eitaa logo
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
97 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
🎥 بیانات حزن‌آلود صبح امروز رهبر انقلاب در عزای شهید سیدحسن نصرالله را با این تدوین ببینید؛ حاج‌مهدی
. ✍ الان یه عده ای می گند آقا هم خیلی انقلابی نیست. چون نباید حس و حال نا امیدی به جامعه داد. 😏 از وقتی این مطلب «ما باختیم» را گذاشتم، https://eitaa.com/rasooll_ir/7872 یا بعد از حمله دیشب، این مطلب «ما زدیم» را نوشتم، https://eitaa.com/rasooll_ir/7890 دوستان زیادی هم نظر بودند و دوستانی هم معتقد بودند دارم حس نا امیدی و یاس به مخاطبان می دم. دوستان! واقعا تفاوت حس ها را توجه کنید، من واقعاً خودم حس یاس ندارم. و معتقدم آینده برای مقاومته. ولی حس «غبن و باخت» دارم. اون هم باختی نه از سر ضعف و ناتوانی و نداری و نادانی است بلکه ضعفی که بخاطر ندانم کاری خواص اتفاق افتاده. چرا دروغ؟! بوی خیانت به مشامم می رسد🤭 ما دُرّ نایابی مثل «سید حسن جان» را از دست دادیم که آسیبش کمتر از شهادت حاج قاسم و رئیسی عزیز نیست. ان هم سر وعده هایی که امریکای دجال به دولتمردان ما داده بودند. آقا هم بعد از فتح دیشب، امروز به جای رجزخوانی و سرود ظفر خواندن، مرثیه عزا سروده و این طور بغض آلود می فرمایند «عزادار» ند. لطفا از من نخواهید صداوسیما باشم. نخواهید فضا را برای مخاطب ولرم کنم. ما داغ دیده ایم. داغِ خیلی داغ! تمام وجودمان از شهادت این نفس زکیه سوخته است. و از ۱۵۰۰ شهید معصوم حزب الله و از ۵۰ هزار زن و بچه و پیر و جوان بی گناه غزه توقع دارید دو روز نگذشته رخت عزا درآوریم و در کوچه های پایتخت مطرب حوضی بیاوریم و بندری برقصیم؟! این حرف من نه به معنای ضعف است و نه یاس و ناامیدی بله حسرت از یک غفلتی است که یک عمر از چند نسل را پشیمان کرد. پیشنهاد می‌کنم این آیه را ببینید: وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‏ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگ‌افزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعتِ دیگر را فُرادی تمام کنند) باید پَسِ شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگ‌افزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست می‌دارند که شما از جنگ‌افزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید یا بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگ‌افزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگی‌تان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواری‌آفرین آماده کرده است. نساء - ۱۰۲
22.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سایه ات مستدام ، سرو بلند که شکر بشکنی تو با لبخند تا تو غرش کنی در این بیشه وَق وَقِ اجنبی به سیری چند نعره ات حیدری و پیل افکن خنده ات شاخه ی نبات و قند دوستان غرق رحمتت هستند دشمنان غرق نیل تو گشتند تا علم دست توست آنگاری نرسیده به خیمه گاه گزند پدری مقتدر ولی مظلوم رهبری اوفتاده لیک بلند قهرمان شگفت عصر جدید شرق و غرب از درایتت ماندند غزه ، لبنان ، یمن ، عراق عرب کابل و سوریه سپاه تو اَند حشد شعبی ، جهاد و حزب الله فاطمیون هوای تو دارند تا بولیوی ، ونزولا هم به صدای تو آشنا شده اند غرب از نبرد با تو ملول شرق از رقابتت چو سِپَند هیبتت را شباب شوخ عرب دائماً بر شیوخ طعنه زنند از کران تا کران سخن از توست این طرف ، آن طرف همه گویند: "سید و مقتداست خامنه ای" شده این جمله در رسانه تِرَند مانده اند این رسانه های کثیف خبرت را چگونه پخش کنند پرچمت بر فراز ، سید من ! تا زمانی که حضرتت برسند تقدیم به فاتح ، سید و سرورم ۲۵ آذر ۹۸ پانوشت: بداهه @rasooll_ir
