رمانهای رستاخیز
از سیل پلدختر تا خیابانهای ملارد؛ شهیدی که راه رفقایش را در پیش گرفت/ آقا مرتضی: «ما نمیمیریم؛ حتم
آقا مرتضی، میگفت «ما نمیمیریم، حتماً شهید میشویم». هممحلیهایش شهید شده بودند، او هم این مسیر را رفت و در جریان مقابله با آشوبگران، به شکل ناجوانمردانهای به شهادت رسید.
🇮🇷#روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰🇮🇷⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 ♦️♻️♦️ 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰🇮🇷⊱━═━╯
#ادامـــــهدارد_قسمتدوم 👇👇👇👇
رمانهای رستاخیز
#شهیداء_امنیت #قسمت_اول متاسفانه آشوبگری چند روزه ضدانقلاب، علاوه بر خسارات مالی، با شهادت تعدادی
#شهداء_امنیت
#قسمت_دوم
♦️ظاهرا در ماجرای سیل پلدختر حضور داشتند؟
♻️کرمی: بله موقع سیل، حدود یک هفته تا ده روز در پلدختر حضور داشتند. ما دور اول رفته بودیم. در ملارد هم دو سه هفته، دو سه تا چادر دایر کرده بودیم البته امکانات مثل میز و این چیزها را از گلزار شهدا گرفته بودیم، چادرها از خودمان بود، بچه بسیج یها و مسجدیها هم کمک میکردند. غروب به غروب، کمکها را جمعآوری میکردم، به حساب هلال احمر یا سپاه میریختیم که مستقیم برای مردم آنجا کمک کند. وسایل هم آن چیزی که درست و درمان بود، برای مردم میفرستادیم بقیه را گوشهای جمع میکردیم تا از مراجع، استفتاء کنیم که چطور مصرف شود.
ولی آقا مرتضی، خودشان، 10روز در پلدختر بودند. با 15 نفر بسیجی آنجا حضور داشتند. من هم دو سه روز رفتم، واقعاً از جان و دل کار میکردند، گِل، مثلاً تا یک متر، خانههای مردم را گرفته بود، بعضیها ناراحت و عصبانی بودند، فحش هم که میدادند، ایشان کاری نداشت، با خنده توجیه میکرد که ما آمدیم کمکتان کنیم. اگر کمکی از دستمان برمی آید، بگویید، اگر نه که باز ما کمکتان میکنیم، چندین نفر از همانها خودشان آمدند کمک کردند.
♦️شهید ابراهیمی، سوریه هم رفته بودند؟
♻️کرمی: فرمانده لشگر، اجازه نمیدادند که بعضی از فرمانده ها بروند. آقا مرتضی را هم صلاح دیده بودند که اینجا بمانند. ولی از بچههایشان یکی دو نفر رفته بودند. چندین بار پیش خودم گفته بودند که «ما نمیمیریم، حتماً شهید میشویم». ایشان از بچه های محله کهنز بودند. شهید سجاد عفتی، شهید محمد آژند و شهید مصطفی صدرزاده از دوستان و هم محلی هایش بودند، در یک پایگاه، بزرگ شده بودند، آنها شهید شدند، ایشان هم قطعاً باید این مسیر را میرفت. اگر نمیرفت که نامردی بود.
حبیبی: البته آقا مرتضی، بعدها به عنوان مدافع حرم، به سوریه هم رفته بود.
♦️درباره اتفاقات اخیر و گرانی بنزین، حرف خاصی نمیگفتند یا کاری بخواهند بکنند؟
♻️کرمی: همیشه میگفت حق با مردم است، اعتراض حق آنهاست، ما هم جزیی از مردم هستیم؛ چرا بنزین، چند سال گذشته، گران نشد، اما یک دفعهای مثلاً 2 هزار تومان گران کردند، به افرادی که با ماشین کار میکنند، اسنپ، تاکسیسرویسها یا مردم عادی که فقط یک ماشین دارند، خرجشان را از این راه درمیآورند، فشار میآید.
♻️حیدرپور: آقا مرتضی، همیشه قسمت پر لیوان را میدید، مثبتاندیش بود، مثبتنگر بود. اتفاقی هم که الان افتاده، دقیقاً مصادف است با اتفاقاتی که لبنان و عراق افتاده. یک جورایی الان تقریباً شبیه آن است به نظر من، سناریویی که آنجا اجرا میکنند، اینجا هم یواش یواش اجرا میشود. اینها مردم نیستند به قول حضرت آقا اشرار هستند.
