فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| چرا امام خمینی(ره) در بدو ورود به ایران در ۱۲بهمن سال۵۷، به بهشت زهرا رفتند؟
🆔 @Rasoulkhalili
✊ لوح| چهل سال چالش، چهل سال پیروزی ایران
🔻 "حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی)" : یک حقیقت مهمّی وجود دارد که گاهی از چشم بعضیها پنهان میماند و از کثرت وضوح مخفی میشود. آن حقیقت یک حقیقت درخشانی است و آن، این است که در چالشِ چهلساله بین ایران و آمریکا، طرفی که مغلوب شده آمریکا است، طرفی که پیروز شده جمهوری اسلامی است؛ این حقیقتِ بسیار مهمّی است. ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
🆔 @khamenei.ir
🆔 @Rasoulkhalili
"مادرش" بعد شب هفت "رسول" برایم این ماجرا را تعریف کرد که "رسول" حتی قبل شهادت به این هم فکر کرده بود مادرش چه طور مسیر خانه تا "بهشت زهرا(سلام الله علیها)" را برود. من یک وام ده میلیونی گرفتم "رسول" روزی آمد و این وام را از من خواست نمیدانستم میخواهد چه کار کند. نگو "رسول" با این پول یک ماشین جفت و جور کرده و سند و سویچش را به "مادرش" داده و گفته "مادر" اگر این بار به "سوریه" رفتم و برنگشتم هر وقت دلت خواست به دیدنم بیایی با این ماشین بیا اگر "پدر" راهیان نور بود همراه "روح الله" بیا.
🍃راوی: پدر بزرگوار شهید خلیلی🍃
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما به قصد پاسداری از "حرم" برخاستیم. شصت ونه بار از "خودش" اذن شهادت خواستیم.
#فیلم
🆔 @Rasoulkhalili
🔹رسول جارو !
👌از روزی که محمدحسن وارد منطقه شد ,دائم به دنبال جمع آوری خرت و پرت !از مناطق آزاد شده بود .
او معتقد بود هر وسیله ای در کارگاه تخریب ,به جبهه خودی کمک کند ,باید جمع آوری شده و مورد استفاده واقع گردد .رسول آنقدر خرت و پرت جمع می کرد و هر جا می رفت جارو می کرد که سر زبانها افتاده بود .حتی بعضی از بچه ها به او می گفتند خلیل آشغالی! واقعا از این به اصطلاح خرت و پرتها بهترین استفاده را می کرد و تله های انفجاری خوبی می ساخت. و بر علیه تکفیری ها به کار می برد .
📚 به نقل از همرزمان از شهید رسول خلیلی
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
#رفیق_مثل_رسول
👌...نخبه هایی مثل رضا و محرم در آن مجموعه کار می کردند که واقعا در کنار همکاری, کلی ریزه کاری های مربوط به چک و خنثی را از این دو نفر یاد گرفتم. علاوه بر آن مهارت طراحی, ساخت و خنثی کردن تله های انفجاری از مواردی بود که با کار کردن با گروه حاج محمد به او رسیده بودم .نکته جالب اینکه بابا از نیروهای گردان تخریب لشگر سیدالشهدا بود و انگار این علاقه به صورت ارثی به من منتقل شده بود و من با ورود به این رده ,نتوانستم این عامل فرضی ارثی را در کنار تجربه ها و شیطنت های بچگی ام جمع ببندم و با علاقه بیشتری کار را پیش ببرم .از زمان کار کردن با فرید روی فرآیندهای شیمیایی با خاصیت خیلی از مواد که به عنوان پایه و ماده اولیه یک انفجار می شد روی آنها حساب کرد ,آشنایی داشتم. همیشه موقع کار حاج محمد می گفت: "صبر و حوصله مهم ترین اصل در این کاره و همیشه اولین اشتباه می تونه آخرین تجربه کاری شما باشه ".کنار کار و آشنایی با روش های چک و خنثی کردن یک تله انفجاری ,ما تمرین های تمرکز و آمادگی جسمانی هم داشتیم ;چون کوچک ترین شتاب زدگی یا لرزش دست می توانست آسیب جدی به ما یا دیگران بزند .بزرگترین حس مجموعه کاری ما این بود که ما باید در چند زمینه مختلف صاحب مهارت و امتیاز می شدیم تا توانایی کار در شرایط سخت را داشته باشیم .به لحاظ سنی من از حاج محمد, محرم و رضا کوچک تر بودم ;اما فکر می کنم با روح الله هم سن بودیم .
💥کپی با ذکر نام شهید رسول خلیلی و صلوات جایز است .
📚 رفیق مثل رسول
🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌شهید رسول خلیلی و شهید سیدجعفر هاشم در حال خنثی سازی بمب
🔹از همه سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
#فیلم
🆔 @Rasoulkhalili
رهبرانقلاب در دیدار اخیر مسئولان و محققان ستاد توسعه علوم شناختی:
👈 شما بایستی خودتان، هدفهای خودتان را در این دانش معیّن کنید؛ در همهی بخشهای علوم شناختی، اوّل شما هدفگذاری کنید تا ببینیم ما چه میخواهیم و دنبال چه هستیم، آن وقت بر اساس آن هدفگذاری، شما موضوع و #پروژه تعریف کنید و بخواهید که دانشمند، #دانشجو، پژوهشگر، #جوان و مانند اینها این پروژه را [انجام بدهند]. ۹۷/۱۱/۳
#رهبری
🆔 @Rasoulkhalili
🔹رسول خیلی به قرآن اهمیت می داد و علاقه داشت.
