eitaa logo
رستا
458 دنبال‌کننده
927 عکس
206 ویدیو
3 فایل
💠رَستــا روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌱 (حسینیه هنر اصفهان) ادمین: @f_sarajan کانال ما در بله: https://ble.ir/rasta_isfahan کانال ما در تلگرام: https://t.me/rasta_isfahan پیج ما در اینستاگرام:https://www.instagram.com/rasta.isf?igsh=emNzMGs2MjI0MWxu
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ شفاهی در سینما مهدیه سادات محور ، فیلمساز و برگزیده جشنواره حقیقت مهمان حسینیه هنر اصفهان بود. او ضمن اشاره به تفاوت سینمای مستند و سینمای داستانی در پاسخ به این سوال که «جای تاریخ شفاهی در سینمای مستند و در چه سوژه‌هایی است؟» گفت: سوژه‌هایی که روایت و درحقیقت فراز و فرود داشته باشد. منطق مستند این است که انگیزه مانع عمل داشته باشد، درواقع ضمن وجود انگیزه، حین کار مانعی وجود داشته باشد که سوژه بتواند مانع را کنار بزند و در نهایت به نتیجه برسد. نکته دیگر این است که در سینما شخصیت داریم. این درحالی است که در بیشتر موارد به تیپ، پرداخته می‌شود. این معلم با معلم دیگر، تیپ معلم می‌شوند. معلم باید با اقتضائات شخصیتی و تجربه زیستی از تیپ خارج و به شخصیت تبدیل شود. @rasta_isf_1401
یک فرصت استثنایی در آخر سال کارگاه یادداشت‌نویسی با تدریس دکتر آزاده جهان‌احمدی 🏡حسینیه هنر اصفهان 🗓دوشنبه ۱۵ اسفند 🕰۸:۳۰ تا ۱۲ برای ثبت‌نام به شماره ۰۹۲۰۱۲۴۱۰۵۲ پیام دهید. @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر هالیوود یک خانم دباغ داشت... مهدیه‌سادات محور از روایت زن ایرانی در سینمای بعد از انقلاب چه میگوید؟ @rasta_isf_1401
سومین مرکز سلاله 🔴 باسلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم در سومین بازارچه خیریه مرکز سلاله در غرفه کتاب انتشارات منتظرتان هستیم. (بازدید و خرید برای عموم آزاد است) 📆 تاریخ برگزاری بازارچه؛ جمعه ۱۲ اسفند 🕙 از ساعت ۹ الی ۱۶ 📌 مکان برگزاری بازارچه؛ خیابان بزرگمهر، مسجدالامام @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 روایت لطافتهای زنانه و مادرانه در سینمای ایران 📽 رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸از بازارچه دیروز و غرفه‌ی کتاب چه خبر؟📚🛍 پشت میزش ایستاده بود و صابون‌های دست‌سازش را مرتب میچید روی میز‌. من هم یک دسته کتاب از جعبه درآوردم و شروع کردم به چیدن. هنوز نصف میز از کتاب پر نشده بود که سروکله‌ی پسرک و چند نفر از رفقایش پیدا شد. سری کتاب‌های کودک و نوجوان را درآوردم و شروع کردم به معرفی. پسرک با غرور خاصی جلوی رفقا گفت که بیشتر کتاب‌ها را خوانده. بعد هم رفت سمت کتاب‌های حوزه پیشرفت. عینک و تیپش هم به این کتابها می‌آمد سنش ولی نه. دبستانی بود و امروز از طرف مدرسه برایشان توی حیاط مسجدالامام بازارچه خیریه گذاشته بودند. یکی ماهی قرمز میفروخت یکی شیرینی خانگی، بعضی خانواده‌ها