امام رضا عليه السلام بود نزديك من آمد و اظهار داشت :
اى علىّ بن احمد! اين جواب مسائلى كه مى خواستى سؤ ال كنى .
❄️وقتى نوشته را دريافت كردم ، ديدم جواب يكايك سؤ ال هايم مى باشد كه جواب آن ها را برايم ارسال نموده بود، بدون آن كه آن ها را تحويل داده باشم ، حضرت از آنها اطّلاع داشته است .
📚مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 341، كشف الغمّة : ج 2، ص 102، الثّاقب فى المناقب : ص 479، ح 406.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
❈ 📢 یک خبر خوب برای فردا 💌 ❈
🌸 شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲🌸
🌷 #فروردین :رفته رفته درهای تازهای به روی تو گشوده خواهد شد. كسی پيدا میشود كه بدون هيچ چشمداشتی حاضر است به تو كمك كند. اين كمكها را بايد ارج نهاد و راه موفقيت خود را هموار كرد.
🌻 #اردیبهشت :راست گفتهاند كه دنيا دو روز است. يك روز به نفع تو و يك روز به ضرر تو! روزهایی که به نفع تو هستند، در راهند؛ پس بايد در روزهایی كه كارها به نفع تو جريان دارد آنقدر تلاش كن تا موفق شوی و درنتیجه در روزهای ديگر دچار ضرر و ركود نشوی.
💐 #خرداد :به زودی گرهای از كارهای تو باز میشود و موقعيت مالی خوبی پيدا خواهي كرد. اگر در كنار كار و تلاش، دعا و نيايش با قلبی پاك صورت گيرد، حتما به نتيجه مطلوب خواهی رسيد.
🌹 #تیر : موقعيت كاری يا تحصيلی خاصی برايت به وجود میآيد كه هم آينده ماليت را تامين خواهد كرد و هم در آن با افراد مختلف آشنا میشوی و چيزهای زيادی از آنها میآموزی. برای رسيدن به موقعيت اقتصادی و اجتماعی مناسب، توسعه روابط رمز موفقيت توست.
🥀 #مرداد :برنامه تو در درازمدت سودآور خواهد بود اما با اين حال بهتر است با افراد خبره و باتجربه مشورت كنی تا دچار ضرر نشوی.
🌼 #شهریور :سود خوبی به دست میآوری. اگر يك شراكت برمبنای دوستی و رفاقت باشد، به نتايج درخشانی خواهد رسيد. فقط مراقب باشی با بلندپروازی اين موقعيت را از دست ندهی.
🌷 #مهر: امروز شانس با تو خواهد بود پس دست به كاری بزن كه برايت سودمند باشد.
🌻 #آبان: پولی را که فكر نمیكردی برگردد يا فراموش کرده بودی دوباره به دست میآوری. این دورهی سخت و پر تنش بالاخره به پايان میرسد و تو میتوانی نفس راحتی بکشی.
💐 #آذر:مسئوليتهای تازهای به تو واگذار میشود كه بايد آنها را دقيق و درست انجام داد. اعتبار تو به وظيفهشناسی توست. اگر اين اعتبار را مثل يك سرمايه در نظر بگيری و آن را افزايش دهی، حتما به پاداش چشمگيری میرسی.
🌹 #دی: شرايطی پیش میآید که به نفع توست. به جای آنكه اجازه دهی وسواسهای بيهوده بهترين وقتهای تو را تلف كنند، با ارادهای قوی به راهت ادامه بده.
🥀 #بهمن: در تو استعدادهای فراوانی نهفته است؛ باید خود را باور داشته باشی. اعتمادبهنفس رمز موفقيت و پيشرفت توست.
🌼 #اسفند: مرحله مهمی را پشت سر گذاشتی و نهايتاً سود خوبی هم بدست آوردی. اين موفقيت راه را برای تو باز میكند.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df