پیش از نوشتن این مقاله از خدا می‌خواهم که مقدرات را طوری رقم بزند که آنچه می نویسم یاوه‌ای بیش نباشد. اما من مکلف هستم به آن که مداهنه و مسامحه نکرده و آنچه را می‌فهمم فاش نمایم که در اینده در پیشگاه خداوند و همه‌ی هابیلیان تاریخ روسیاه نباشم وقتی امام جامعه خود می آید وسط میدان پر خطر، معنایش این است که مالک و عمار و سلمان و ابوذر و همه و همه یاران باوفایش رفته اند و آنان که مانده اند، یا آن قدر صغیرند که جهاد بر ایشان واجب نیست یا آن قدر حقیرند که مرد میدان رفتن نیستند... سالهاست که دیگر خواص خاصیتی ندارند و امانت انقلاب اسلامی بر گُرده آرمان ها و عجمیان ها دست به دست می‌شود. چه خوشتان بیاید و چه بدتان آید چه بگویید در حال پمپاژ نا امیدی هستم و چه باور کنید که نگرانی هایم به جا و قابل فکر کردن است، به شما می گویم: وعده صادق ۲ هم مثل اولی و مثل عین الاسد، آن قدر صادق نبوده‌اند. دشمن در ۱۱ ماه ۵۰ هزار فلسطینی و چند هزار بچه شیعه لبنانی را شهید کرده سرداران ما را در منطقه زده در کشور خودمان میهمان‌مان را زده مهمترین ژنرال بعد از جنگ مان را که مهمان رسمی کشور ثالث بود، ترور کرده وسط تهران بزرگترین دانشمندمان را آن طور زده مهمترین فرمانده جبهه مقاومت را جلوی چشم مان پرپر کرده کسی چه می داند، شاید رییس جمهورمان را نیز به تیر غیب ... آن وقت ما در عین الاسد موشکهای چند میلیاردی مان را می ریزیم روی یک مشت آهن قراضه در وعده‌های صادق نیز می‌زنیم به حومه تلاویو و... البته از قبل هم اطلاع رسانی کامل شده که خدای نکرده سگ و گربه اینها هم توی بیابونها ویلون و سرگردون نباشند یه وقت یه طوریشون بشه یک موشک وسط شهرها نزدیم که ارعاب داشته باشه و جهود ترسو را به عقب برونه به اندازه‌ی چارتا بچه های حماس توی هفت اکتبر از خودمان جگر بخرج ندادیم تا یک قدم رو به جلو برداشته و حمله کنیم اول گذاشتیم دشمن بزنه، اونم تو غافلگیری، اونم به هدف ارعاب و ایجاد وحشت، اونم برای گرفتن بیشترین تلفات بعد که خوردیم شروع کردیم به وعده دادن، ۶ ماه وعده بازی کردیم و در نهایت یه مقدار سربازاشونو ضربه مغزی ملایم دادیم صدایم به بالاسری ها که نمی رسد، اما بچه حزب اللهی عزیز تو که اهل معامله و محاسبه و ساخت و پاخت نیستی، تو که نگران برج های آسمان خراش و لنج های پر از کالایت نیستی تو که بورس باز و سکه باز و سفته باز نیستی! اینها را برای تو می نویسم. من بوی خوبی از این ماجرا استشمام نمی‌کنم. من اگر جای دشمن باشم، حتما دانه‌دانه‌ی دندانهای تک‌تک رجال این کشور را تا به حال صد بار شمرده‌ام. در محاسباتم به این نتیجه رسیده‌ام که این شیر آن شیر دهه ی ۶۰ نیست. نه مردمش آنها هستند نه مسوولانش و نه نظامیانش! این ایران بسیار نرمالایز شده. درست است که هنوز با خودش رودروایسی داشته و گاهی قمپزهایی در می کند درست است که رویش نمی‌شود که به اندازه عربستان سعودی و ترکیه و امارات و بحرین نرمال و ملوس شده باشد ولی با این ایران بی‌خطر همه کار می‌شود کرد. هر دو جناحش با همه‌ی اختلافاتشان در یک موضوع به توافق رسیده‌اند: و آن هم انقلابی نبودن است!!!! امیدوارم این سگ هار بوی عرق ترس را در استشمام نکرده باشد! که ظاهراً کرده است! و اگر چنین باشد، حتماً روزهای آسان و شیرین و ظفرمندی در پیش نخواهیم داشت ! 😔 😭 @rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