هم پوشاک و بازی فکری آورده بودند. آرزو‌های دست‌ساز را می‌شناخت و گفت که یکبار مدرسه برایشان تهیه کرده. سلول‌های بهاری را ورقی زد و با نگاه چرخی بین کتاب‌ها زد تا اینکه چشمش افتاد به مجله دانشمند. انگار که گمشده‌اش را پیدا کرده باشد با عجله قیمتش را پرسید و بلافاصله خریدار شد. با اینکه همیشه توی اینجور بازارچه‌ها مشتری‌های قسمت خوراکی و پوشاک بیشتر بود اما کم نبودند خانواده‌هایی که غرفه کتاب‌ هم اولویت بازدید و خریدشان بود. جالب‌تر اینکه طرفداران حوزه‌ی تجربه نگاری و تاریخ شفاهی کم نیستند و چقدر از شنیدن موضوعاتی که در این حوزه کار شده به وجد می‌آمدند اما کماکان طولانیست. ✍فائزه درگزنی @rasta_isf_1401
یک عدد سیبیلوی حزب‌اللهی آتش بدون دود از آثار گران‌سنگ تاریخ ادبیات داستانی در زبان فارسی است. نادر ابراهیمی، نادرۀ روزگار ما، عمری بر سر نوشتن این کتاب گذاشته است. او روزگار مردمی از ترکمن‌های شمال ایران را در این کتاب روایت کرده است؛ از اختلاف عمیق بین قبایل ترکمن تا توفیق خردمندان این قبایل در رساندن مردم به اتحاد برای رسیدن به هدفی بزرگ‌تر: اتحاد برای مقابله با قلدری‌های رضاخان و محمدرضا پهلوی و تلاش برای برانداختن آن رژیم. سال‌ها حشرونشر با مردم این سرزمین و زندگی در میان آنان، حاصل کار را بس‌بسیار درخشان کرده است؛ به‌گونه‌ای که حتی خوانندۀ عادی، اگر تحمل کند و از چند صفحۀ ابتدایی کار به سلامت بگذرد، بی‌تردید، تا پایان این کتاب حدود دوهزارصفحه‌ای را در کمترین زمان خواهد رفت. این را آزموده‌ام. 🖌س.م @rasta_isf_1401
فراخوان جذب مربی در استان اصفهان ویژه دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها برای اجرای برنامه‌های نوروزی برای آگاهی از نحوه ثبت‌نام با شماره ۰۹۲۰۱۲۴۱۰۵۲ تماس بگیرید. @rasta_isf_1401
معرفی مرور جستار نقد ادبی در کارگاه یادداشت‌نویسی با حضور خانم دکتر جهان‌احمدی همین حالا حسینیه هنر اصفهان @rasta_isf_1401
🍁یک کارگاه دلچسب🍁 پوستر کارگاه که توی کانال خورد، همه سراغ خانم دکتر را گرفتند. سه‌سوته ظرفیت تکمیل شد و چند نفری هم روی نیمکت ذخیره جا شدند. از راست و چپ ایران درخواست کارگاه مجازی کردند و چند نفری هم درخواست تغییر زمان کارگاه، شاید برنامه‌هایشان جفت‌وجور شود. کارگاه یادداشت‌نویسی خانم دکتر آزاده‌جهان‌احمدی در روز و ساعت مقرر برگزار شد. درست وسط اسفند، بوی بهار توی اتاق‌های حسینیه پیچید. هنرجوها یکی یکی وارد حسینیه شدند تا پای درس استاد بنشینند‌. بعضی‌ها را اولین بار بود که می‌دیدم. گمان نمی‌کردم یادداشت‌نویسی انقدر مهم باشد که پای خبرنگار خبرگزاری مهر و دبیر سرویس فرهنگی روزنامه اصفهان زیبا یا حتی دختری از گچساران را به حسینیه هنر باز کند. خانم جهان‌احمدی، با تاخیر آمد. علی‌الظاهر، ترافیک صبحگاهی نگذاشته بود، استاد خوش‌قول بماند. اما به محض رسیدنش، سلام گرمی کرد و با این سوال شروع کرد:《چرا اصلا باید درباره کتاب‌ها بنویسیم؟》 