eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
338 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻علامه حسن زاده آملي : 🔹رسول الله فرمود هركسي بعد از هر نماز دستش رو روي چشمايش بگذارد يكبار ايت الكرسي بخواند هيچوقت چشمهايش را از دست نمي دهد @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
چله نوڪری #ارباب زیارت عاشورا🌹 🌼🍃اسامی #چهل_شهیدی که قرار است روزانه به نیابت از یک شهید خوانده شود
چله نوڪری #ارباب زیارت عاشورا🌹 #روز_سی_ام_چله_عاشقی ثوابش امروز تقدیم به خادم الشهدا شهید#حجت_الله_رحیمی🌻 #ولادت: ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۸ باغملک #شهادت : ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰ #محل_شهادت: خرمشهر،منطقه دژ از امروز بہ عشق مُحَرَّمَت چله گرفتیم یاحسین💔 #التماس_دعا @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام باقر عليه السلام : درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد. امالى صدوق، ص326 منبع مجموعه احادیث مشکوة @rasooll_khalili
🔹تا پیش از سفر خیلی پسر شری😈 بود، همیشه در جیبش بود، خالکوبی🌀 هم داشت. 🔸وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش بود چه چیزی از امام حسین💞 ع خواستی؟! مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام (ع) کردم 🔹و یه نگاه به حضرت عباس (ع)انداختم😔 و گفتم آدمم کنیدسه چهار ماه قبل رفتن به به کلی متحول شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه😭 بود. نمازهایش را اول وقت میخواند 🔸خودش میگفت نمیدانم‼️ چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم.😇 📎از قلیان کشیدن و خالکوبی تا پاک شدن در خانطومان 🌷 @rasooll_khalili
🌸چقدر دلتنگ نگاهت میشم هر روز،هر شب،هر لحظه.. و تو چقدر زیبا به قلب بیقرارم، عشق و آرامش هدیه میکنی❤️ ❤️ @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ب مناسبت سالروز تولد شهید مجید قربانخانی شادی روحش صلوات 🌷 @rasooll_khalili
از رفقاش شنیدم داش مجید دنبال کننده پروپاقرص فوتبال بود سه یا چهار تیر به سینه و پهلوش میخوره و شهید میشه آرامش تماشای رو مدیون امثال شهید مجید قربانخانی هستیم @rasooll_khalili
🕊🍂🕊🍂🕊🍂 ! تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود.🌷 @rasooll_khalili
علی جان شهادتت مبارک! ، جوانترین شهید مدافع وطن کشور.... تو همون ساعت هایی که من و شما مشغول فراهم کردن سور و سات جشن عید غدیر بودیم یه جوون رعنا و دسته گل،متولد سال 1376 به نام علی پیغامی اهل بناب در منطقه عملیاتی قندیل 2 سر دشت در درگیری با اشرار ضد انقلاب به شهادت رسید تا برای بار هزارم به یادمان بیاورد که ! روحش شاد @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 💔 دلتنگـ😔ـــی حـد ومـرز ندارد هـر وقتـی ڪه باشد روز و شب نمیشناسد هرجـاے دنیا هم ڪه باشی ؛ تورا به سمت خود میڪشاند ... و زمینت میزند وچـه زمینی بهتر از مزار ... @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 نذر شهدای عزیز به نیت ولایت آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام سلام علیکم خدمت اعضای محترم 💠مطلبی میخواستم عرض،کنم خدمتتون راجب عید غدیر هست،کسانی که به دلایلی امسال نتونستن کاری انجام بدن،ان شاءالله برنامه ریزی کنن برای سال آینده💠 🌼🍃امام صادق(ع) می فرمایند: غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین) و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.