#ادامـــــهدارد 👇👇👇👇
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
از سیل پلدختر تا خیابانهای ملارد؛ شهیدی که راه رفقایش را در پیش گرفت/ آقا مرتضی: «ما نمیمیریم؛ حتما شهید میشویم»
🇮🇷#روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰🇮🇷⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 ♦️♻️♦️ 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰🇮🇷⊱━═━╯
#ادامـــــهدارد_قسمتسوم 👇👇👇
رمانهای رستاخیز
#شهداء_امنیت #قسمت_دوم ♦️ظاهرا در ماجرای سیل پلدختر حضور داشتند؟ ♻️کرمی: بله موقع سیل، حدود یک
#شهداء_امنیت
#قسمت_سوم
♦️درباره شب شهادت آقای ابراهیمی بگویید؟
♻️کرمی: من، بیشتر در مقر بودم که باید حفاظت میشد. ولی شهید، دو روز در اغتشاشات حضور داشتند. روز اول که به صورت نامحسوس رفته بودیم که ببینیم چه خبر است. گفته بودند سلاح ممنوع است. تعداد ما هم کم بود رفته بودیم سمت مارلیک که آنجا، جمعیت بالای 1000 نفر بود.
♦️آقای حیدرپور شما هم توضیح دهید بخصوص که شما جزو آن یکی دو نفر همراه شهید بودید؟
♻️تقربیا حوالی ساعت 7 غروب بود، ما از صبح که گفته بودند در میدان گلهای مارلیک مستقر بودیم، منطقه امن بود، دستفروشها آنجا داشتند بساط پهن میکردند. اهالی هم خیلی از ما تشکر میکردند. بعضیها هم بودند که تیکههای بدی به ما میانداختند ولی ما جوابی نمیدادیم. فضا را مدیریت کرده بودیم.
هوا که تاریک شده از یک سمت میدان، بعد یواش یواش افراد دیگر اضافه شدند و بعد شروع کردند به سر دادن شعارهای شعارهای جهتدار.
♦️چه شعارهایی؟
♻️مثلا میگفتند «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، ولی همان حین، از بالای برج مسکونی، چند نفر از همان اهالی، داد میزدند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، بعد این افراد خطاب آنها شعار میدادند «بیشرف، بیشرف». آنها اهالی آن ساختمان بودند، ولی اینها آشوبگر بودند، اکثراً خانمهایی که در جمعشان بودند فرماندهی میکردند، فحشهای رکیک به ما میدادند، یک پیرزنی را هم دیدم، گفتم: مادر اینجا چه کار میکنی؟ در این شلوغی، سنگک خریده بود، لنگان لنگان داشت به خانهاش میرفت. گفتم: حاج خانم الان وقتش نیست، بیا برو، داشتیم صحبت میکردیم که آنها سنگپراکنی کردند. من هم زورم نمیرسید ولی یک یاعلی گفتم، پیرزن را بغل کردم، رفتم در خانه. تا در را باز کردند. این حاج خانم را گذاشتم تو خانه و در خانه را بستم.
♦️خانه خودش بود؟
♻️نه، خانه دیگری بود، خدا خیرشان بدهد، قسمشان دادم در را باز کردند، همین که در را باز کردند، حاج خانم را گذاشتم در آن خانه و زود در را بستم.
غیر از شما و اغتشاشگران، مردم و اهالی هم حضور داشتند؟
بله. در آن شلوغی، زن و بچههایی که میرفتند آن سمت، قسمشان میدادیم که تو را به قرآن نروید آن سمت، فکر میکردند داریم باهاشون شوخی میکنیم. سنگ را گرفتم تو دستم، میگفتم: این میخورد تو سرت. میدیدند فرار میکردند.
یک زن را گیر انداخته بودند، رفتم کرکره یک نانوایی که همانجا بود کشیدم، زن را بردم آنجا. به نانوا هم گفتم: برق را خاموش کن که نریزند نانواییات را آتش بزنند.
