eitaa logo
رمانهای رستاخیز
5 دنبال‌کننده
656 عکس
283 ویدیو
8 فایل
⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜ #مـــــذهبــــےهاعاشقـــــــتـــرن💖 🔱کانـــــال‌رمـــانـــــهاـــےرستـــــاخیــــز🔱 رمانهای شهـــــداء ، رمانهـــاـــے مذهبـــــے کانال تلگرام https://t.me/RomanRastakhiz313 کانال ایتا eitaa.com/rastakhiz313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای (س) چگونگی شهادت حضرت عباس (س) 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
‍🌺‍ پاداش پنهان کردن کارهای خوب و بد ‍🌺‍ حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام فرمودند:«اَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ لَهُ سَبْعُونَ ضِعْفا وَالْمُذيعُ لَهُ واحِدٌ وَالْمُستَـتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ وَالْمُذيعُ لَها مُخْذُولٌ؛» بحارالانوار،ج۶۷،ص۲۵۱ كسى كه خوبی های خود را پنهان دارد، هفتاد برابر پاداش مى بيند. و كسى كه آن را آشكار كند، يك پاداش دارد. و كسى كه گناه خود را پوشيده دارد، گناهش بخشيده مى شود. و كسى كه آن را علنى و افشا كند، خوار و ذليل خواهد شد. 🌸‍ در اين حديث چقدر بشارت خوابيده است. به هر كجا دست مى اندازى بشارت است. راه به سوى خدا و بهشت است. بنابراين تمام گناهانى را كه مرتكب شده اى و خودت مى دانى و خداى خودت و هيچ كس خبر ندارد، مورد عفو و بخشش قرار مى گيرد. 🌸‍ اما كسى كه علنى گناه مى كند، يا آن را براى ديگران بازگو مى كند، در دنيا و آخرت خوار مى شود. همه حدود و تعزيرات و شلاق ها و آبروريزى ها به خاطر اظهار گناه است. 🔥‍ اظهار گناه از خود گناه بدتر است.🔥‍ اگر كسى سه روز، بدون هيچ عذرى، علنى روزه بخورد، حكمش اعدام است. خيلى فرق مى كند با كسى كه مخفيانه روزه خورده است. چون كسى كه علنى گناه مى كند، حرمت شكنى مى كند و راه همه را به سوى گناه باز مى كند و جرأتشان را براى گناه كردن زياد مى كند. اصلاً بازگو كردن گناه يكى از گناهان كبيره است. 🌸‍ كسى كه بيايد و گناهش را براى ديگران بگويد، گناه بزرگى كرده است و عاقبت آن خفت و خوارى است. ✅ خداوند مى گويد: هر چه را پوشاندى، من مى بخشم. بنابراين پوشيده ها را مى توانيم خط بزنيم. بر گناهان پوشيده قلم عفو مى خورد. بايد يك فكرى به حال گناهان علنى كرد. ‌ 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
رسیدیم رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنی و توسل و دعا ...🍃 راه افتادیم سمت حرم امام حسین اونجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر .. بماند که توی بین الحرمین چقدرخوندیم و سینه زدیم✨ نرسیده به هتل، باز اومد که حاجی بیا بریم حرم سیری نداشت واقعا عطشان بود‼️ صبح, ظهر ,شب ,سحر، ول نمی کرد...مدام میومد که بریم حرم برامون روضه بخون.گاهی، قبول نمیکردم😞 بیشتر از این نمیکشیدم با بچه ها می رفت و خودش روضه می خوند.شب حرم بود سحر می رفتیم،می دیدیم باز توی حرم نشسته😒جلوش کم آورده بودم اگه معرفت نباشه، آدم نمیتونه این طور عرض ارادت کنه خیلی مهمه در جوونی این شکلی عاشق باشی❤️ گوشه گوشه زندگیش رووصل میکرد به اهل بیت و امام حسین ( علیه السلام ).در خصوص صبح وشام برای امام حسین (علیه سلام) صحبت می کرد. وقتی آب میخورد یاد می افتاد💔. واقعا از سلامش احساس می کردم از روی عادت نمی گه از ته دل سلام میگه: یاحسین ✋ محمدحسین محمدخانی 🌺 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_اول تو آینه خودمو نگاه کردم _نَه
