eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
339 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی نگاهی🌹🕊 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
👿 😶خیلے وقتا تو مسیر خود سازے حس میکنیم که داریم راهو درست میریم و حتے ممکنه مغرور بشیم به خودمون 🤨این دقیقا همون جاییه که یادمون میره ما بایڪ دشمن کار بلد طرفیم 😳حتے گاهے وقتا این دشمن کار بلد اونقد توکارش مهارت داره که مارو با ثوابم از خدا دور میکنه 😢علتشم اینکه نمیدونیم تو موقعیتاے مختلف چیه… ✅مثلا شاید تو موقعیتاے مختلف اون کار ثواب باشه و انجام دادنش درست ❌اما فعلا تو الان اولویت زندگے شما نیست 😬مثلا گاهے میبینیم که طرف داره کلے کار مذهبے میکنه و گاهے هم مغرور که بیین ماداریم کار میکنیم بقیه بیکار نشستن دارن دست رو دست میکنن… 🤭درحالے که وقتے میرے تو زندگے همین فرد میبینے کلے داره از واجبات زندگے خودش میزنه مثلا تو اون موقعیت بچه اش نیاز به محبتش داره ولے شیطونه گولش میزنه کار مذهبے کردن مهم تره یا شاید حتے به نیاز هاے مادرشم بے توجه باشه همچین ادمے تو کمڪ کردن ب بقیه هم دنباله راضے کردنه هواے نفسشه و کاره خوبے رو میکنه که دلش میخواد یجورایے ازین روش به هواے نفسش حال میده 📿یا مثلا موقع نمازه و داره تند تند تو گروهاے مذهبے پست میزاره و دشمن کار بلد کنار گوشش میگه بابا خدا که به نماز تو نیاز نداره 😈بزار بعدا بخون ممکنه بااین پست تو یڪ نفر تغییر کنه… 🤤و بد تر از همه اینکه این ادم فکر میکنه داره خود سازے میکنه و ممکنه هیچوقت یا خیلے دیر بفهمه که چقد در اشتباه بوده 😉خلاصه سرتونو درد نیارم 😊تومسیر خود سازے باید اول از همه یڪ وظیفه شناس خوب باشیم نه اینکه ببینیم دلمون چے میخاد.. 🤔باید بدونیم اولویت زندگیمون چیه… 😰وگرنه خیلے زود دیر میشه و میبینیم همونایے ڪ فکر میکنیم دست رو دست گزاشتن و بیکارن تو معنویات ازما خیلے بهترن چون اونا هیچکارے نمیکردن 💥و فقط یڪ وظیفه شناس خوب بودن💥 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تُ دشمن داری تُ تو خودته دشمنت:/ 💥 🎤 -ترنم ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