♦️با خودتان تجهیزات نبرده بودید؟ از وضعیت بچههای همراهتان میگویید؟
♻️حیدرپور: نیروهایی که ما داشتیم نیروهای خوبی بودند منتها یک سری تجهیزات را نیاورده بودند. سلاح هم گفته بودند ممنوع است. وقتی سنگپراکنی شروع شد؛ منطقی است که برای اینکه سنگ نخوری، فاصلهات را بیشتر کنی. وقتی فاصله میگرفتیم. فکر میکردند ترسیدیم، هجوم میآوردند. ما را محاصره کردند. هر چقدر تماس گرفتیم که نیرو بفرستند در آن اوضاع، نمیشد نیرو فرستاد. سنگهایی هم که پرت میکردند، سنگهای معمولی نبودند، موزاییک بودند، به هر جا اصابت کند، پاره میکند، یا اینکه قلوه سنگ و بتنهای لبهتیز میانداختند. سنگی که به سر من خورد، اشتباه نکنم 5 کیلو، وزنش بود. اینها اهالی بومی آنجا نبودند، چون صبح که ما آنجا مستقر شده بودیم، اهالی، خیلی از ما تشکر میکردند که هستیم.
#ادامـــــهدارد 👇👇👇👇
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
#ایستگاه_تفڪر
🍂هنگامي ڪہ افسرده هستي بداڹ در
اعماق وجودت
💥حضــور"خـدا"
را فراموش ڪرده اے❗️
ولي خدا هرگز فراموشت نڪرده⛔️
🍀...وَما ڪاڹَ رَبڪُ نَسيـاً 🍀
🔹سوره مریم قسمتي از آیہ ۶۴🔸
👈 ...و پروردگارت (هرگــ❌ــز) چیزے
را فراموش نخواهد ڪرد.
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
از سیل پلدختر تا خیابانهای ملارد؛ شهیدی که راه رفقایش را در پیش گرفت/ آقا مرتضی: «ما نمیمیریم؛ حتم
آقا مرتضی، میگفت «ما نمیمیریم، حتماً شهید میشویم». هممحلیهایش شهید شده بودند، او هم این مسیر را رفت و در جریان مقابله با آشوبگران، به شکل ناجوانمردانهای به شهادت رسید.
🇮🇷#روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰🇮🇷⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 ♦️♻️♦️ 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰🇮🇷⊱━═━╯
#ادامـــــهدارد _قسمتچهارم👇👇👇
رمانهای رستاخیز
#شهداء_امنیت #قسمت_سوم ♦️درباره شب شهادت آقای ابراهیمی بگویید؟ ♻️کرمی: من، بیشتر در مقر بودم ک
#شهداء_امنیت
#قسمت_چهارم
♦️یعنی اغتشاشگران آموزش دیده بودند؟
♻️حیدرپور: از کوچه پسکوچهها و پشتبام ما را میزدند. یک چیز هدایت شده بود، نگاه کنید اتفاقات مارلیک با اتفاقات قلعهحسنخان و اسلامشهر میافتد، دقیقاً یک وجه مشترک دارند، سنگهایی که پرتاب میکنند، کارهایی که انجام میدهند، اگر سایر استانها را هم حساب کنید، ببینید مثلاً کندن و انداختن تیربرق، از بین بردن دوربین بانکها قبل از آنکه بخواهند آتش یا خسارتی بزنند، یعنی دقیقاً چیزی است که سازماندهی شده است.
♦️از این جمعیت فکر کنم 5 درصد تا 10 درصدشان، آشوبگرند، بقیه به اینها نگاه میکنند میبینند نیروهایی که آنجا هستند، عقب میروند، آنها هم سنگ میاندازند یعنی آنها اغتشاشگر اصلی نیستند.
♻️کرمی: ماشین شهرداری را هم میخواستند چپ کنند که نتوانستند ولی زدند شیشههایش را شکستند. بانک را هم اول دوربین هایش را زدند، مشخص است که این برنامه ریزی شده بود؛ اراذل معروف شهرکهای اطراف حضور داشتند.