🍃 (بحار ج۶ ص ۳۰۳) ❤️در همین راستا،حدود دوهفته قبل از عید غدیر،یکی از بزرگواران دیدن که مرتبط با طعام دادن در روز بود اینم عین همون خوابی ست که دو هفته قبل عیدغدیر یکی از خواهران دیدن👇👇👇 ♣️امروز صبح اذان میداد که داشتم خواب میدیدم تو خواب با خواهرای گروه هماهنگ میکردیم برای عید غدیر♣️ ⚜به من گفتن که خواهرای گروه قراره وسایل یه غذایی رو تدارک ببینن تو و چند نفر دیگم باید درست کنین آماده کنین بیاری سر مزار داداش رسول تو خواب داداش رو هم دیدم، من تو ماشین بودم اون بیرون ماشین ایستاده بود و هی نگاهش به من بود...⚜ 🥀🍃به همین خاطر پیرو خوابی که دیده شد قرار شد برای عید غدیر فلافل🌭(که یکی از غذاهای موردعلاقه شهید هست) تهیه بشه و ببریم سر مزار 😍 خیلیا کمک کردن تا مواد غذایی تهیه شد خواهر بزرگوار و خانواده شون زحمت آماده شدنشو کشیدن🔆🔅 ✳️خدا ان شاءالله از تک تک عزیزان قبول کنه 💤و مورد دیگه راجب آماده کردن تعداد فلافل ها😭😭😭 🔷🔶🔹علاقه و ارادت شهید رسول به خانوم فاطمه زهرا(س)تو کار تهیه فلافل هم خودشو نشون داد 😭🔹🔶🔷 🔷🔸اول قرار بود ۱۱۰ تا فلافل درست کنیم به نیت حضرت علی (ع) و هزینه ۱۱۰ تا جور شده بود ولی شد ۲۱۳ تا به نیت حضرت زهرا(س)😭😭😭 ♥️بسته های فلافل و خریده بودیم، نشستیم حساب کنیم ببینیم چند تا ساندویچ میشه، دیدم شد 213تا، که میشه (عدد ابجد یا زهرا) ♦️200تا هم سس خریده بودیم، اما سس هارو شمردیم دیدیم سس هامون هم 213تاس😭😭😭😭 عنایت خانوم فاطمه زهرا به فلافل ها....... 😭 🍃🌻🍃 🍃🌻🍃 🍃🌻🍃 واسطه این کار خیر شدن در روز که خدا هم سفارش کردن به اهمیت این عید بزرگ 💥ان شاءالله خدا عمر باعزت و توفیق خدمت بهمون بده برای سال های آینده💫 🌈هدف از گفتن این مطلب،برای این هست که ان شاءالله هرکس به اندازه توانش در این عید بزرگ برای حضرت علی(ع) کاری انجام بده🌟 التماس دعا داریم از همه شما خوبان 🌹🌿🌼🌿🌸🌿🌹 🌷 🌸یاعلی مدد✋ 📝 @rasooll_khalili
نذر شهدای عزیز به نیت ولایت آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام @rasooll_khalili
نذر شهدای عزیز به نیت ولایت آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام @rasooll_khalili
#نذری نذر شهدای عزیز به نیت ولایت آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام #شهید_رسول_خلیلی @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الرب المهدی 🌸🍃 السلام علی المهدی🌸🍃 دعوت نامه ای از آسمان😍 امروز🌺🍃 مهمان شهید مدافع حرم🌺🍃 شهید مجیدقربانخانی هستیم در روز تولدشون😍🌹🌹 دلامونو آماده کنیم😊 التماس دعاااااای فرج🌹🌹🌹❤️❤️❤️ یا علی✋
بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃 بسم الرب المهدی🌸🍃 السلام علی المهدی🌸🍃 خوشا آنان که پایان راهشان خادمی مهدی (عج)است وشهدات بهانه ی ملاقاتشان🌸🍃
💠مادر مجید: خواهر نمی خواهم😢 ❤️مجید متولد 69 بود. وقتی خواهر کوچکش به دنیا آمد دلش می خواست پسر باشد، می گفت خواهر دوست ندارد و برادر می خواهد. اجبار کرده بود خواهرش را علیرضا صدا کنیم تا یک ماه به همین منوال بود که مادرم گفت نمی شود اسم پسر روی دختر بماند! 🌷🍃 برای همین اسم دخترم را عطیه گذاشتیم که همین باعث عصبانیت مجید شده بود. اما کم کم کنار آمد تا جایی که خیلی روی خواهرش غیرت داشت.