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ چیزے نمونده بود ڪه از راه برســـن من هنوز آماده نبودم مامان صداش در اومد _اسمااااااء پاشو حاضر شو دیگہ الانه که از راہ برسـن انقــد منو حرص نده یکم بزرگ شو.😠   _وای مامان جان چرا انقدر حرص میخوری الا... (یدفہ زنگ و زدن )😶 دیگہ چیزی نگفتم پریدم تو اتاق تا از اصابت ترکشاے مامان در امان باشم😓 سریع حاضر شدم نگاهم افتاد به آینہ قیافم عوض شده بود یہ روسرے آبے آسمانی سرم کرده بودم با یہ چادر سفید با گلهاے آبے سنم و یکم برده بود بالا 😣 با صداے مامان از اتاق پریدم بیروݧ🏃 عصبانیت تو چهره‌ے مامان به وضوح دیده میشد 😠 گفت:راست میگفتے اسماء هنوز برات زوده😑 خندیدم گونشو بوسیدم😘 و رفتم آشپز خونه اونجا رو بہ پذیرایے دید نداشت ☹️ صداے بابامو میشنیدم ک مجلس و دست گرفتہ بود و از اوضاع اقتصادے مملکت حرف میزد انگار ۲۰سالہ مهمونارو میشناسہ همیشہ همینطور بود روابط عمومے بالایے داره بر عکس من چاے و ریختم مامان صدام کرد _اسماء جان چایے و بیار☕️ خندم گرفت مثل این فیلما 😂 چادرمو مرتب کردم  وارد پذیرایے شدم سرم پاییـݧ بود سلامے کردم و چاےهارو تعارف کردم به جناب خواستگار که رسیدم کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون 😳  آقاےسجادے❗️😳 ایـݧجا چیکار میکنہ❓😕 ینی این اومده خواستگارے من❓😱 واے خدا باورم نمیشہ😶 چهرم رنگش عوض شده بود اما سعے کردم خودمـــو کنترل کنم   مادرش از بابا اجــازه گرفت ک براے آشنایے بریم تو اتاق دوست داشتـــــم بابا اجـــازه نده اما اینطور نشد حالم خیلے بد بود😩😥 اما چاره اے نبود باید میرفتم .....🚶🚶 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ ؟ ✍🏻 میرزا جواد آقا ملکی تبریزی خداوند به یکی ازصدیقین وحی فرمود که من در میان بندگانم کسانی را دارم که مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم. آنها مشتاق من هستند و من نیز مشتاق آنها مرا همواره یاد می کند، من نیز به یاد آنها هستم. در تمام کارها به من نظر دارند، من هم توجهم به آنهاست.  آن صدیق گفت: معبود من نشانه آنهاکه مورد توجه توهستند چیست؟  👈🏻فرمود: آنها کسانی هستند که درانتظار غروب آفتاب هستند تا شب فرا برسد و تاریکی همه جا گسترده شود و آنها در دل شب با من به راز و نیاز بایستند. 👈🏻صورتهاشان را از روی خضوع روی خاک بگذارند و به مناجات بپردازند. 👈🏻در دل شب به خاطر نعمتهایی که به آنها داده ام مرا خالصانه سپاس می گویند. 👈🏻تا سحر با ضجه و استغاثه در قیام و رکوع و سجودند. به خاطر عشقی که به من دارند، خودشان را در رنج و سختی می اندازند. اولین چیزی که به آنها می دهم این است که از نور خود به دلهاشان می‌تابانم تا به واسطه آن نسبت به من معرفت یابند. 📚رساله‌لقاء‌الله؛ص133 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
🔳 امروز 19 محرم ، از کوفه به سمت شام است؛ ▪️چشمتان چشمه خون باد که بر ریگ روان ▪️کاروان از بَرَتان آبله پا می گذرد
مداحی آنلاین - امان از بازار - حاج نریمان پناهی.mp3
3.4M
🔳بمناسب ، از کوفه به سمت شام 🌴امان از بازار 🌴امان از آزار 🎤 👌بسیار دلنشین 🔴گلچین بهترین های روز 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
✨علامه حسن زاده آملی: 🍁 کسی که خود را فراموش کرده است، دنیا و آخرتش، هر دو را از دست داده است؛ چنین کسی اهل دنیا هم نیست؛ زندگی دنیا هم برای او لذت بخش نیست. 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