♦️جوگیر شدند؟
♻️حیدرپور: بله؛ ما هم هر چقدر که توانستیم افراد شخصی که در راه میدیدیم قسمشان میدادیم که سمت محل اغتشاش نروند، مبادا سنگی بهشان بخورد یا آسیب ببینند. چون ما آمدیم که کمکشان کنیم، نه اینکه با آنها مبارزه کنیم. ما از خودشانیم، درد آنها، درد ماست. اگر سختی است، ما هم سختی را داریم میکشیم، اگر گرانی است، ما هم داریم با پوست و گوشت و استخوانمان لمس میکنیم ولی اگر اعتراضی دارید، این راهش نیست. اینهایی که آمده بودند به گرانی اعتراض نمیکردند، هدفشان چیز دیگری بود. شعارهای سیاسی میدادند اصلاً با گرانی کاری نداشتند، مردم عادی، از صبح که آنجا مستقر شدیم، تا ساعت 7غروب، کارهایشان را انجام میدادند.
♦️درباره وضعیت آقا مرتضی بگویید که چطور مجروح شدند؟
♻️حیدرپور: در آن شلوغی بچههای کوچکی هم آمده بودند آنجا برای تماشا، شاید 12-13ساله بودند. یک بچهای بود آمد پیشمان، گفتم: عموجان برو درست را بخوان. مدرسهشان، تعطیل شده بود. برو علوم بخوان. جواب داد که: یک سوال علوم بپرسم؟ گفت: لباس تیره در آفتاب چند دقیقهای خشک میشود؟ گفتم: ده دقیقهای. گفت: نه 19 دقیقه. همین پسر که کلاس پنجم یا ششم ابتدایی بود، وقتی به ما هجمه آورده بودند، دیدم دستمالی آورده و به دوستم میدهد که خونهای صورتش را تمیز کند. قسمش دادم که برو کوچه، زیر ماشین قایم شو. تو را هم میزنن، رحم نمیکردند، هر چه دستشان میآمد میزدند. همین حین، دیدم آقای ابراهیمی داخل جمعیت اینها افتاده است.
شناساییاش کرده بودند. به محض اینکه مرتضی را گرفتند، گفتم: بچهها برگردید، دویدیم سمتشان. مرتضی به زمین افتاده بود. گفتم: مرتضی بلند شو، راه بیفت. گفت: نمیتوانم بیایم مصطفی، نمیتوانم بیایم. پایش را انداختم زیر بغلم، بچهها هم آمدند، هر کسی یک پای مرتضی را، یکی دستش را گرفتیم، یک 206 هم آنجا بود(انشاءلله هر جا که هست، عاقبت به خیرش کند) نگهاش داشتیم، مرتضی ابراهیمی را سوار کردیم، یکی از بچههایمان هم با ماشین رفت. با خودمان میگفتیم شاید این از عوامل آنها باشد، مرتضی را ببرند یک جای دیگر، در بیابان ولش کنند. یکی از بچهها که رفته بود، میگفت مرتضی داخل ماشین با من صحبت میکرد. هوشیاری داشت میگفت فلانی این کار را کن، آن کار را کن اینها، تا اینکه به بیمارستان رسیدند.
#ادامـــــهدارد👇👇👇👇
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
آقا مرتضی، میگفت «ما نمیمیریم، حتماً شهید میشویم». هممحلیهایش شهید شده بودند، او هم این مسی
از سیل پلدختر تا خیابانهای ملارد؛ شهیدی که راه رفقایش را در پیش گرفت/ آقا مرتضی: «ما نمیمیریم؛ حتما شهید میشویم»
🇮🇷#روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰🇮🇷⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 ♦️♻️♦️ 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰🇮🇷⊱━═━╯
#ادامـــــهدارد_قسمتآخر 👇👇👇
رمانهای رستاخیز
#شهداء_امنیت #قسمت_چهارم ♦️یعنی اغتشاشگران آموزش دیده بودند؟ ♻️حیدرپور: از کوچه پسکوچهها و پ
#شهداء_امنیت
#قسمت_آخر
♦️جراحاتش چگونه بود؟
♻️حیدرپور: سمت چپ شکمش تیر خورده بود. چاقو هم در قلبش زده بودند، صورتش خونی بود، با تیر زده بودند سمت یکی از کلیههایش، قمهای هم دیگر کلیهاش زده بودند. یعنی دو تا کلیهاش را با قمه و با تیر از بین برده بودند، شکمش، 4-5 تا چاقو خورده بود. یک قمه هم به صورتش زده بودند. فکر کنم به کبد و ریهاش هم قمه زده بودند، وقتی به بیمارستان رسیدند گفتند شهید شده است.
