eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
315 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل _رسول "می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا(س) را بگیرم"👊🖤 چه زیبا دم از# عشق زدی و من این عشق را به وضوح میخوانم ...😔 دلبری کردی برای مادرت، توراخرید و توراکه دید محو دلرباییت شد.. بر مزارت که می رسند بوی می اید رسول! آخر میدانی کربلا آنجاست.. سنگ مزارت، سنگ مزار حسین(ع) وای از آن فدائیان حسین(ع)... به سان مادرت بودی ، به سان مادرت رفتی عجب غوغا به پا کردی، بهشت زهرا را با نامت پراز صلح و صفا کردی😍😍 آااااه برای خنثی کردن تله های انفجاری رفتی تا آتشش مردمان را نگیرد اما ای داد آتشش تورا گرفت ابوخلیل!😭💔 مادری بودی و این حکمت داشت. آخر عشقت به مادر این بود: که شکست💔 که سوخت🔥 که کبود شد🥀 میشود بگویی ابوخلیل این عاشقی چگونه بود؟به ماهم راهکاری عاشقی بیاموز.. چه بگویم از آن لحظه ی تل 😭 و خوردنت به زیتون🌴🍃 وقتی یادم می آید هوش از سرم میپرد.. انگار درد بدنت را من هم حس میکنم! آه امان از آن سه شبانه روز در بیابان بودنت برادرم! چقدر بوی روضه ی ارباب داری💔😭 بگویم برایت: من هم اینجا مانند عمه جانت زینب(س) زمزمه میکنم... سپردمت به وحوش و به ریگ های بیابان 🥀💔 سپردیم به که رفتی به حرمله به ثنا🖤 به آفتاب سپردم که پیرهن به تنش نیست😔 به مردمان که گفتم برادرم بی کس نیست💔🥀 برادرم رسول دیگر توان نوشتن ندارم قلمم در مقابل ناچیز است فقط این را بگویم تو را به جان ات زینب 🥀شهادت مارابگیر و برای وصلم به الله تو دعا بخوان که دعای تو کجا و من گنهکار،کجا به قلم :شیعه گمنام @rasooll_khalili
بار اول که رفته بودیم مصادف با بود، در مسیر حرم مرا روی تل زینبیه بردص و زیر لب زمزمه می کرد: «دامن کشان رفتی ، دلم زیر و رو شد ...💔» آمد روی تل زینبیه ایستاد و گفت: « فاصله اینجا تا گودی قتلگاه را ببین😔». خیلی دلسوخته حضرت زینب سلام الله علیها بود.💔 آخرین باری که به کربلا رفته بود مصادف با اربعین بود، هرچی اصرار کردیم بیا حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیامد. چون احساس خجالت می کرد که وقتی حرم بی بی در محاصره است به زیارت حضرت عباس علیه السلام بیاید😔، 10 روز بعد به سوریه رفت و به شهادت رسید.🕊 📸 مزار شهید مدافع ‌حرم اکبرشهریاری🌹 در جوار حرم @rasooll_khalili
🌹خاطرات مدافع حرم سرگرد پاسدار شهید علی کنعانی از زبان همسر شهید سرگرد شهید علی کنعانی اولین شهید خط مقدم ✌️جبهه حق بر باطل در دفاع از حریم عمه سادات حضرت زینب (س) بود که در ۹۲/۰۲/۰۹ با جسمی منهدم شده نشان دادند که غیرت را از معشوق آذری ها حضرت عباس❤️ به ارث بردند و با تمام وجود خود را فدای اهل بیت رسول الله کردند.🌱شهید کنعانی در گلزار شهدای گلشن زهرای مراغه تا ظهور حضرت حجت آرام گرفته اند.✨ حدیث و محمد علی دو یادگار به جا مانده از شهید هستند.🌷🌷 همسرش می گوید: وقتی تصمیم به رفتن گرفت من سعی کردم مانع او شوم، اما قبول نکرد. 😞گفتم حداقل صبر کن و مدتی دیگر برو، چون قرار بود تا مدت کوتاهی دیگر فرزند دوممان به دنیا بیاید؛ ☺️اما علی به هیچ وجه کوتاه نیامد😔 و حرف هایی به من زد که هر منطق و استدلالی در مقابل آن رنگ می باخت؛ به من گفت واقعه ی عاشورا را فراموش نکن که خیلی ها بهانه ها آوردند و زمانی که باید شتاب می کردند وظیفه ی خود را به بعد موکول کردند🥀 و گفتند بعدا اقدام می کنیم اما آن ها بعدا هرگز فرصت پیوستن به قافله ی را پیدا نکردند؛😔 درواقع همین بهانه ها زمین گیرشان کرد.