┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه3️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#روزی که برای #خواستگاری آمدند، ابتدا ايشان از #عقايد، روحيات و فعاليت هايي كه داشت صحبت كرد. مقداري هم در رابطه با #آينده كاريش و از اينكه امكان دارد جذب سپاه شود و سختي ها و مشكلاتي كه شايد به همراه داشته باشد، مطالبي #عنوان كرد.
بعد ازايشان من شروع به صحبت کردم و #گفتم:
#معيار من براي ازدواج ايمان، تقوا و اخلاق است، ماديات براي من زياد مهم نيست اما #معنويت خيلي اهميت دارد.
#گفتم:من حتي حاضرم با شما در يك كلبه خرابه زندگي كنم اما در زندگيمان عشق به خدا و محبت اهل بيت #فراموش نشود.
#ايشان بعد از عقد هميشه مي گفت: من از يك حرف شما در جلسه اول خيلي خوشم آمد. این که با #عشق به خدا و اهل بيت زندگيمان را #شروع كنيم و با اعمال و كردارمان توشه اي براي آخرت مهيا كنيم، تا فرداي قيامت #شرمنده شهدا نباشيم.
از آنجائيكه #ارادت خاصي به حجت السلام #لائیني محمدی امام جمعه نكا داشتند، #خطبه عقد در منزل ايشان توسط حاج آقا خوانده شد.
#درضمن اين نكته را بايد يادآوري كنم كه شهيد علاقه زيادي داشت به #اينكه مقام معظم رهبري خطبه عقد ما را بخواند اما متاسفانه قسمت نشد.
#مراسم بدون تشريفات، خيلي ساده و #معنوي برگزار شد. ⏯
◀️ادامه دارد،،
#همه گفتند 🍁
شُـــہـــدا شرمنده ایم...!😔
#خیلے ها شنیدند شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها #نوشتند شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها دیدند
#شهدا شرمنده ایم ...!
همـــــہ .. !
همـــہ #شرمنده ایم..!🍁
👈ای ڪاش زمانی از #شرمندگی شهدا خارج شویم..!
از هر جا ڪه عبــــور میکنیم ،
نام ِ #شــــہیـــدے میدرخشد !
پس یادمــــان باشد ؛🍁
#قدم_به_قدم را بدهکاریم به آنهایی ڪ پل ِ عبور ِ ما شدند در دنیا..
.
.
ڪربلا_شلمچه 65
#یا_ڪربلا_خان_طومان 95
بصره یا حلب🍁
فرقی نمی کند ڪه
فداے #حسیـــــن (علیهالسلام)
یا فداے #زینـــــب(سلام الله علیہا)
همه اصحاب آخر الزمانی #سیدالشُـہـدا یند
✅سلام بر آنهایی ڪ #ڪفنشان لباس سبز رزمشان بود..🍁
الهے هیچ #مسافرے از رفیقاش جا نمونہ ..😭
#شَــــهادت را نــــه مـــا پیــدا ڪـــه پیــدا مےڪنـــد ما را ...
@rasooll_khalili
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
[یا خیر المریدین]
.
چند وقت پیش تعدادی عکس جدید از برادرم به دستم رسید... بین عکس ها می چرخیدم و مست از تماشای او بودم که این عکس توجهم را جلب کرد.
جای زخم روی صورتش...
یادم آمد سوال همیشگی ام را از محمد. همیشه محرم ها از او می پرسیدم چرا صورتت زخمی و کبود است؟
و جواب همیشگی او: خورده به جایی!
اطمینان دارم این عکس کمی بعد از محرم گرفته شده.
هرسال از شب هفتم محرم به بعد صورتش یا کبود بود یا زخمی. با خودم می گفتم نکند محمد در مراسماتی شرکت می کند که در آنها از سر افراط خودزنی می کنند!؟؟؟ یک سال از سر کنجکاوی، برادر کوچکترم را همراه خودم و محمد راهی چیذر کردم. ماموریت داشت ببیند محمد در هیات چگونه است؟
به اول روضه که رسیده بود، محمدرضا برادرش را رها کرده بود! آخر سر هم آقا محسن اورا گوشه هیات پشت یک پرچم پیدا کرده بود. می گفت چنان در حال خودش بود و جوری گریه می کرد که آدم دلش می لرزید!