♦️آقا مرتضی، اخیراً صاحب فرزندی هم شده بود؟
♻️بله یک فرزند داشتند که امسال، کلاس اول میرود، پسر دومش، محمدیاسین هم 40 روز نیست که متولد شده است.
♦️یکی دیگر از بچههای بسیجی شما را هم همراه مرتضی گرفته بودند، الان در چه وضعی است؟
♻️بله قبل از مرتضی، اول او را گرفته بودند. وقتی او را به بیمارستان رساندیم دکتر گفته بودند که شما یک آبکش برای من آوردید. الان هم معلوم نیست چشمهایش ببیند. بالای چشمهایش، قمه زده بودند. یکی از کلیههایش هم از بین رفته، نزدیک 40 تا چاقو خورده بود.
عجب!
خدا را شکر، سریع به بیمارستان رساندیم. بچهها آنجا از جانشان مایه گذاشتند.
♦️وضعیت الان بچهها چطور است؟
♻️کرمی: این شهادت، روحیه بچه ها را بالا برد ولی اولش یک شوک بود. بچه هایی هم که آسیب دیده بودند، شوک زده شده بودند. انتظار نداشتند که شهید بدهیم، آن هم در روز اول که وارد شدیم. البته سال 88 هم فکر میکنم 5 شهید داشتیم. ولی در روز اول و دوم اغتشاشات، اینها چندین بانک، پمپ بنزین، اداره آتش زدند، حتی یک پایگاه بسیج هم سقوط کرد.
در این اغتشاشات، شهید ابراهیمی بچه ها را جمع کرد. میگفت آقا بیایید کمک کنید، میتوانستیم همان روز اول با سلاح وارد شویم ولی گفته بودند که این کار را نکنید. مردم هستند، با سپر «توفا» فقط هدایت کنید که پراکنده شوند. روز دوم با لباس بسیج رفته بودیم، گفتیم ما هم اعتراض داریم ولی به اموال عمومی آسیب نزنید، بیت المال است، حیف است.
راستش را هم بخواهید فکر میکردم وقتی آقا مرتضی را بیمارستان بردند، زنده میماند و میخواستم بعدا که حالش بهتر شد به او بگویم که جانش را من نجات دادم و مدیونم است.
♻️حیدرپور: ما عشقمان شهادت است. مرتضی که رفت، یک ذره به او حسادتمان شد که چرا من نرفتم، مرتضی رفت. بچهها تازه روحیهشان بالاتر رفته است. خوش به حالش، مرتضی عاقبت به خیر شد، انشالله دعا کند ما هم عاقبت بخیر شویم.
♦️درباره این اتفاقات به خصوص در ملارد، حرفی که اگر فکر میکنید باقی مانده، بفرمایید؟
♻️کرمی: مردم باید در صحنه حضور داشته باشند مثل 9 دی که در سالگردش هم میآیند. اطلاع رسانی شود که در مقابل این اغتشاشگران تجمع کنیم. بگوییم: شما از ما نیستید، مردم راهشان را پیدا میکنند. الان هم باید همچین اتفاقی بیفتد. یا نمیدانم نماینده مجلس در این تجمعها بیاید. بگوید آقا این درست نیست. اگر اعتراضی دارید، بیایید این اعتراض را بنویسید، اعتراض کنید، نه اینکه به اموال عمومی آسیب بزنید، باید با مردم صحبت کنند.
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی فرزنداول شهید مرتضی ابراهیمی بالاسر پیکر مطهر شهید
شهید ابراهیمی وصیت کرده بود اگر در این روزها شهید شد این مداحی را در کنار پیکرش بخواند
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 🦋🦋🦋 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╯
📸تصاویری از وداع با پیکر مطهر شهدای مدافع امنیت شهید مصطفی رضایی و شهید مرتضی ابراهیمی
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰🇮🇷⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 ♦️♻️♦️ 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰🇮🇷⊱━═━╯
27.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#از_گلوی_مظلوم؛ قسمت سیزدهم؛ بحران اخیر در #کشمیر
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 🦋🦋🦋 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
#از_گلوی_مظلوم؛ قسمت دوازدهم؛ عراق ماه مارس انگار ماه جنون سربازان وحشی آمریکاست. در یکی روزهای این
#از_گلوی_مظلوم؛ قسمت سیزدهم؛ بحران اخیر در کشمیر
راست گرایان که در آمریکا روی کار آمدند و در اروپا شاخ و شانه کشیدند، در هندوستان هم جان گرفتند و در سایه هژمونی اسلام هراسی توانستند بر رقبای خودشان پیشی بگیرند و برنده انتخابات شوند. حزب بی جی پی که از ۲۰۱۴ قدرت را در هند بدست گرفت، دست لابی های افراطی ضد مسلمان را داخل هند باز گذاشت و دستان صهیونیست ها در خارج از هند را هم به گرمی فشرد.