👈نخستین مرحله تزكیه نفس از منظر حضرت علامه حسن زاده آملی ✳️براى طهارت باطن، نخست باید دوام طهارت ظاهرى را حفظ كرد و طهارت بدن را مراعات نمود، اعضاء و جوارح ظاهرى را باید كنترل نمود. زبان آفت بدى است، انسان باید سعى كند چانه اش را با عقل بگرداند! همانطور كه دهان گاه مجراى غذاى آلوده به معده است همین دهان و زبان، مجراى غذاى آلوده به جان نیز هست. باید این نهال وجود را كه رو به رشد و كمال است، مواظبت كرد، از همنشین بد پرهیز نمود. این دقت هاى ظاهرى كم كم باطن را هم طاهر مى كند. انسان اگر كمى در این نظام دقت كند، مى بیند كه در این دار هستى، هیچ چیز غلط نمى كند. حتى حیوانات هم در كار و وظیفه خود خیانت نمى كنند. اینها درس است براى ما از آن طرف هم داریم كه (( من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا )) باید در این امور دقت كرد تا كم كم طهارت باطن هم پیدا شود.. ⬅️(منبع: در محضر استاد، ص ۳۴) ⬅️حضرت علامه حسن زاده آملي حفظه الله 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_10863919.mp3
4.99M
🔰چرا امیر المومنین علیه السلام مظلوم شد? 🎤حجت الاسلام 🏅کانال نهج البلاغه 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
💎ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻻﺑﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ چگونه خواهد بود ﻣﺜﺎﻝ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺯﺩﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ 👨‍💼 ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ. 👨‍💼ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ؛ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ! 👨‍⚕ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ؛ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ! 👨‍⚕ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ؛ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮد! 👨‍⚕ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ؛ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ، ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ. ﺁﺭﯼ؛ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎن. ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ..! ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ..! عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی‌کنند... 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_دوم چیزے نمونده بود ڪه از راه برس
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ سر جام نشستہ بودم و تکون نمیخوردم سجادے وایساده بود منتظر من که راه و بهش نشون بدم اما من هنوز نشستہ بودم باورم نمیشد😳 سجادے دانشجویے ک همیشہ سرسنگین و سر بہ زیر بود اومده باشہ خواستگارے من 😳 من دانشجوے عمران بودم🌆 اونم دانشجوے برق چند تا از کلاس‌هامون با هم بود همیشہ فکر میکردم🤔 از من بدش میاد تو راهرو دانشگاه تا منو میدید راهشو کج میکرد منم ازش خوشم نمیومد، خیلے خودشو میگرفت.....😣 چند سرے هم اتفاقے صندلے هامون کنار هم افتاد که تا متوجہ شد جاشو عوض کرد😏 این کاراش حرصم میداد فکر میکرد کیه؟البتہ ناگفتہ نماند یکمے هم ازش میترسیدم جذبہے خاصے داشت😰 تو بسیج دانشگاه مسئول کاراے فرهنگے بود چند بار عصبانیتشو دیده بودم 😠 غرق در افکار خودم بودم که🤔 با صداے مامان به خودم اومدم🗣 اسمااااااء جان آقاے سجادے منتظر شما هستن از جام بلند شدم به هر زحمتے بود سعی کردم خونسردیم و حفظ کنم😑   مامان با تعجب نگام میکرد 😯 رفتم سمت اتاق بدون اینکہ تعارفش کنم و بگم از کدوم سمت باید بیاد 😕 اونم که خدا خیرش بده از جاش تکون نخورد سرشو انداختہ بود پایین دیگہ از اون جذبہ‌ے همیشگے خبرے نبود حتما داشت نقش بازے میکرد جلوے خوانوادم😅 حرصم گرفتہ بودم هم تو دانشگاه باید از دستش حرص میخوردم هم اینجا حسابے آبروم رفت پیش خوانوادش 😥 برگشتم و با صدایے که یکم حرص هم قاطیش بود گفتم 😣 آقاے سجادے بفرمایید از این ور🚶 انگار تازه به خودش اومده بود سرش و آورد بالا و گفت بله؟!🙄 بلہ بلہ معذرت میخواهم🙏 خندم گرفتہ بود از این جسارتم خوشم اومد 😂 رفتم سمت اتاق اونم پشت سر من داشت میومد 🚶🚶 در اتاق و باز کردم و تعارفش کردم که داخل اتاق بشہ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
