🌀 ناگهان مردی از دریا و بر دریا آمد...
🏚 ... و چون کلبه از آن من شد، نخستین ((شدنم)) را در این یافتم که #تیرگی_هزار_ساله از رخسار پژمرده پنجره ها بزدایم. کهنه یی مرطوب، طشتی آبِ نیم گرم، تیغی تیز اختیار کردم و به جان آن شیشه ها که دیگر جلای شیشگی از یاد برده بودند، افتادم و از آن شکوفایی محقّر، دریای محبوب خروشان پُر حباب خویش را نگریستم.
🌊 و ناگهان دیدم که مردی از دریا بر می آید، بر دریا می آید _چون ایشان که در اسطوره های مهجور بر آب می رفتند_ چون عیسای ناصری، چون منصور حلاج و چون شیخ ما که نگاه خداوند بر اوست و اگر خواهد چون قاصدک ها به سیاحتی سبک بالانه می بَرَدش.
💧گفتم مبارک باد این چشمه نوجوش که به جانب باغ منهدم اندیشه هایم جاری ست تا این شِتای دیرپای را به گلباران بهاران باقی بکشاند.
🌊 مردِ از دریا برآمده گرچه بسیار پیر اما تنومندترین انسانی بود که در همه اعصار ذهن خویش می شناختم _قدرتمند با بازوان ستبر، پیچیده، سری برافراشته و نگاهی_ خدای من!_ نگاهی درهم کوبنده و مغلوب کننده...
🖋 #نادر_ابراهیمی
📘 سه دیدار؛ جلد اول(رجعت به ریشه ها)؛ صفحه ۱۶ و ۱۷
#شخصیت_امام_خمینی (ره)
#سرآمد_همه_جانبه
#نقطه_عطف_تاریخ
┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄
🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱
┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄
.