باغیان و طاغیان انقلاب! آقایان اصحاب فتنه ها! امروز بهترین فرصت برای بازگشت است اگر در وجودتان مث
: نیامدند! اصحاب فتنه را می گویم و حومه هیچکدام نیامدند! اگر دنبال اشتی و وفاق بودند، این بهترین فرصت بود. تازه می‌توانستند مثل همیشه به سر نظام و مردم منت هم بگذارند. کاش آمده بودند نه برای آقا بلکه برای سیدحسن مظلوم هم برای بچه های مظلوم غزه برای عربده کشی‌های دشمن وقیح برای تهدیدهایش برای ایران عزیز برای امنیت هیچکدام از اینها برایشان مهم نبود. درد مشترک شان «نفس» بود از اول هم می گفتند «من» اگر آنها در گرونه‌ی قدرت بودند، نظام گل و بلبل بود. وقتی وقت شان تمام می شد و قرار بود از سفره بلند شوند، شروع می کردند به لگد پرانی و آن وقت بود که دوست داشتند در دیگ ۸۰ میلیون دیگه «سر سگ» باشد😞 خدا عاقبت به خیرمان کند. واقعاً حریف نفس شدن سخت است و هر چه بالاتر می روی سخت تر البته یادمان نرود این فقط و فقط خاصیت جمهوری اسلامی است در سایر نظام‌های سیاسی که تنظیم کرده‌اند نفع تو مساوی نفع جامعه باشد، همین «نفس» پرستی می شود سوخت موتور صنعت و اقتصاد و... همه چیز ولی در جبهه حق، همین «نفس» بجای انکه نقش سوخت را بازی کند، می شود ترمز نفس‌پرستی یک مسؤول مثل یک فضله‌ای است که در گالن شیر ۸۰ میلیون مسلمان بیفتد راز آن که بعضی مسوولین در جمهوری اسلامی، بعد از مسؤولیتشان تبدیل می شوند به اپوزوسیون و دردسر میشوند برای کشور، دقیقا همین نکته است. در جمهوری اسلامی یک مسوول براحتی می تواند از خاک به کاخ برسد اما محال است که همزمان عاقبت بخیر هم بشود. 😶 @rasooll_ir
: دقت کرده اید وقتی این سلبریتی ها می خواهند در برابر تجاوزات وحشیانه دشمن چیزی بگویند، چه طور می گویند؟ مثلا استوری می کنند: «لعنت به جنگ» یا خیلی نایس و به کلاس می نویسند: «نه به جنگ»، و یا می گویند: «بیچاره مردم» بدانید که این نوع موضع گیری، پروژه‌ای غربی است برای ناپدید شدن و گم شدن عامل اصلی جنگ و کشتار و در نهایت بالا بردن پرچم سفید توسط قربانی! این پروژه مشخصاً از بعد از جنگ تحمیلی در دانشگاه و هنر شروع شد و حالا توسط رژیم صهیونسیتی ادامه دارد... از رسانه داران و سلبریتی های وسط باز بخواهید دقیقا معلوم کنند منظورشان از جنگ چیست؟ دقیقا نه به کی و چی ؟ به ظالم یامظلوم؟ قاتل یا مقتول؟ و بعد از آنها بپرسید: خوب دقیقاً حالا چیکار باید کرد؟ بشینیم کنار که دشمن بیاد هر کاری می خواد بکنه و جنگ نشه؟ یا اگه جلوش وایسیم و دشمن کوتاه نیومد چی؟ این ملیجک ها یا آدم دشمنند و خودشون می دونند دارند چیکار می کنند، یا مفتی دارند واسه دشمن حمالی می کنند. اونا مامور خلع سلاح مستضعفان در برابر چپاولگران و استعمارگرانند تف به شما و شعارهای دروغ تان @rasooll_ir