خانم دکتر از "معرفی" و "مرور" و "جستار" و "نقد" کتابها گفت. استاد از نظام ارزشی گفت و از قضاوت کردن درباره کتاب‌ها؛ از اینکه نوشته‌ها باید جهان‌شمول شود. مثال زد و از تجربیاتش گفت. حرف‌هایش آنقدر تازگی داشت و با ذوق بیان می‌کرد که گذر زمان کارگاه سه‌ساعته و نیم ساعت وقت اضافه را هم نفهمیدیم. 🖌فائزه سراجان رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 صحبت‌های دختر شهید رضایی‌نژاد در برابر گروسی مدیرکل آژانس تروریستی اتمی 🔹آرمیتا رضایی‌نژاد: تا ۱۱ سال پیش زندگی عادی داشته‌ام اما ۶ گلوله زندگی ما را تغییر داد. 🔹زمانی که پدرم به شهادت رسید دانشمندی بود که هیچ کاری به خشونت نداشت و من تنها نیستم و این فقط بخشی از ماجرا است. 🔹بسیاری از بیماران به‌دلیل نبود دارو جان خود را از دست مید‌هند و برخی به‌دلیل شرایط بد اقتصادی حاصل از تحریم‌ها زندگی خود را ازدست می‌دهند؛ تحریم‌هایی که ایالات متحده آن را اعمال کرده است. این ویدیو مربوط به سفر اخیر گروسی به تهران است. @rasta_isf_1401
یک فرصت استثنایی با تخفیف ویژه آخر سال کارگاه نقدنویسی با تدریس دکتر آزاده جهان‌احمدی 🏡حسینیه هنر اصفهان 🗓دوشنبه ۲۲ اسفند 🕰۹ تا ۱۲ به بهانه نیمه شعبان، هزینه یک کارگاه سه ساعته، فقط ۶۰هزار تومان برای ثبت‌نام به شماره ۰۹۲۰۱۲۴۱۰۵۲ پیام دهید. @rasta_isf_1401
یک فرصت استثنایی با تخفیف ویژه آخر سال 📚کارگاه نقدنویسی 🌿با تدریس دکتر آزاده جهان‌احمدی 🍃🌸تخفیف 🌸🍃 برای ثبت‌نام‌کنندگان در روز نیمه شعبان کسانیکه تا ساعت ۲۴ چهارشنبه، نیمه‌شعبان هزینه را واریز کنند، مشمول تخفیف ویژه عیدانه خواهند شد. برای ثبت‌نام به شماره ۰۹۲۰۱۲۴۱۰۵۲ پیام دهید. @rasta_isf_1401
*قضاوت بکنیم یا نکنیم؟* درباره‌ی کارگاه یادداشت‌نویسی توی پوستر نوشته بودیم کارگاه یادداشت‌نویسی از ۸:۳۰ شروع می‌شود. تا قبل از آمدن استاد، فرصتی برای آشنایی بیشتر پیش آمد. یکی از دوستان از استان کهگیلویه و بویر احمد آمده‌ بود. دقیق‌ترش گچساران. فهمیدیم یادداشت‌ش درباره‌ی کتاب «اینجا سوریه است» در روزنامه‌ی ایران چاپ شده به‌تازگی. کمی هم از حال و هوای یاسوج و گچساران برایمان گفت. یکی دیگر از دوستان هم از بچه‌های روزنامه معروف اصفهان بود. تنها عنصر ذکور جمع یکی از مدیران نشری بود که آوازه‌‌اش در اصفهان پیچیده. مخصوصا کتاب‌هایی که درباره‌ی خانواده‌ها و دغدغه‌های خانوادگی منتشر می‌کند. دو نفر از دوستان هم خبرنگار بودند و همدیگر را از قبل می‌شناختند. بقیه‌مان ولی قبلاً در حسینیه همدیگر را دیده بودیم: یا همکاری در حسینیه را با هم تجربه کرده بودیم یا از کلاس نویسندگی همدیگر را می‌شناختیم. خانم جهان‌احمدی با چند دقیقه تأخیر آمد. لحن معلم‌گونه و قوت شخصیتی‌ که در لحن و گفتارش بروز داشت همه‌مان را بر کلاس متمرکز کرد. هیبت فراستی‌طوری که داشت، از همان اول من را گرفت. اول پرسید برای چه یادداشت می‌نویسیم؟ هرکدام چیزی گفتیم. بعد رفت سراغ قضاوت: این‌که عبارت «قضاوت نکنیم» چقدر می‌تواند احمقانه باشد وقتی که ما در هر «انتخاب» لاجرم نیازمند قضاوتیم. درباره‌ی نظام ارزشی حرف زدیم که آیا می‌توان طوری نقد نوشت و کسی نتواند نقد ما را نادیده بگیرد؟ بعد رفتیم سراغ انواع یادداشت: معرفی،‌ مرور، جستار و نقد. این‌که هر کدام چه ویژگی‌هایی دارند و به چه کاری می‌آیند. تفاوت‌هایشان در کجاهاست. ظرایف هرکدام چیست. این‌که نقد نوشتن فقط عیب‌جویی و پیدا کردن نقاط منفی نیست ولی دست ما را برای کندن پوست کارهای ضعیف باز می‌کند. این‌که آثار ضعیف چقدر می‌توانند برای جبهه‌ی انقلابی مضر باشند و این‌که چقدر لازم است کسانی با ذائقه‌های رشدیافته و فهم علمی،‌ نقد بنویسند. صدای اذان که از گوشی‌ها بلند شد، کلاس هم کم‌کم رو به اتمام رفت. امیدوارم هرچه زودتر لذت نوشتن نقدی باقوّت و جذاب بر اثری قوی و باشکوه را بچشیم. 🖌نگین ربانی، مطالعات ارشد بریتانیا @rasta_isf_1401
آقای سوره هم رفت 🥀 آیه شرحه‌شرحه شد... ✨بگو که چراغ‌ها تک‌به‌تک می‌روند تا خورشید بیاید... @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مروری بر دومین هم‌اندیشی محققان تاریخ شفاهی 🔸امین‌جواهری، پژوهشگر علوم اجتماعی: صف معترضان از صف اغتشاشگران جداست و اینکه چه کسی را مقصر بدانیم، پیوند عمیقی با قضیه شاهچراغ دارد. 🔸دکتر داورپناه، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده: روایت، قدرت دارد. می‌توانید از آن برای بهبود اوضاع استفاده کنید. 🔸 اشرفی، فعال رسانه‌ای از شیراز: جمعیتی که برای تشییع شهدای شاهچراغ به سمت حرم، سرازیر شد آنقدر زیاد بود که راهپیمایی اربعین را در ذهن‌ها تداعی می‌کرد. وجود همه اقشار در این تشییع، پیامی برای دشمن داشت. ⚠️به بهانه آنکه این روزها در تیتر اخبار، شاهد برگزاری دادگاه عاملین این جنایت هستیم. شما می‌توانید روند برگزار دادگاه‌ها را از کانال زیر در پیام‌رسان بله دنبال کنید: https://ble.ir/hafezeh_shz @rasta_isf_1401
شنبه‌های تاریخ شفاهی 🔸معیارهای انتخاب مصاحبه‌شونده يا راوی ۱. اهميت و حساسيت اطلاعات مصاحبه‌شونده🧐 ۲.جايگاه سازماني، مرتبه شغلي و رده ‌مديريتي راوي📊 ۳. كسانی كه نقش‌ حساس‌تري در رويداد مدنظر داشته‌اند🕵🏻‍♂️ ۴. سن مصاحبه‌شونده (اولويت با افراد مسن‌تر است) 👨🏼‍🦳 ۵. سالم يا بيمار بودن مصاحبه‌شونده (اولويت با كساني است كه احتمال از دست‌دادن آنان وجود دارد.) ۶. اشتغال يا بازنشستگي (بازنشستگان، راحت‌تر و آزادانه‌تر صحبت مي‌كنند)👨‍💼 ۷. پوشش‌دادن موافقان و مخالفان رويداد✅❎ ۸. آمادگی و احتمال ‌پذيرش از سوی مصاحبه‌شونده🤝 ۹. جديدبودن اطلاعات مصاحبه‌شونده یا به عبارتی تكراري نبودن اطلاعات🗂 ۱۰. در دسترس بودن مصاحبه‌شونده. رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