نوبت به کشمیر که رسید، تصمیم گرفت همان خودمختاری رو ی کاغذ که بارها و بارها زیرپا گذاشته بود را هم لغو کند؛ به بهانه اینکه می خواهد کشمیر هم توسعه بیابد و این خودمختاری، مانع توسعه است. اما خط و نشانش را از همان صهیونیست ها گرفته بود که اگر می خواهی قضیه کشمیر را یکسره کنی، باید هویت اسلامی اش را نابود سازی و این کار جز از طریق تملک زمین های کشمیری ها محقق نمی شود. سیاستی که قانون خودمختاری کشمیر مانعی پیش رویش است و نمی گذارد غیر کشمیری در کشمیر زمین تملک کند.
این شد که در شامگاه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ حزب حاکم با لغو خودمختاری کشمیر، شرایط ویژه را بر این سرزمین اعمال کرد و اقلا ۸ میلیون انسان کشمیری را از آن روز تا به امروز بدون تماس و تلفن و اینترنت رها کرد و در عوض به سربازهای تا بن دندان مسلحش در کشمیر افزود.
پاسخ کشمیری ها روشن بود: مقاومت!
#جهان_وطن
#از_گلوی_مظلوم
#کشمیر
#خودمختاری
#راست_گرایان
#اسلام_هراسی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
🌺فواید نـــــماز اول وقـــــت :
🔹باعث طولانے شدن عمر مےشود ...
🔹باعث نورانے شدن چهرهے انسان مےشود ...
🔹باعث ثروتمند شدن انسان ها مےشود ...
🔹باعث برآورده شدن دعا مےشود ...
🔹باعث مےشود ڪه انسان تشنه از دنیا نرود ...
🔹باعث آسان جان دادن مےشود ...
🔹باعث آسان شدن سؤال نڪیر و منڪر مےشود ...
🔹انسان را بهشتـــــے مےڪند ...
🔹باعث شفاعت پـــــیامبر(ص) براے وے مے شود ...
📚بحارالانوار، ج۸۲، ص۲۰۴
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان همسر و خواهر شهید مدافع امنیت «مرتضی ابراهیمی » در معراج شهدا
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 🦋🦋🦋 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╯
وداع همسر و خانواده شهید مدافع امنیت مهندس مصطفی رضایی در معراج شهدا
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 🦋🦋🦋 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╯
آخرین تصویر از پیکر مطهر شهید امنیت مصطفی رضایی در معراج شهدا
🇮🇷 #روز_رستاخیز313 🇮🇷
╭━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
تلگرام👆 🦋🦋🦋 👇ایتا
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰ 🇮🇷 ⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_پنجاهم با هر سختے کہ بود صداش کرد
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_پنجاهویکم
وارد کهف شدم هیچ کسے نبود رفتم و همونجایے کہ دفعہے قبل با علے نشستہ بودیم ، نشستم.😔
قلبم کمے آروم شد اصلا مگہ میشہ بہ شهدا🌷 پناه ببرے و کمکت نکنـݧ؟؟
دیگہ اشک نمیریختم، احساس خوبے داشتم☺️
چشمامو بستم و زیرلب گفتم: خدایا هر چے صلاحہ هموݧ بشہ بہ مـݧ کمک کـݧ و صبر بده🍃
حرفهایے کہ میزدم دست خودم نبود
مـݧ، اسماءے کہ انقد علے و دوست داشت😍 خودش با دستهاے خودش راهیش کرد و الاݧ از خدا صبر و صلاحشو میخواد‼️
روزها همینطورے پشت سر هم میگذشت
حوصلہے هیچ کارے و نداشتم اکثرا خونہ بودم حتے پنج شنبہها هم نمیرفتم بهشت زهرا 🌷
هرچند روز یکبار علے زنگ میزد بهم☎️ اما خیلے کوتاه حرف میزد و قطع میکرد
روزهایے کہ باهاش حرف میزدم حالم خوب بود اما بعدش دوباره بے حوصلہ بودم.😞
هر شب راس ساعت ۱۰ روبروے پنجره میشنستم و بہ ماه🌙 نگاه میکردم.