یک ماهی است که بشدت درگیر یک کار اداری در آموزش و پرورش هستم. البته کل فرایندش ۷ ماه بوده ولی یک ماه هست که خودم شبانه روز درگیرم. خداوکیلی حق هم کاملا با ماست ولی این جریان شهید رییسی و تغییر دولت و مجموعه مسائل دیگه، باعث شد کار ما در زمان خودش انجام نشه و... تقریباً فریاد الغوث الغوث من به خود خود عیوق هم رسیده! و البته هنوز سرنوشت کار ما و البته حدود ۱۰۰ مدرسه دیگر معلوم نیست😳 اما چیزی که می خوام بهتون بگم مربوط میشه به امروز برای بار سوم هست که از د.محمودزاده، معاون وزیر آ.پ و مسوول مشارکت‌های مردمی (رییس همه مدرسه غیردولتی‌های کشور) وقت گرفته‌ ام، به دفترشون رفته و برای کارم گله گذاری یا خواهش و... کرده ام. البته اینم بگم که قبلا دو بار هم در دو جلسه عمومی، در حضورشون به زبان طنز نکاتی بهشون گفته بودم.(این که پیش فرض وزارتخانه آن است که غیردولتی ها...) (یک بار مجری برنامه بودم) با وجود این که چهره، حرفها و فضای کلی رفتار من یادش بود، هر سه باری که رفتم دفترشون، اون قدر کریمانه و دلسوزانه پیگیر کار مدرسه مون شدن که آخر کار شرمنده‌اش شدم. راستش را بخواهید تلقی من این بود که چون مدرسه قرانی هستیم، بطور خاص کار ما را پیگیر میشه، دفعه دوم و امروز به جز من هم همزمان یکی دو نفر دیگه مثل من توی دفترشون بودند، گوشی خودشونو دستشون گرفته و برای اون بنده خدا تماس گرفت با مدیر کل و... چی می‌خوام بگم؟ عموی خدا بیامرزم می گفت ما زمان شاه از یه سربازم می ترسیدیم. یکی دیگه می گفت: اون قدر فضا جناحی و نا امن بود که یه همسایه مون خیلی آزارمون می داد ولی چون فقط شنیده بودیم کارمند یه جا بود، جرات نمی کردیم حرفی بزنیم. بعداً هم فهمیدیم طرف هیچ کاره بوده! آقای ! خدا وکیلی با فاصله زیادی بهترین حکومت دنیایی! یه وقت فکر نکنید کارمراه افتاده ها! نه واقعا الانم هیچی معلوم نیست و ممکنه کل کار ما بره روی هوا ولی شرافت اقتضا می کنه حق را کتمان نکنیم. جای خوبی می بینیم بگیم. فقط موج منفی ندیم. این را من میگم که ۷ ماهه الکی آواره یه اداره ام! من می گم که یه مال مهم پدریم را بالا کشیده اند و فردا باید برم شهرستان ببینم چه غلطی باید بکنم! منی که زمین کارخانه پدربزرگمان را بنیاد مستضعفان داره بالا میکشه و میگه یه مغازه ۱۰ متری از یه زمین ۱۴۰۰ متری را تغییر کاربری دادید و کل مال را باید بدید بهما (سرقفلی بوده) من می گم که همین پدربزرگم قبل انقلاب کارخونه سنگبری داشت و پارکهای مهم تهران مثل پارک ساعی و بعثت و شهر با سنگهای ایشون ساخته شد و بعد که انقلاب شد، نتونست پولش رو از شهرداری تهران بگیره و تقریباً بدبخت شد رفت! اما با همه این احوال فدای تو تو حق هستی قدر نعمتت را می دانم و نامردم اگر حق بودنت را کتمان کنم و لو به ضررم تمام شود @rasooll_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌عکسی تاریخی که خیلی زود فراموش شد / عاقبت اعتماد فلسطینی‌ها به آوارگان یهودی در سال 1947 🔹‌سایت راستی‌آزمایی snopes صحت این عکس را تایید کرده است : کارتون پرندگان خشمگین(۱) را دیده اید؟ دقیقاً از روی داستان یهودی ها و رفتن به سرزمین موعود ساخته شده. یه جزیره ای بوده که یک عالمه پرنده داشتند به خوبی و خوشی زندگی میکردند که یه کشتی از خوک های آواره بعنوان مهمان میاند و ازشون خواهش می کنند بگذارند انجا زندگی کنند. و بعد از مدتی از چهره ظاهرا دوستانه شون نقاب برداشته و همه سرزمین اونا رو غصب کرده و تخم های اون پرنده ها را که نماد بقای نسل هست رو می خورند... انگار دقیقا خود خود فلسطین و اسراییله @rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
