eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
315 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷  به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد.  🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت.  🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷❤️❤️ به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت @rasooll_khalili
✨✨✨ 🌸🍂امروز حال خوبی نداشتیم خواهرزاده ام به خاطر یه پزشکی بدی رو بهش تشخیص دادن که همه ما رو درگیر کرد 🌺🍂من چون خیلی رو دوست دارم واز چند شب قبل کانال رو پیدا کردم کردم و از خدا خواستم اگه صلاحش هست خودش همه چی رو درست کنه 🌷🍂نذر کردم به نیت ، ، 🥀🍂 اگه خدا در دوباره باز کنه به سمت مون بپزم و به نیت این پخش کنم... 🌹🍂الان دوساعتی میشه که خواهر زاده مو دادن وگفتن بوده وخداروشکر نداره.... خواستم بگم ما تو این دنیا جز و کسی رو نداریم..... 🌷🍂من امروز به پهنای صورتم اشک ریختم و از خواستم که ما رو ببینن وچقدر راحت که مطمئن شدم وقتی هرکسی رو به عاشق صدا کنی اونم با عشق جواب میده.. 💐🍂شرمنده خانواده ام نکرد.... 🌸🍂همیشه فکر میکردم چون جز خانواده من نیست صدامو ولی الان فهمیدم که هم اگه صداش کنی و بلند میده.... 💠💠💠آقا رسول دمت گرم..... 💠💠💠شفاعت یادت نره.... خوشحالم که پیچ شو روی صفحه میبینم وهرروز صبح وقتی بیدار میشم و تو اونم کرد و داد و ام نکرد ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
‼️به بيت‌المال بسيار حساس بود، آخر شب كه كار بسيج تمام ميشد از دفتر پايگاه بسيج بيرون مي آمد!او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول مطالعه ميشد. ‼️داخل راهرو لامپ هايي داريم که شب نيز روشن است. هادي آنجا در سرما مي نشست و درس ميخواند! ‼️يك بار به هادي گفتم: چرا اينجا درس ميخواني تو حق گردن اين پايگاه داري، همه ي در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزد گچکاری كردي. همهٔ تزئينات اينجا كار شماست. ‼️خب بمون توي پايگاه و درس بخوان. هادي گفت: من اين درس رو براي خودم ميخوانم. درست نيست از نوري که هزينه اش را بيت‌المال پرداخت ميكند استفاده کنم. چون ميدانم اين لامپ ها تاصبح روش است اينجا ميمانم. 📎پذیرایی از شیطان دستش رو محڪم گرفتم گفتم: بحثو عوض نڪن این سوختگے دستت چیہ ؟؟؟ هادی خنــدید وسرشو پایین انداخت و گفت: یہ شب شیطون اومد سراغم منم اینجورے ازش پذیرایے کردم! 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