پیرمردی داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم. جوان باکمال میل پذیر فت و شروع کرد به خوانـدن زیارت نامه السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ .... وسـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع). جوان با لبخندی پرسیـد: پدرم امام زمانـت را میشناسی؟ پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟ جوان گفت: پــس سلام کن. پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت : السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت: «و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة» مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم.. آقا سلام، باز منم، خاک پایتان دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان! در این کلاس سرد، حضور تو واجب است. این بار چندم است که استاد غایب است؟ ❇ اَلّلهُمَّ عَجّل لِوليک الفرج. 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯‌‌‌‌
رمانهای رستاخیز
✨﷽✨ ✍آیت‌الله بهجت (ره): می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات شد شد، نشد نشد! بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (درندگان و چهارپایان؛ مقصود، مأموران رژیم پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضه‌خوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌اللّه گفته شد: روضه‌خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است! زیرا مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است 💥خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام در مقدمۀ روضه نقل می‌شود که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧۴ ‌‌‌ 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
از حضرت امام محمدباقر(علیه‌السلام) روایت شده: حضرت حق سبحانه و تعالی فرشته‌ای را در هر شب جمعه فرمان می‌دهد که از اول شب تا آخر شب از جانب پروردگار جهانیان از بالای عرش ندا کند: 🌞آیا بنده مؤمنی هست که پیش از طلوع صبح برای هر دو جهانش مرا بخواند تا من درخواستش را اجابت کنم؟ 🌞آیا بنده مؤمنی هست که پیش از طلوع صبح از گناهش توبه کند تا توبه‌اش را بپذیرم؟ 🌞آیا بنده مؤمنی هست که در روزی او تنگ گرفته باشم و پیش از طلوع صبح از من بخواهد که روزی‌اش را فزونی بخشم تا به او وسعت در روزی دهم؟ 🌞آیا بنده مؤمن بیماری هست که پیش از برآمدن صبح از من بخواهد شفایش دهم تا به او تندرستی ارزانی کنم؟ 🌞آیا بنده مؤمن غمگین در بندی هست که پیش از طلوع صبح از من بخواهد او را از بند برهانم و اندوهش را برطرف سازم تا دعایش را اجابت نمایم؟ 🌞آیا بنده مؤمن ستمدیده‌ای هست که پیش از طلوع صبح دفع ستم ستمکار را از من بخواهد تا انتقام او را از ستمکار بگیرم و حقّش را به وی بازگردانم؟ فرشته حق این ندا را پیوسته تا طلوع صبح ادامه می‌دهد! 313 🏴🏴 ╭━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╮ http://t.me/BanoZeinab 🌸--------------------------------🌸 eitaa.com/rastakhiz313 ╰━═━⊰❀🏴🏴❀⊱━═━╯