دقت دارید بازدیدهای کانال مون چقدر خوبه؟ معمولاً هر مطلبی می نویسیم، حد اکثر تا دو سه روز بعد حدود ن
من سیاسی نیستم، ولی هستم (!) راستش را بخواهید من خودم را اصلا آدم سیاسی‌ای نمی‌دانم و این ربطی به دانش و تحصیل و... ندارد. بلکه اهل سیاست بودن ویژگیهایی می خواهد که من فاقد آنهایم گر چه می دانم خیلی از سیاسیون امروزمان هم این طور هستند و نباید به عالم سیاست وارد می شدند، اما به هر حال خبط عده‌ای، جواز تکرار آن توسط امثال من را نمی دهد. بلکه باید تجربه و درس عبرتی شود برایمان مثلا اهل سیاست بودن پیچیدگی شخصیتی خاصی می خواهد، باید درونگرا هم باشد، اهل کتمان کردن، حفظ تفاوت درون و برون و... اما من اصلا این طور آدمی نیستم. نه می توانم و نه می‌خواهم و نه دوست دارم که آدم پیچیده ای باشم. از بچگی اصلا سیاست ورزی بلد نبودم. یادم می آید فقط بدلیل آنکه باورم نمی شد آدمها راست راست راه بروند و دروغ بگویند، هر بار از این و آن فریب می خوردم کافی بود طرفم کمی قسم خوردن بلد باشد... برای همین همیشه اطرافیانم را هم مثل خودم انتخاب می کنم. آدم های روان، غیرپیچیده و آرام ویژگی دیگر اهل سیاست بودن، زندگی روی موج است. من علیرغم آنکه همیشه چهارنعل می‌دوم، اما ذاتا اهل تانی و تامل هستم. نمی توانم دائم با فرکانس‌های مختلف حرکت کنم. و البته دلایل زیادی برای اثبات «اهل سیاست» نبودنم وجود دارد که مجالش در اینجا نیست. البته این را هم بگویم من مطمئنم اگر اهل سیاست می شدم هم حتماً در کار موفق بودم. اما به هر حال این چیزی بود که خلاف شاکله و ذاتم بود. به هر حال همه اینها را گفتم که بگویم من آدم سیاست نیستم اما به نظرم در این ده پانزده سال،(از بعد ۸۸ به این طرف) شرایط کشور طوری بوده که امثال من نتوانیم مثل آدم بنشینیم گوشه ای و کاری که فکر می‌کنیم درست و لازم است و برای آن کار آفریده شده‌ایم انجام دهیم. د.شریعتی در کتاب خودآگاهی و استحمار می گوید: اگر تو بهترین کار دنیا را هم انجام دهی، ولی موقعیت و وظیفه‌ات را نشناسی و آن کار حیاتی لازم برای زمانه‌ات را انجام ندهی، استحمار شده‌ای شاید مطلوب نفسی و شخصی و حتی معنوی خودم این بود که بروم دانشگاهی هیات علمی شوم و از دیگر سو سرمایه زندگیم را بیندازم در تجارت و... آن وقت شاید: _ نمازهایم را هم با آرامش بیشتری می خواندم _ احتمالاً درآمد بهتری داشتم _ بلحاظ علمی رتبه خیلی خیلی بالاتری می یافتم و در رشته خودم احتمالاً حرفهایی برای گفتن داشتم. _ و حتماً آدمی بودم که رسانه ها بدشان نمی‌آمد با او کار کنند. ولی فکر کردم این کار آن کاری نیست که اثر به درد بخوری در عالم بگذارد. فوقش صد تا پایان نامه و مقاله و کتاب را هم با دانشجوهایم می دادم و بعد هم می رفتند گوشه دانشگاه ها و آن قدر خاک می خوردند که خفه شوند! یا با سفته بازی در این بازار و آن بازار، ریالم را تومان و تومنم را دلار می کردم یا حال داشتم و نماز شب می خواندم، چند روز یک بار هم یک نماز با حال میخواندم که سجاده ام هم خیس شود ولی همه اینها و حتی نماز چه فایده؟! که دشمن پشت سنگرمان خیمه زده و گرگهایش روز به روز به گله می زنند و برّه می برند و می درند! من تکلیف را در معلمی دیدم