eitaa logo
🌹 رستاخیز کلمات 🌹
214 دنبال‌کننده
42 عکس
16 ویدیو
0 فایل
🔸 رستاخیز کلمات🔸 🌷گزیده ابیات آیینی و اخلاقی از شاعران کهن و معاصر با تفکیک موضوعات و نام شاعران🌷 @rastakhizekalamat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸شماره ۲ 🔸شاعران : ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ۵۱. ۵۲. ۵۳. ۵۴. ۵۵. ۵۶. ۵۷. ۵۸. ۵۹. ۶۰. ۶۱. ۶۲. ۶۳. ۶۴. ۶۵. ۶۶. ۶۷. ۶۸. ۶۹. ۷۰. ۷۱. ۷۲. ۷۳. ۷۴. ۷۵. ۷۶. ۷۷. ۷۸. ۷۹. ۸۰. ۸۱. ۸۲. ۸۳. ۸۴. ۸۵. قوام الدین عبدالله ۸۶‌. ۸۷. ۸۸. ۸۹. ۹۰. ۹۱. ۹۲. ۹۳. ۹۴. ۹۵. ۹۶. ۹۷. ۹۸. ۹۹. ۱۰۰. ۱۰۱. ۱۰۲. ۱۰۳. ۱۰۴. ۱۰۵. ۱۰۶. ۱۰۷. ۱۰۸. ۱۰۹. ۱۱۰. ۱۱۱. ۱۱۲. ۱۱۳. ۱۱۴. ۱۱۵. ۱۱۶. ۱۱۷. ۱۱۸. ادامه👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸معرفی شاعر 🌹میرزا عبدالجواد جودی خراسانی🌹 شاعر و دلداده اهل بیت علیهم السلام از اهالی عنبران خراسان، معروف به افصح الشعراء که به پیشه قنادی اشتغال داشت و هیچگاه طبع روانش را خرج حکام و صاحب منصبان حکومت نکرد. دیوان اشعار او شامل منقبت و مرثیه عترت مطهر علیهم السلام است. شاید بتوان گفت که 90 درصد دیوان او اشعار عاشورایی است. او حتی در انتهای بسیاری از قصاید مدح اهل بیت به مرثیه نیز گریز زده. اشعار او بیشتر تحت تأثیر حافظ و سعدی شیرازی قرار دارد. شعر معروف او گوش بسیاری را نوازش داده است: عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است در دیوان او علاوه بر قصاید و ترکیبات و غزلیات و... بخشی هم به نوحه های سینه زنی اختصاص دارد. بخش عظیمی از دیوان او را که اشعار عاشورایی تشکیل می دهند تحت عنوان "از مدینه تا مدینه" به واقعه کربلا پرداخته است. مرحوم آقابزرگ تهرانی نیز از او و دیوانش نام برده است. معروف است که مداحان به دکان قنادی او می رفتند تا اشعار تازه او را دریافت کنند. و همچنین هنگام شعرخوانی بسیار اشک می ریخته و شنوندگان را نیز به گریه می انداخته. طبق نقلی اشعار میرزا عبدالجواد به امضای حضرت رضا علیه السلام می رسید و پای برگه های شعرش امضای آن حضرت را می دید. اولین بار دیوان او به دستور ناصرالدین شاه قاجار به صورت چاپ سنگی نشر پیدا کرد. سرانجام در حدود سال 1302 قمری وفات یافت و در جوار حضرت امام علی بن موسی الرضا آرام گرفت. 🌹روحش شاد🌹
ای مهر به پیش مهِ روی تو ستاره زخم تن مجروح تو افزون ز شماره برخیز که بردند ز سر معجر زینب او با سر عریان و گروهی به نظاره می خواست کسی تا شمرَد زخم تنت را گاهی به تو می کرد نظر گه به ستاره جودی به غم و رنج و الم ساز همه عمر با حکم قضا نیست کسی را ره چاره