eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا خودشـــــ دستــم را در دستــــ گــذاشت و این آغــاز شــد..... حالا شده‌اند انیــس ‌و مــونسِ تنهایےها و همــدمِ دلتنگےهایــم ! و چه‌ رفیقی بهتر از شهدا ؟! @rasooll_khalili
خدا خودشـــــ دستــم را در دستــــ #شهـــدا گــذاشت و این #رفاقت آغــاز شــد..... حالا #شــهدا شده‌اند انیــس ‌و مــونسِ تنهایےها و همــدمِ دلتنگےهایــم ! و چه‌ رفیقی بهتر از شهدا ؟! #رفیق_شهید @rasooll_khalili
دلنوشته..... ۹۶ یعنی یعنی دوسال از ندیدن گذشت ... یعنی دوسال ندیدن ... یعنی ‌... یعنی پرکشیدن ... یعنی سرجدا شدن یعنی ... یعنی که تو روزای اول سال کشید ... یعنی ... یعنی ... 😭 اتمام ۱۳۹۶ یعنی روی سنگ مزارمان نخورد ۱۳۹۶ ...😭 یعنی از عمرمان گذشت ... یعنی لیاقت نداشتیم ... دریا متلاطم شده از دوریت ای شاید که دلم راهی کنار  است در حجله بجز غم نرسیدست به دادم انگار قرار است ، قرار است توفیق اگر امروز نباشد فردا بنگر جای من ای دوست، است گویند مرا به رسم دعا کنید اما فقط به قصد دعا کنید @rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا خودش دستمان را در دست گــذاشت و این آغاز شد..... حالا شده‌اند انیــس ‌و مــونس تنهایی ها و همــدم دلتنگی هایــمان ! و چه‌ رفیقی بهتر از شهدا ؟! کلیپ ارسالی از اعضای محترم کانال به مناسبت سالروز قمری شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
تعریف میکردند که در یک عده از های ارادتمند به شهدا بودند سر مزار شهدا گل میگذاشتند .و این بین مردی می آید و یکی از گلها را میگیرد و به مزاری پرت میکند (یک جور اهانت به شهدا و این دوستانی که ارادت به شهدا داشتند ) .اون جوانها ها همین طور هاج و واج از این رفتار میمونند و ناراحت میشوند ... یک هفته میگذرد ...هفته بعد که دوباره میروند روی مزارها گل بگذارند میبینند همانی که هفته پیش توهین کرده بود از تمام وجود دارد سر همان مزاری که را پرت کرده ؛ گریه میکند و زار میزند ... میپرسند چی شده ؟ چ اتفاقی افتاده ؟ اون فرد جواب میده وقتی که اون شب رفتم شب در عالم رویا دیدم یک شهیدی آمد و به من گل داد .و من گفتم این گل برای چیه ؟ شما کی هستید ؟ گفتند من همون شهیدی هستم که به من گل دادی .میگفت گفتم من گل پرتاب کردم توهین کردم .شهید گفته نه .تو به مال گل دادی .... و شهدا خیلی زیباست ... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🥀🍃🥀🍃🥀 نشانی است برای رفاقت فصلی است برای وعده های عاشقی... همان عروس زیبای فصل هاست که با برگ های رنگینش،فرش بهترین خلق عالم را پهن میکند... 💐بعد از این نشان نشان عاشقی از تبار یاس میشود... 🌸آن دمی که عهد عاشقی را در با برگ رنگین خونش امضا میکند، 🌼آن زمان که با خدا معامله ی عشق میکند.. رد راه عشق خود را بر برگ های پاییزی جا میگذارد تا رفاقت را در حق تمام کند..‌ 🌺وقتی در سفر عشق همقدم با به پیکر نور مشغول میشود،رسم را فراموش نمیکند و در برگ ریزان رفیقش را با قدم های خودش همراه میکند..‌ 🥀وقتی قلب ،کنار مزارش جاماند،رسم را به جا می آورد و در روز دیگری از عهد پاییز،هم قدم باهم همراه میشوند... 🌻اما قصه اش با ۲۰ ساله عجیب شیرین است 🌹آنقدر را شیفته ی خود ساخته بود که تمام قد شبیه او شده بود،آنقدر مثل او بود که سر قرار عاشقی ماه عاشقانه آسمانی شد.... 