مطمعـݧ بودم کہ علے هم داره نگاه میکنہ و دلش برام تنگ شده💔
با صداے گوشیم📱 از خواب بیدار شدم
دستم رو از پتو آوردم بیروݧ و دنبال گوشیم میگشتم
زنگ گوشے قطع شد❌
از ترس اینکہ نکنہ علے بوده از جام بلند شدم و گوشیمو پیدا کردم
با چشماے نیمہ بازم قفل گوشے و باز کردم،مریم بود
پوووفے کردم و دوباره روے تخت🛌 ولو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم گوشیم دوباره زنگ خورد📱
با بے حوصلگے برش داشتم و جواب دادم.
الو؟؟؟
الو سلام دختر کجایے تو⁉️چرا دانشگاه نمیاے⁉️
علیک سلام حال و حوصلہ ندارم مریم
وا ینے چے مثل ایـݧ افسردهها نشستے تو خونہ😞
خوب حالا ..کارم داشتے ؟؟
آره اسماء میخوام ببینمت ، باهات حرف بزنم
راجب چے❓
راجب محسنے، ازم خواستگارے کرده
خندیدم😁 و گفتم: محسنے؟؟؟ خوب تو چے گفتے❓
هیچے ،چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم واقعا کہ بعدشم سریع ازش دور شدم.😬
علے قبلا یہ چیزهایے بهم گفتہ بود ولے فکر نمیکردم جدے باشہ.
خاک تو سرت مریم بعد از ۱۰۰ سال یہ خواستگار برات اومده اونم پروندیش😠
خندید و گفت: واقعا کہ ...حالا کے ببینمت⁉️
دیگہ واسہ چے میخواے ببینیم؟؟ تو کہ پروندیش
نه یہ کار دیگہاے دارم حالا اگہ مزاحمم بگو🙈
مـن کہ دارم میگم تو بہ خودت نمیگیرے!
إ اسماء
شوخے کردم بابا بعد از ظهر بیا خونموݧ دیگہ هم زنگ نزݧ میخوام بخوابم😴
پروووو باشہ پس فعلا ✋
فعلا✋
گوشے رو پرت کردم اونور و دوباره خوابیدم. چشمام داشت گرم میشد کہ گوشیم دوباره زنگ خورد📱
فکر کردم مریمه، کلے فوشش دادم
بدوݧ اینکہ بہ صفحہے گوشے نگاه کنم جواب دادم
بلہ؟؟؟؟ مگہ نگفتم دیگہ زنگ نزݧ؟؟😠
صداے یہ مرد بود رو صفحہے گوشے نگاه کردم محسنے بود سریع گوشے قطع کردم.😱
خدا بگم چیکارت نکنہ مریم.
دوباره زنگ زد📱صدامو صاف کردم و جواب دادم بلہ بفرمایید⁉️
سلام خوب هستید آبجے
بعد از ازدواجم با علے بهم میگفت آبجے ، از لحـݧ آبجے گفتنش خندم گرفت😁
ممنوݧ شما خوب هستید ؟؟
الحمدوللہ ببخشید میخواستم راجب یہ موضوعے باهاتوݧ حرف بزنم.
خواهش میکنم بفرمایید؟؟
نه اینطورے کہ نمیشہ شما کے وقت دارید ببینمتوݧ😐
آخہ...
حرفمو قطع کرد و گفت :علے بهم گفت بیام و ازتوݧ کمک بگیرم😳
اسم علے رو کہ آورد لبخند رو لبم نشست
بهتوݧ اطلاع میدم .فعلا خدافظ✋
خدافظ
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
#روز_رستاخیز313 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╭━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╮
http://t.me/BanoZeinab
🌸 تلگرام☝ ____ 👇 ایتا 🌸
eitaa.com/rastakhiz313
╰━═━⊰❀♻️♻️❀⊱━═━╯