💠با دمپایی وسط پادگان! 🌸🍃تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. 🌹🍃بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود. 💠 تاسیس قهوه خانه بعد از سربازی قرار شد مشغول کار شود. پدرش در بازار آهن مغازه داشت اما نمی خواست پیش او کار کند. می گفت یا رانندگی یا کار پشت میز نشینی. 🌸🍃دایی اش وانتی به او داد و در شهرداری یکی از مناطق تهران مشغول شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت قهوه خانه بزند. خیلی اهل قهوه خانه بود. هر شب قهوه خانه می رفت. حتی مدتی در یکی از قهوه خانه های کن و سولقان کار می کرد. پدرش بسیار از قلیان کشیدن او بدش می آمد و یک بار او را دعوا کرد که باعث شد مجید دو شب خانه نیاید و در ماشین بخوابد اما همین دو شب مجید که خیلی مهربان بود و بدون ما نمی توانست غذا بخورد. برای ما غذا می خرید و می فرستاد که مثلا با هم غذا بخوریم. بالاخره به خانه برگشت و پدرش هم راضی شد که قهوه خانه بزند. ❤️قهوه خانه خوبی زد و همه مایحتاج آن را تأمین کردیم. خیلی مردم دار بود. هفته ای دو بار نیمه شب ما را بیدار می کرد که کله پاچه خریده است. 💠قلیان، بس! خواستگاری هم برایش رفته بودیم. آن زمان سوریه بود. آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛ می خواهم برایت زن بگیرم؛ که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی شود و بر می گردم. یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفته بود و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود آدم شود و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود.
💠همیشه چاقو در جیبش بود پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. 💠از آلمان به سوریه! زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. 🌀مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است. 💠هیئتِ شهیدساز 🍂🌴مرتضی کریمی پاسداری بود که به قهوه خانه مجید می رفت و آنجا با هم آشنا شده و رفاقت پیدا کرده بودند. همین رفاقت هم فکر رفتن به سوریه را به سر مجید انداخت. یک شب مجید به دعوت مرتضی هیئتی رفت که در آن درباره مظلومیت حضرت زینب(س) در سوریه گفته شد که بعدا گفتند مجید آن شب در آن هیئت خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. 4 نفر از آنهایی که همان شب در آن هیئت بودند بعدا در سوریه به شهادت رسیدند و مجید یکی از آنها بود. 💠راهی بیمارستان شدم بالاخره یک شب مجید آمد گفت می خواهد برود سوریه. اجازه ندادم و آنقدر ناراحت شدم که حالم بد شد و مرا بیمارستان بردند.😭😭 💠یک اصفهانی برای پسرم کتاب نوشت شهادتش روی رفقایش خیلی تأثیر گذاشت. مرسوم بود که هر یک از پسرهای محل لقبی به خود می دادند اما بعد از شهادت مجید، لقب همه آنها "شهید" شده است. نویسنده ای اصفهانی هم کتابی درباره مجید نوشت که اخیرا رونمایی شد و می گفت از او حاجت گرفته است. حالا بعد از انتشار کتاب، داستان های دیگری از مجید از جاهای دیگر نقل شده که قرار است در چاپ بعدی 50 صفحه به کتاب اضافه شود.
💠یکی را شفا داد 🌻🍂بعد از شهادتش کسی آمد گفت چند شب است خواب مجید را می بیند. من درد شدیدی در ناحیه گردن و سر داشتم او به من گفت مجید در خواب به او گفته به مادرم بگو با پتوی من بخوابد. وقتی با پتوی او خوابیدم دردهایم از بین رفت حتی MRI مجدد گرفتم اما هیچ اثری از عوامل درد نبود😭😭😭. 💠یک هفته بعد شهید می شوم 🌼🍃مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت یک خودکار به من بده. گفتم چه می کنی؟ خوابی دیده بود که تعریف نمی کرد. با آهنگی گریه می کرد. به زن‌دایی‌اش گفت اگر من بروم و برنگردم چه؟ از طریق یکی از آشناها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت، همه راه ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی تواند سوریه برود. 🥀🍃شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت: عمه من خواب حضرت زهرا(س) را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفته اند یک هفته بعد از اینکه سوریه بروم شهید می شوم. 💠مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم! 🌀مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است که به فرمانده آنجا گفت مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم. به حاجی گفتند او را بر می گردانند. شب، مجید عکس هایی از حضورش در حرم برای خواهرش فرستاد و گفت این ها ذخیره آخرت من است. آخر توانستیم با او تماس بگیریم که خیلی ناراحت شد از پیگیری زیاد ما و گفت طوریش نمی شود. بعد از آن هر لحظه زنگ می زد و در جریان حالش بودیم. 💠اگر این را بخورید شهید می شوید! 🕊یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید می شوید. بعضی از آنها نخورده بودند. همه آنهایی که خورده بودند شهید شده بودند و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت بودند. 💠بچه 17ساله که در کما بود را شفا داد 🌹🍃سجاده مجید هنوز بعد از 2 سال بوی حرم حضرت رقیه(س) را می دهد. بچه 17ساله که در کما بوده را شفا داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های جان سوز مادر شهید مدافع حرم شهید مجید قربانخانی🌹. 🌷شهادت مبارک داداش مجید🌷