کلاس اول ابتدایی که رفت ,همون روز اول مدرسه رفته بود و به ناظم مدرسه گفته بود که من می خوام سر صف قرآن بخونم .
من همیشه شبها موقع خواب که می شد , می خواستم براشون قصه بگم ;می گفتم اول یه سوره کوچیک از قرآن بخونیم و شما هم تکرار کنید و بعد قصه بگم براتون. به این ترتیب بود که سوره های کوچیک قرآن رو حفظ شده بودند.
📚نقل از مادر شهید رسول خلیلی
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili
ڪاش تقدیر شهـادت
بہ سرانجام شود...
و ڪسےهست
کہ میلش شده گمنام شود
عشق یعنے حرم بےبے و من مےدانم!
باید این سربرود
تا دلم آرام شود...
#پنجشنبه_شهدایی💐
🆔 @Rasoulkhalili
4_5969840568178574359.mp3
9.22M
👌دعام کن مادر
◾️چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دوعالم همه از چادر توست
🎤مداح :محمدحسین پویانفر
🆔 @Rasoulkhalili
👌قصه لباس شهادت!
🔹معمولا امکانات منطقه عملیاتی کم بود و فرصت های کمی پیش می آمد تا بتوانیم استحمام کرده و لباسهای خود را بشوئیم .این مساله تقریبا شامل بیشتر بچهها از جمله محمدحسن بود .یک روز قبل از شهادت, محمدحسن پیشم آمد و با اینکه هوا هم سرد شده بود مشاهده کردم ,تی شرتی به تن کرده بود .با تشر به او گفتم چرا تی شرت پوشیدی ؟که در جواب گفت: "راستش رو بخوای ,4دست لباس دارم که همه آنها کثیف شدن و امکان شستنشون فراهم نشد برای همین اینو پوشیدم !" اما واقعیت این است که محمدحسن اینقدر کار می کرد که وقتی برای شستن لباسهایش پیدا نمی کرد .همان شب که به او تشر زده بودم رفته بود و همه لباسهایش را شسته بود .صبح روز شهادت هم که می خواست به منطقه عملیاتی برود ,چون لباسهایش خیس بود مجبور شد لباس یکی از همرزمانش را به تن کند و سرانجام هم با همین لباسها هم به شهادت رسید !
📚 به نقل از همرزمان شهید رسول(محمدحسن) خلیلی
🆔 @Rasoulkhalili
#رفیق_مثل_رسول
👌کوله ها را خالی کردیم. طناب ها را دور دست به حالت پروانه ای پیچیدیم ,گذاشتیم کنار. برای اینکه روی کوله سوارش کنیم, در کیسه ای که روح الله داده بود ,پارچه بژرنگی که درش با دوتا بند مشکی که از آن بیرون بود ,محکم می شد ,از آن پارچه استفاده کردیم .به فرید گفتم: "بیا باهم چک کنیم. من می گم ,تو ببین هست یا نه ؟"
_طناب چه
_هست
_کاربین دوتا
_هست ;یکی هشتی ,یکی معمولی
_صندل و دوشی
_هست
_یومار و دستکش
_بله قربان همه چیز هست .
نگاهی به فریدکردم،...خیلی جدی گفت:"چیه توقربانی دیگه.من مطمئنم که یک روزی توآدم نظامی موفقی دریک رده خاصی میشی که نیروهای تحت امرت بله قربان میگن"باخنده گفتم: "من یک روزی قربانی می شم ;مثل آیه ی ((و فدیناه بذبح عظیم))۱ آن هم فقط برای حضرت زهرا سلام الله علیها ".
اسم حضرت زهرا سلام الله علیها که آمد ,انگار به دل هردومان چنگی زده باشند ,فرید گفت: "ان شاءالله دوتایی ".
تو دلم گفتم: "من زودتر ".
تمام وسایل را مرتب داخل کوله گذاشتیم .چیزهای بزرگ و خاص راهم که داخل کوله جا نمی شد, روی کوله سوار کردیم .
1.سوره ی مبارکه صافات ,آیه 107(و ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم .)
💥کپی با ذکر نام شهید رسول خلیلی و صلوات جایز است.
📚 #رفیق_مثل_رسول
🆔 @Rasoulkhalili
روحیه نظامی گری در خانواده ما وجود داشت و خودم نیز سالها در بسیج فعال بودم به خاطر همین با رفتنش به سوریه مخالفتی نداشتم و مشوقش بودیم. روحیه انقلابی گری از همان روز اول در من وجود داشت و اصلا یکی از معیارهای اصلی من برای انتخاب همسر و ازدواج همین بود که همسرم در خط رهبری و انقلاب باشد. در زمان جنگ تحمیلی نیز روزی نشد که حتی یک بار به همسرم اظهار ناراحتی کرده باشم. چرا شاید اظهار دلتنگی میکردیم، چون دیر به دیر میآمد، اما از سختیها نه. اطرافیان به من میگفتند نگذارید برود شاید برنگردد. من میگفتم اگر برنگردد و شهید شود چه چیزی بهتر از این حتی خاطرم هست روزی به یکی از اقوام گفتم این دو پسرم را میبینی من اینها را بزرگ میکنم و مزد من باید شهادت آنها باشد. "خد"ا را شاکرم که مزد زحمتم را با شهادت رسول داد.
🍃 راوی: به نقل از مادر شهید بزرگوار🍃
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili