فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گره از کار ابوعلی بازشد...
به امید روزی که گره از کار تمام عاشقان شهادت باز شود ان شالله...
🌷شهید مدافع حرم مرتضی عطایی فرمانده لشگر مخلص فاطمیون
روحش شاد ویادش گرامی
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این گریههاى ما به خدا بینتيجه نیست
برگ ضمانتی ز رضا مىرسد رفیق😭
✍️ تصوير نوشت:
شهيدان مرتضى عطايى (ابوعلى) و جعفرجان محمدى (كاتب)
فيلمبردار شهيد مصطفى صدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شهید #مرتضی_عطایی (ابوعلی) با سربند شهید #مهدی_صابری (غلامحسین) درکنار شهید #مصطفی_صدرزاده (سیدابراهیم)
دراین فیلم،ابوعلی جانشین شهید صدرزاده در گردان عمار #فاطمیون بود
کپی مطالب معرفی شهیدان با ذکر صلوات آزاده🌸
برای همین لینک نگذاشتم که راحت باشید✋
#هدف نشر زندگی و سیره شهداست
🌷ان شاءالله که همه درس بگیریم و در زندگیمون پیاده کنیم
💠بنده حقیرو حلال بفرمایید
ان شاءالله #شهید_مرتضی_عطایی قبول کنند و شفاعتمان کنند
🎋ان شاءالله با اهل بیت علیهم السلام محشور بشن...
🌸ان شاءالله شفیعمون باشن
یاعلی مدد
#التماس_دعا
📕حکایت پندآموز #امید
توکل آهو...
در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد . شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..
یادمون باشه در همه حال #ناامید_نشیم
و #توکل_به_خدا داشته باشیم 🙏
ب قرار همیشگیم
من و داداش بامعرفتم دعای عرفه ب نیابت همه شهدا
بخصوص شهید رسول خلیلی و ابراهیم هادی و همه شهدای گمنام
گلزار شهدای استان ایلام
@rasooll_khalili
🔹قبل از ماموریت اخرش به سوریه پایش در فوتبال شکسته بود! برای اینکه زودتر برود
سوریه، زودتر از موعد گچ پایش را در آورد🙂. کمی می لنگید. اصرار می کردم برود عصا بگیرد. قبول نمی کرد. ته دلم فکرش را هم نمی کردم با این پا برود مأموریت! ☹️
🔹خوشحال بودم که به مأموریت نمی رود. اما #محمود می گفت: «خانم، تو دعا کن هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد☺️». گفتم: «آخرتو چطوری می خواهی توی درگیری با این پایت فرار کنی؟»
🔹خندید و گفت: «مگر من می خواهم فرار کنم؟ آن قدر می جنگم تا با دست پر برگردم! من و فرار؟!»
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
راوی:همسرشهید♥️
پ.ن : ساده زیستی شهید رو در وسایل منزلشون مشاهده کنید.🌹
🍃✨
@rasooll_khalili
👇😍🐑
🍃🎊🌸عید سعید قربان مبارک🌸🎊🍃
پیامبر مهربانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم 😍
🔴با ريختن اوّلين قطره خون قربانى [به زمين] ، صاحب #قربانی آمرزيده مى شود. 😊
من لايحضره الفقيه ، ج۲ ، ص۲۱۴
🐑🍃🐑🍃🐑🍃🐑
🔴خداوند عيد قربان را برنهاد تا مستمندان از گوشت سير شوند😋 پس ؛ از گوشت #قربانی به ايشان بخورانيد. 🐑
ثواب الأعمال ، ص ۵۹
#عید_قربان مبارک 😍💐💚
@rasooll_khalili
🌷 اعمال شب و روز عید قربان 🌷
🌸اعمال شب عید قربان ☄
① شب زنده داری
② زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام
③ خواندن دعای:
🔷 یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ یا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیرِ الْوَرَی سَجِیةً وَ اغْفِرْ لَنَا یا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیةِ.
🔶 ای کسیکه جود و بخشش توبه آفریدگان همیشگی است!ای آنکه دو دست سخاوت خود را برای عطا گشودهای!ای صاحب عطاهای گرانبها!بر محمّد و خاندان او،نیکوخوترین مردمان درود فرصت،و ما راای خدای بلندمرتبه در چنین شبی بیامرز.
🌸اعمال روز عید قربان ☄
① غسل کردن
② نماز عید قربان
③ خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه
④ خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه
⑤ خواندن دعای ندبه
⑥ قربانی کردن
⑦ تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند
🔷 اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا
🔸خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى زبان و ستايش خدا راست بر اين
@rasooll_khalili
خواب دیدم دم سحره هیئت درش باز بود دیدم خیلی شلوغه قبلش سروصدارومیشنیدم ولی نمیدونستم مال چیه رفتم بیرون دیدم همه دم در هیئتند همه پیرهن مشکی تنشون بود ولی به جای همهمه سینه زنی صدای ادمهایی بودکه داشتن حرف میزدند رفتم جلوببینم چیه دیدم همه شهدا جمع شدند.