🥀 🕊 ⚜شهید مدافع‌حرم علی کنعانی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- نوشت مثل _رسول "می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا(س) را بگیرم"👊🖤 چه زیبا دم از# عشق زدی و من این عشق را به وضوح میخوانم ...😔 دلبری کردی برای مادرت، توراخرید و توراکه دید محو دلرباییت شد.. بر مزارت که می رسند بوی می اید رسول! آخر میدانی کربلا آنجاست.. سنگ مزارت، سنگ مزار حسین(ع) وای از آن فدائیان حسین(ع)... به سان مادرت بودی ، به سان مادرت رفتی عجب غوغا به پا کردی، بهشت زهرا را با نامت پراز صلح و صفا کردی😍😍 آااااه برای خنثی کردن تله های انفجاری رفتی تا آتشش مردمان را نگیرد اما ای داد آتشش تورا گرفت ابوخلیل!😭💔 مادری بودی و این حکمت داشت. آخر عشقت به مادر این بود: که شکست💔 که سوخت🔥 که کبود شد🥀 میشود بگویی ابوخلیل این عاشقی چگونه بود؟به ماهم راهکاری عاشقی بیاموز.. چه بگویم از آن لحظه ی تل 😭 و خوردنت به زیتون🌴🍃 وقتی یادم می اید هوش از سرم میپرد.. انگار درد بدنت را من هم حس میکنم! آه امان از آن سه شبانه روز در بیابان بودنت برادرم! چقدر بوی روضه ی ارباب داری💔😭 بگویم برایت: من هم اینجا مانند عمه جانت زینب(س) زمزمه میکنم... سپردمت به وحوش و به ریگ های بیابان 🥀💔 سپردیم به که رفتی به حرمله به ثنا🖤 به آفتاب سپردم که پیرهن به تنش نیست😔 به مردمان که گفتم برادرم بی کس نیست💔🥀 برادرم رسول دیگر توان نوشتن ندارم قلمم در مقابل ناچیز است فقط این را بگویم تو را به جان ات زینب 🥀شهادت مارابگیر و برای وصلم به الله تو دعا بخوان که دعای تو کجا من گنهکار،کجا ┄┅─✵🕊✵─┅ @rasooll_khalili
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- نوشت مثل _رسول "می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا(س) را بگیرم"👊🖤 چه زیبا دم از# عشق زدی و من این عشق را به وضوح میخوانم ...😔 دلبری کردی برای مادرت، توراخرید و توراکه دید محو دلرباییت شد.. بر مزارت که می رسند بوی می اید رسول! آخر میدانی کربلا آنجاست.. سنگ مزارت، سنگ مزار حسین(ع) وای از آن فدائیان حسین(ع)... به سان مادرت بودی ، به سان مادرت رفتی عجب غوغا به پا کردی، بهشت زهرا را با نامت پراز صلح و صفا کردی😍😍 آااااه برای خنثی کردن تله های انفجاری رفتی تا آتشش مردمان را نگیرد اما ای داد آتشش تورا گرفت ابوخلیل!😭💔 مادری بودی و این حکمت داشت. آخر عشقت به مادر این بود: که شکست💔 که سوخت🔥 که کبود شد🥀 میشود بگویی ابوخلیل این عاشقی چگونه بود؟به ماهم راهکاری عاشقی بیاموز.. چه بگویم از آن لحظه ی تل 😭 و خوردنت به زیتون🌴🍃 وقتی یادم می اید هوش از سرم میپرد.. انگار درد بدنت را من هم حس میکنم! آه امان از آن سه شبانه روز در بیابان بودنت برادرم! چقدر بوی روضه ی ارباب داری💔😭 بگویم برایت: من هم اینجا مانند عمه جانت زینب(س) زمزمه میکنم... سپردمت به وحوش و به ریگ های بیابان 🥀💔 سپردیم به که رفتی به حرمله به سنان🖤 به آفتاب سپردم که پیرهن به تنش نیست😔 به مردمان که گفتم برادرم بی کس نیست💔🥀 برادرم رسول دیگر توان نوشتن ندارم قلمم در مقابل ناچیز است فقط این را بگویم تو را به جان ات زینب 🥀شهادت مارابگیر و برای وصلم به الله تو دعا بخوان که دعای تو کجا من گنهکار کجا 🏴 @rasooll_khalili 🏴