🌼و قصه ی که هم سنش بود و دوست داشت چون او رخت امامش را بر تن کند و بعد از عهد رفاقت با در همان زمان عاشقی آسمانی میشود... 💥قصه ی رسول دلها و قصه عجیبی است... ✨ ی عاشقانه ✨قصه ی مردانه ✨قصه همراه شدن با رد پای ... ✨قصه ی برگ ریزان .... ✨و تمام قصه ها بر میگردد به قصه مردی که رفت اما تمام وجودش را در ورطه ی دنیا جا گذاشت تا طعم شیدایی ماه را به بچشاند... 🍂 ماه عاشقی سربازان امام زمان زیر فرش رنگین اوست.. 🥀شهادتت مبارررررک🥀 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
✍خاطرات خودنوشته شهید: 🔸قطعه بهترین محل بود. با اینکه صبح زود🌥 می رفتم ولی همیشه چند پدر ومادر شهید🌷 بین مزارها نشسته بودند. آن ها را که می دیدم، بیشتر درک می کردم که تنها چیزی است که با رفتن ونبودن کم رنگ و فراموش نمی شود♥️ 🔹سعی می کردم را به هم نزنم. همیشه اول به سراغ نظر کرده های سلام اللّه علیها (شهدای گمنام)🌷 میرفتم، آن ها که حتی از جاماندن اسمشان هم گذشتند. 🔸برای بیشتر شدن با شهدا باهم قرار گذاشتیم من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها از دل من💗 می نشینم کنارشان با هم حرف می زنیم، من سنگ مزارشان را پاک✨ می کنم، رنگ نوشته و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگتر می کنم. آن ها هم در عالم سنگ تمام می گذارند و برایم مسیر مشخص می کنند😍 که ختم به خیر شوم👌 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
خدا خودش دستم را در دست گــذاشت و این آغاز شد..... حالا شده‌اند انیــس ‌و مــونس تنهایی ها و همــدم دلتنگی هایــم ! و چه‌ رفیقی بهتر از شهدا ؟! ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
یه شهید اگه بخواد میتونه بکنه اگه کربلابخوادمیتونه کنه خوش بحال اون که باشهید میکنه...❤️ ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
(سلام این خاطره از آقا رسول را سال پیش در پیج قبلی که حذف شد با منبعی که در پیج یکی از دوستانشان دیدم گذاشته بودم .و خلاصه و اون چه که خاطرم هست رو مینویسم .کم و کسر و زیادش رو امیدوارم خود شهید ببخشن و راضی باشن .لطفا اگر اون بزرگوار این پست رو میبینن بفرمایند تا هرجاش مشکل داره رو اصلاح کنم ) آقا رسول و رفقاشون قرار بود به سفر مشهد بروند .و بلیط قطارهم گرفته بودند .لحظه اخر و دقیقه نود به رفتن برای یکی از دوستان آقا رسول مشکل پیش اومد و نتونست همراه دوستانش برن مشهد .‌..اقا رسول خیلی ناراحت شدن .خلاصه اقا رسول و دوستانش رفتن به مشهد .اما یکی دو روز بعد این بنده خدا کارش درست میشه و خلاصه خودشو به مشهد میرسونه و خبر از رفقاش میگیره که همدیگرو ببینن ..رفقاشو میبینه و میبینه که آقا رسول بینشون نیست .میپرسه پس رسول کجاست ؟ دوستاش میگن دائم تو حرم هست و مشغول عبادت و زیارت . حتی برای غذا هم نمیاد محل استراحت واسکان .این بنده خدا میرن حرم و اطراف ضریح اونقدر میگردن تا اقا رسول رو پیدا میکنن ..میگفت آقا رسول اونقدر خسته و ضعیف شده بود و تا ایشون رو دید اومده سمتش و گفته اومدی داداش ؟! من اونقدر دعا کردم و اونقدر اینجا موندم و بست نشستم و از امام رضا خواستم که تو هم بتونی بیای !! (بقول بزرگواری میگفتن رسول بود ..جنسش جنس بود و همه چیز و همه کس رو از خودش بیشتر دوست داشت ..و کینه و حسادت و ...هیچی نداشت ..همه چیزای رو برای همه میخواست ...در این حد از و بود .الان حتی بیشتر💚) ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