کارگاه نقد زیر باران بعد از کارگاه دلچسب آشنایی با انواع یادداشت، دومین کارگاه با حضور زودهنگام استاد در یک هوای ابری برگزار شد. قرار بود در دومین جلسه از کارگاه، بیشتر بر سر نقد حرف بزنیم. استاد، بعد از گفتن نکاتی درباره مرورنویسی(ریویونویسی) رویکردهای نقد را کلید زد. شور و نشاط خانم جهان‌احمدی باعث شد هنرجوها هم انگیزه بیشتری پیدا کنند و مدام سوال بپرسند و در مباحث کلاس شرکت کنند. نیمه‌های کلاس بود که استاد دستمان را گرفت و برد وسط "خیابانی که سرعت‌گیر نداشت". فصل اول از کتاب را خواند تا مفهوم "گشودن" را توضیح دهد. آنقدر جذب کلاس بودم که نفهمیدم باران می‌بارد. در زمان استراحت وسط دو کلاس، لیوان چای را برداشتم و رفتم کنار تراس، باران زمستانی به لطافتِ بهار می‌بارید و نرم نرم روی بام حسینیه می‌نشست. با شروع ساعت دوم کلاس، نمونه‌‌ای از جستار بر "ویروسهای ارتباطی" و نقد بر "سوره آفلین" را خواندیم و بررسی کردیم. هم‌نشینی با بچه‌های حسینیه هنر و انتقال تجارب و آموخته‌های خانم جهان‌احمدی، یادداشت‌نویسی و نقدنویسی را به کاممان شیرین کرده بود. حتی پای "عزرائیل" هم به کلاس باز شد تا هنرجوها در ایام عید برایش "معرفی"، جستار" و "نقد" بنویسند؛ درست شبیه پیک نوروزی. ✍فائزه سراجان رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
شنبه‌های تاریخ شفاهی 🔸چه خطراتی از جانب مصاحبه‌شونده، مصاحبه تاریخ شفاهی را تهدید می‌کند؟ ۱. اهمیت غیرقابل اعتماد حافظه / امکان فراموشی🧠 ۲. ترتیب نامناسب در به‌یادآوردن و بیان مطالب😓 ۳. احتمال بیان گزینشی مطالب (تمرکز بر جنبه‌های مثبت، تأکید بر توفیقات، کتمان‌کردن جنبه‌های منفی و ناکامی‌ها، حفظ جایگاه‌ مثبت برای خود)☝️ ۴. حذف اطلاعات و رویدادهای مربوط به اشتباهات خود😈 ۵. تغییر دیدگاه‌ها و مواضع در اثر گذشت‌ زمان و تأثیرپذیری از رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی👀 ۶. نادیده‌گرفتن سهم و نقش دیگران در رویداد مورد بحث❌ رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت یک کارگاه دنیای نویسندگی و نقد و مرور نوشتن بر کتاب هم عالمی دارد. وقتی کلمه نقد به گوشمان میخورد، ناخودآگاه به یاد عیوب و تخریب دیگران می‌افتیم ولی نکته اولی که در کارگاه نقد یاد گرفتم این بود که بایستی در نقد، نکات خوب را هم بنویسیم. هم نکات مثبت را پررنگ کنیم و هم نقاط منفی و ضعیف را اما نه به جهت تخریب و تضعیف بلکه هدف ما ارتقا باشد؛ آن هم ارتقای ادبیات فارسی. یاد گرفتم برای مرورنویسی، اولا کل اثر را باید خوب و کامل خواند. احساسات و سلایق خود را وارد نکنیم و تصویری شفاف ارائه بدهیم. تا استاد وارد مبحث رویکردهای نقد شد، تازه فهمیدم چقدر نادانسته‌هایم بینهایت است. تازه فهمیدم برای نقد باید از مکاشفات یوحنا گرفته تا مؤلفه های تمدن و نظرات یونگ و حتی فلسفه صدرایی و حرکت جوهری خوب دانست و سپس زبان به نقد باز کرد تا بتوانم نقدی منطقی و منصفانه داشته باشم. 🖌مائده ارسطویی رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان 🌸عکس تزئینی است. سردر شمالی مسجد حکیم @rasta_isf_1401