بعد از آن شب، زخم های محمد برایم زیبا شده بود...
این روزها که یاد این خاطرات می کنم، آنان که لباس نبی خدا را دزدیده اند و عمامه شان مدل جدید کروات های انگلیسی است، امثال محمدرضا را به باد توهین گرفته اند به خاطر دفاع از ناموس خدا.... همانها که قمه زنی را در هیات خود افتخار می دانند.
در منطق مدعیان دروغین، باید برای غم عقیله بنی هاشم، در امنیت کامل قمه زد اما وقتی پای هزینه دادن برای حضرت عقیله رسید، زبان باز می شود به تهمت و توهین، زیرا دفاع به مذاق اربابان انگلیسی شان خوش نمی آید!!!!
بانوی صبر، قمه زن بی بصیرت نیاز ندارد، او فدایی عاقل می خواهد؛ کمی به انتخاب های بانو دقت کنیم.
..........
آقامحمدرضا! مدتی ست فکر می کنم هیات رفتن هایم مشکل دارد... وسط روضه، حرف از سر که می رسد، ذهنم سمت توست. حرف به سینه که می رسد، حواسم پیش توست. روضه ها که خواهر و برادری می شود، چهره تو جانم را به آتش می کشد...
تو شدی روضه ی مجسّم من! گاهی مضطر که می شوم، می گویم: محمد! از جلوی چشمم بروکنار! بگذار صحنه را از دید حضرت زینب ببینم!
___________
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان/
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
......
#امان_از_دل_زینب
#شهید_جواد_الله_کرم
#شرمنده
#شب_جمعه_دعا_کنید_برای_دل_مادران_داغدیده
#فرح_بعد_از_روضه
#به_قلم_خواهرشهید...
#ابـــووصــال ✨
🍃🌸 @rasooll_khalili
💠 #خیابان_شهدا 💠
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
🌸به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌸به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم..
🌸هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌸هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌸پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
🌸دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
💠از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا گاهی نگاهی🌹🕊
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#عنایت_ویژه
✨✨✨
🌸🍂امروز حال خوبی نداشتیم خواهرزاده ام به خاطر یه #اشتباه پزشکی #مریضی بدی رو بهش تشخیص دادن که همه ما رو درگیر کرد
🌺🍂من چون خیلی #شهیدمحسن_حججی رو دوست دارم واز چند شب قبل کانال #شهیدرسول_خلیلی رو پیدا کردم #نذر_شهیدم کردم و از خدا خواستم اگه صلاحش هست خودش همه چی رو درست کنه
🌷🍂نذر کردم به نیت #شهیدمحسن_حججی، #شهید_رسول_خلیلی
#شهید_محمودرضا_بیضائی،
#شهید_نوید_صفری
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#شهید_عمار_بهمنی
#شهید_محمد_رضا_دهقان
#شهیدحسین_معزغلامی
🥀🍂 اگه خدا در #رحمتشو دوباره باز کنه به سمت مون #آش_رشته بپزم و به نیت این #شهدا پخش کنم...
🌹🍂الان دوساعتی میشه که #جواب_آزمایش خواهر زاده مو دادن وگفتن #اشتباه بوده وخداروشکر #مشکلی نداره....
خواستم بگم ما تو این دنیا جز #خدا و #شهدا کسی رو نداریم.....
🌷🍂من امروز به پهنای صورتم اشک ریختم و از #شهدا خواستم که ما رو ببینن وچقدر راحت که مطمئن شدم وقتی هرکسی رو به عاشق صدا کنی اونم با عشق جواب میده..
💐🍂شرمنده خانواده ام نکرد....
🌸🍂همیشه فکر میکردم چون #شهیدرسول جز خانواده من نیست صدامو #نمیشنوه ولی الان فهمیدم که #شهیدرسولو هم اگه صداش کنی #صدات_میکنه و بلند #جوابت میده....
💠💠💠آقا رسول دمت گرم.....
💠💠💠شفاعت یادت نره....
خوشحالم که پیچ شو روی صفحه #اینستام میبینم وهرروز صبح وقتی بیدار میشم #آقا_محسن و #آقا_رسول تو #زندگیم_یاد_میکنم اونم #یادم کرد و #جواب داد و #شرمنده ام نکرد
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_محسن_حججی
#ارسالی_ڪاربران
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