🍃ناله جامانده ها به گوش می رسد .حسرت بر دلشان و بغض دلتنگی بر گلویشان مهمان شده است. شهادت را هنوز باور نکرده اند و جای خالی تلنگر دل های شکسته است.اشک می ریزند و میان هق هق هایشان ، دعای روسفیدی می کنند😔 . 🍂دلتنگی های همسر روح الله از پشت گوشی و حرف های همسفر زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز است.عملیات تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است🌱 . 🍃دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید. را میگویم.مدافعی که میخواهد قبل از رفتن ،امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون شود🌿 . 🍃قدم بر می دارند برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای از آن به گوش می رسد سخت است. سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است.هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان می خوانند.به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود❣ . 🍂دعایشان مستجاب شد.ماشین منفجر شد ، بوی می آمد و . روضه در دلشان زمزمه میشد. بقیه که آمدند به یاد ناله کردند. از روضه علمدار گفت و دست های قطع شده. خواند و به رسم تکه های بدن را روی پتو جمع کرد.امان از دل عمار و روضه 😞 . 🍂حرف از که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی می بارد.او هم سوخت.در شب جمعه ای، شد . حال، دست قطع شده و انگشترش، روضه روزهای بدون او شده است😭 شکر خدا مونده توی دستت شکر خدا که اونطرف‌ها نیست . ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت سالروز شهادت و . 📅تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۹ .
🍃 چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. . 🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت. . 🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. . 🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. . 🍃چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... . ✍️نویسنده: . 🌸به مناسبت سالروز شهادت . 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران . 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب . 📅تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر . ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های دخترک را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد🌴 . 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه صبرش لبریز از انتظار شده😔 . 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از سخن میگفت از بابا . . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد😓 . 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما تکراری نه!♡ . 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد🥺 . 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی ، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ . *نهال: اسم دختر شهید♡
کسی دوست نداشته باشه بیاد کربلا مومن نیست ... علامت مومن اینه،هرچند وقت یکبار دلش تنگ میشه برای بین‌الحرمین دلش تنگ میشه(:💔 میگه نمیدونم برای چی ولی دلم می‌خواد برم کربلا ... _استاد پناهیان _ ||🖤🌾• ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
🧡✨ با آب طلا نام حسین قاب کنید♥️ با نام حسین یادی از آب کنید♥️ خواهید که سر بلند و جاوید شوید✨ تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید✨ ✨🧡¦↫ ✨🧡¦↫ ✨🧡¦↫ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
وداع جانسوز مادر شهید « » با فرزندش «امیر عباسی» مداح نوشت: 🔹مادر «آرمان» در مراسم تدفین فرزندش می‌گفت: «بچه‌ام و آروم بذار تو قبر، همه بدنش زخمی و کبوده» 🔹گفتم: «خیالتون راحت باشه، آرمان تو بغل امام حسینه» 🆔 @Rasoulkhalili
- مادر شهید گفتن که فیلم های بی پیراهن پسرم رو پخش نکنید . آرمان من هیچوقت جلوی نامحرم حتی آستین کوتاه هم نمی پوشید و خیلی اهل رعایت بود. - فدای امام مظلومی که پیکر عریانش روزها بر خاک گرم رها شده بود... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