جانباز پنجم رمضان علی‌اصغر اشراقی رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
رستا
جانباز پنجم رمضان علی‌اصغر اشراقی رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401
جانباز پنجم رمضان 1. شب بود که مردم از منزل آیت‌الله خادمی راهپیمایی کردند ‌سمت خیابان. سر کوچه که رسیدند، ماشین‌های ارتشی روبه‌روی کوچه سنگر گرفته بودند. پشت ماشین‌هایشان چادر کشیده بودند. اصغر و چند نفر از دوستانش صف اول راهپیمایی بودند. اصغر به ماشین‌ها نزدیک شد. کسی داخلشان نبود. اطراف خیابان را نگاه کرد. همۀ سربازها پشت ماشین‌ها و در پیاده‌رو سنگر گرفته بودند. برگشت و رو به جمعیت فریاد زد: «مردم، مواظب باشید. کسی داخل ماشین‌ها نیست؛ سنگر گرفته‌اند.» 2. مأمورها منتظر جمعيت بودند كه وارد خیابان شود. آخر جمعیت که از خیابان جامی بیرون آمد، جمعیت قیچی شد و سربازها شروع كردند به تیراندازی کردند. هرکس به‌سمتی می‌دوید تا فرار کند یا بتواند جایی سنگر بگیرد. 3. اصغر سعی کرد خودش را برساند منزل ‌آیت‌الله خادمی. همین که رسيد به کوچه، از پشت نشانه‌اش گرفتند. تیر خورد به پشت رانش و از جلو بیرون آمد. چشم‌هایش دیگر جایی را ندید؛ ولی گوش‌هایش همچنان صدای درگیری را می‌شنید. چند نفر به‌سختی کشاندندش داخل کوچه و بردندش تا منزل آیت‌الله خادمی. 4. سحر شد، اما خون‌ریزی خیلی زیاد بود و نمی‌توانستند جلوی آن را بگیرند. هرطور شده بود باید می‌بردندش بیمارستان. خواباندندش روی یکی از گاری‌های لبوفروشی تا خون زخمش آب‌لبو به نظر برسد. بالاخره رسیدند به خانه‌ای که ماشین در آن پارک شده بود. سوارش کردند و راه افتادند سمت بیمارستان. 5. دستور رسيده بود بیمارستان‌ها زخمی‌ها را قبول نکنند. بیمارستان صدتختخوابی، بیمارستان هزارتختخوابی، هیچ‌یک پذیرش نکرد. اصغر از هوش رفته بود. برگشتند بیمارستان صدتختخوابی و آن‌قدر اصرار کردند که یکی از پرستارها گفت: «اجازه بدهید ببینم تخت خالی داریم یا نه.» همین که پرستار رفت ببیند تخت خالی دارند یا نه، از ترس دستگیری یا شناسایی‌شدن، اصغر را در همان سالن پذیرش گذاشتند و فرار کردند. پرستار که برگشت، به‌جز اصغر کسی در سالن نبود و سرامیک‌های سفید سالن قرمز شده بود. 6. پذیرش شد؛ اما در بیمارستان هم اجازه ندادند نیروهای بیمارستان به او رسیدگی کنند. حالش روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شد. انگشتان پایش آرام‌آرام سیاه شد و سیاهی تا به قوزک پایش رسید. مثل آدمی بی‌کس‌وکار افتاده بود یک گوشه روی تخت بیمارستان، بدون همراهی یا حتی پرستاری که به وضعش رسیدگی کند. 7. سیاهی خودش را رساند به ران؛ به محل تیرخوردگی. تازه آنجا بود که رفتند سراغ مریض و تنها معالجه‌شان شد قطع پا. علی‌اصغر شد جانباز پنجم رمضان. @rasta_isf_1401