و تبلیغ را هم آنجایی تمرکز می کنم که دشمن خدا عِده و عُده اش را چیده من نمی گویم تربیت قاری و حافظ و... بد است یا این که مردم قران را درست بخوانند یا فلان سبک مداحی و فلان دکور هیات و فلان منبری و... اَبداً اینها هم خوبند اما فقط همین! خوبند! اینها کار اصلی ما نیستند مثل این میماند که دشمن تا پشت در اتاقت آمده و تو بجای تجهیز و آرایش جنگی گرفتن، مشغول آرایش صورت و آراستن سفره ات هستی! من قبلاً انتقاد می کردم از طلابی که محرم ها بجای موعظه و معرفت آل الله گفتن و...، شروع می کنند حرف سیاسی زدن! بله منم موافق هر حرف سیاسی ای نیستم ولی چه کنیم که تاویل و تطبیق بسیاری از قصه های قران، همین امروز است؟! چه کنیم که کعبه دوباره در چنگ بوسفیان است و اصحاب فیل پشت شهر اردو زده اند چه کنیم که معاویه دوباره لشکرش را به صفین برده و هماورد می طلبد چه کنیم که بنی امیه و بنی عباس امروز هزار بار پدرسوخته تر و کار کشته‌تر از آبا و اجدادشانند! ما دقیقاً وسط قصه های قرانیم. وسط ظهر عاشورا وسط وسط تاریخ ۲۵۰ ساله امامت پس قران خواندن یک حرف است و قرانی بازی کردن یک حرف دیگر! ما باید الان صحنه را خوب بشناسیم، بازیگران دیگر را بفهمیم و بازی درست مان را تشخیص دهیم و آن را با شجاعت به انجام رسانیم. ما حق نداریم در کار خودمان فقط متمرکز و متخصص باشیم. و مثل گوسفند سرمان را بیندازیم پایین و کارمان را بکنیم. خیر! باید مثل عقاب صحنه را از بالا خوب و دقیق ببینیم و به موقع اقدام کنیم! ادامه:
و تورم تقویم شیعی ؟! دیروز به روایت بعضی تقویم ها روز وفات حضرت معصومه (س) بود. در مدرسه ما هم به تبع بعضی هیات های مذهبی مراسماتی برگزار شد. راستش را بخواهید اگر از خود من بپرسند موافق برگزاری این مراسمات هستم یا نه، جوابم تا حدود زیادی منفی خواهد بود. لطفا زود قضاوت نکنید. من هم می فهمم نفس این مراسمات، تعظیم شعائر و ذکر اهل بیت ع است. اما این را نمی فهمم که چرا باید برای تعظیم شعائر، حتماً مناسبتی بتراشیم. مگر نمی شود بدون آن که بگوییم امروز روز وفات یا شهادت یک معصوم است، مجلس ذکر معارف و مناقب اهل بیت ع برگزار کنیم؟ چرا باید بخاطر برگزاری مجلس، بگردیم و به ضعیف ترین اقوال استشهاد کنیم تا بتوانیم مجلسی بگیریم؟! جالب است بدانید تا 100 سال قبل که جواد شاه عبدالعظیمی کتاب نورالآفاق را نوشت، هیچ منبع حدیثی و تاریخی، زمان دقیقی برای وفات ایشان ذکر نکرده اند. در این کتاب، تاریخ ولادت حضرت معصومه(س) ۱ ذی‌القعده سال ۱۷۳ق و تاریخ وفات او ۱۰ ربیع‌الثانی سال ۲۰۱ق ذکر شده و از آن کتاب به دیگر کتاب‌ها راه یافته است؛ اما برخی از علما مانند آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت‌الله شبیری زنجانی، رضا استادی و ذبیح‌الله محلاتی و... با این نظر شاه عبدالعظیمی مخالفت کرده و تاریخ‌های ذکر شده در این کتاب را ساختگی دانسته‌اند. قضیه زمانی جالب تر می شود که بدانیم مناسبت هایی مثل روز دختر (روز ولادت حضرت معصومه) ، روز ولادت علی اصغر ، رقیه خاتون و... نیز از همین دست هستند. عموماً این مناسبت ها در این 20 سال اخیر که اوضاع هیئات مذهبی به برکت انقلاب اسلامی رونق گرفته اند وضع شده اند و الا هیچ وقت تاریخ شیعه این همه تورم مناسبتی نداشتیم. ممکن است بفرمایید ضررش چیست؟ اولین ضررش نسبت دروغ دادن به دین است. وقتی مردم معمولی بشنوند فلان مناسبت اعتبار چندانی نداشته، کم کم نسبت به همه چیز دین بد بین می شوند. حس می کنند همه چیز ساختگی و بافتگی است. خصوصاً جوانان که روحیه حقیقت جویی بالایی دارند. ضرر دیگرش مناسبت زدگی و خارج کردن دائمی مردم مذهبی از روتین زندگی است. هر روز یک برنامه و مناسبت، هر روز یک کار جدید. در این صورت شما مجبور هستی که رسانه های جمعی را هم به خط کنی و آن شب را حرمت حفظ کرده و... خلاصه این که حال مردم را بد می کنی از آن طرف مجبور می شوی برای تعدیل حجم عزاداری ها، شروع کنی جشن هم بتراشی. و اینجاست که می افتی به جان تقویم و آن قدر می گردی که چند تا جشن هم بتوانی بسازی! اما ضرر مهمترش این است که مناست ها تعیین می کنند که کدام معارف دینی را اولویت قرار دهی و به مردم بگویی. بدیهی است که شما با این حجم انبوه مناسبت ها نمی توانی معارف دین را بترتیب اولویت و ضرورت به مردم بیاموزی. به همین دلیل بعد از مدتی یک دین کاریکاتوری به مردم یاد می دهی که در آن دین وزن شناخت امام هادی ع از شناخت حضرت معصومه و جناب عبدالعظیم حسنی کمتر است. وزن قران از همه اینها کمتر. ارتباط با خدا و دعا و انس همین طور و... من معتقدم عصرنا هذا نیز از این جهات دارد شبیه دروان صفویه می شود که دین را بشدت متورم نموده و حجم معارف و مناسک را تا حد زیادی بالا برد. با این تفاوت که دوران صفویه این حجم از رسانه ها و اطلاعات معارض دینی وجود نداشته و مردم متعبداً هر چه از ناحیه علما و رسانه های مرسوم آن دوره که منابر باشند می شنیدند، می پذیرفتند. در حالی که امروز هر آنچه مردم از رسانه های خودی می شنوند، خطا پنداشته و بعد هم با یک سرچ معارض هایش را پیدا می کنند. ذیلاً دو فایل صوتی مهم از دو عالم بزرگوار را که یکی از دوستان زحمت کشیدند برایم فرستادند را تقدیم تان می کنم: @rasooll_ir
روزنوشت های د.رسول محمدزاده
یک پیام مهم متاسفانه ذخیره #دارو های #هلال_احمر برای #لبنان و #غزه تموم شده و نیاز مبرم به دارو دار
عزیزان پیامهای زیادی برای جمع آوری دارو به خصوصی بنده اومده اجازه بدید سوالات رایج را اینجا جواب بدم: 1- آیا غیر از دارو هم چیزی جمع می کنید؟ فعلاً خیر 2- آیا این پیام از طرف خود شماست؟ آیا شما معتبرید؟😁 بله ، بنده رسول محمدزاده هستم موسس مدارس قرآنی آیات و در کمال صحت و سلامت عقل (ان شاء الله) دارم به کمک همکاران و دوستانم برای مردم مظلوم لبنان (و شاید غزه) دارو جمع می کنم. درباره اعتبار هم باید بگم خیر ، لا اقل نظر خانواده ام اینه😏 توی وب هم می تونید اسم بنده را سرچ کنید تا سوء پیشینه ام رو بتونید ببینید 😄 3- چه داروهایی می گیرید؟ همه چیز به جز شربت های نصفه و داروهای یخچالی 4- داروها را مرتب کنیم و بفرستیم؟ اصلاً لازم نیست. هر چی دارید بریزید تو پلاستیک و بیارید. حتی تاریخ انقضاهاش را هم نمی خواد چک کنید. هلال احمری ها خودشون این کاره اند 5- تا کی وقت داریم؟ ما چهارشنبه شب یا پنجشنبه صبح داریم می فرستیم هلال احمر. پس تا اون موقع برسونید بدستمون 6- بعد از اون جمع نمی کنید؟ تا خدا چی بخواد. اگه بازم نیاز باشه (که احتمالا هست) ، بله . ان شاء الله 7- پیام تون رو می تونم توی گروه های دیگه پخش کنم؟ بله، چی از این بهتر ، منتها بهتره اول پیام اصلی مون را بفرستید و بعد پیام بعدی مون را @rasooll_ir