همه بودند تعجب کردم گفتم هیئت چرا اینجوریه دقت که کردم دیدم همه مدافعین حرم همه بچه های دفاع مقدس همه بودندیه دفعه چشمم به رسول افتاد اونم منو دید ولی انگار کس دیگه نمیدید صدام کرد گفت بیا رفتم جلو یادمه خیلی شادبود
پیرهن مشکی تنش بود گفتم چرا مشکی؟
گفت ماه محرمه گفتم یادم نبود.
گفت اقا دعوتمون کرده بیاییم اینجا قراره خودشم بیاد گفتم امام حسین قراره بیاد؟
گفت اره گفتم منم بیام؟
گفت نه گفتم چرا گفت تو محفل ما که نمیتونی بیایی گفتم پس من چیکار کنم گفت ازهمون بیرون نگاه کن گفتم باشه رفت تو ولی مدام حواسش بیرون بود که من کجام چندبار ازجاش بلندشد که ببینه من هستم یانه وقتی خیالش راحت شدبهم خندید بهش اطمینان دادم که جایی نمیرم تابرگردی وقتی نشست دستش مدام بالابودکه من هستم پس نریا ولی انگار یه چیزی روکنار خودم حس کردم اومد نشست کنار من گفتم رسول تواونجا پیش دوستات بودی اومدی پیش من؟گفت اقا گفت بیام پیشت که تنها نباشی گفت که اقا گفته اون خواهر من زینبه نباید تنها باشه برو پیشش تا خیالم راحت باشه انگار همه دنیا روبهم داده بودند رسول ازاون ور هم اقا اربابم حسین از دوطرف همه حواسشون بهم بود رسول باهام حرف میزد میگفت ببین کجا اومدی گفتم اره جای خوبیه چون توهستی چون اقاهست چون شهدا هستند گفتم رسول؟گفت هیچی نگو میدونم تودلت چی میگذره میدونم چی میخوای پس فقط بسپار به من گفتم رسول تاتوهستی خیالم راحته گفت فقط مارو رهانکن گفتم رسول من به جزتو و ارباب وشهدا چیزی ندارم گفت پس بخند گفتم نمیتونم گفت نمیتونی؟گفتم نه دستشو گرفت سمت داخل هییت منبر اقاروبهم نشون داد گفت به خاطر اون بخند گفتم چشم تمام وجودش پرنورشد انگار همه دنیا روبه رسول داده بودند دیدم خودمم لباس مشکی تنمه گفت هدیه اقاست وما
بعدش رسول رفت ونشست کنار اقا وباز مدام دستش بالابود که من هستم پس خیالت راحت تااخر هییت بارسول بودم
بعد هییت همه رفتنداخرش گفت زینب اقا دستور داده همه جوره هواتو داشته باشیم
(ارسالی کاربران به نام خادم کوچک رسول)
#شهید_رسول_خلیلی
#رسول_خلیلی
#رفیق_مثل_رسول
@rasooll_khalili
👌 #دست_نوشته #شهید_رسول_خلیلی در عید قربان
🔹حالی خاص دارم .حالی خاص دارم .او به آرزویش رسید. او و همراهانش...
@rasooll_khalili
(ارسالی کاربران)
(((خوابی دیدم که مربوط میشه به شهید رسول خلیلی و دوستداران شون ...
دیدم انگار کنار یک دریا هستیم و آقا رسول وارد این دریا شدند بدون هیچ ترسی .و با شجاعت میرفتند جلو .با خودم میگفتم خوب شاید بقیه شنا بلد نباشن و غرق بشن دیدم انگار حرف دلم رو بخونن خیلی محکم برداشتند چند بار گفتند همه پشت سر من بیان ....ادامه خواب دیدم آقا رسول این گروه رو با خودشون به جاهای مختلف میبردند برای تمرین و قوی کردن بچه ها و هم نشان دادن مناطق مختلف ...دیدم یک انگشتر سبز بزرگ دستشون هست و روش نوشته ای حک شده دقت کردم دیدم نوشته السلام علیک یا مولای یا مهدی یا صاحب الزمان ....بیدار شدم و خلاصه
اومدم تو اینترنت سرچ کردم اگر بخوایم سلام روزانه به امام زمان بدهیم چه دعایی هست .دیدم نوشته زیارت آل یاسین هر وقت و هر زمانی برای سلام به امام زمان هست ...گفتم اینو بگم که نشر بدید اگر مایل بودند زیارت آل یاسین روزانه از طرف آقا رسول هدیه کنید به امام زمان ...)))
#شهید_رسول_خلیلی
#کرامتنا_الشهادة (عکس آقا رسول در دریا برگرفته از پیج کاربران)
@rasooll_khalili