eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
551 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
12 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های زیر مراجعه کنید @Malek53 @Alignb درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سیدصمد خبیری نام پدر : سید جعفر تاریخ تولد : 1341/02/02 تاریخ شهادت : 1361/03/08 محل شهادت : سردشت مناجات زیبا از شهیدعارف سید صمد خبیری : 🕌خداوندا بندگانی بودیم غافل، با کوله بار سنگین تعلّق ها، بار سنگین بود امّا دست تهی، راه روشن بود اما قلب تاریک، صراط مستقیم بود ولی ما مغضوب درگاه او، جهان به تسبیح تو در خروش بود و ما در سکوت خویش خوش و زنجیر ضلالت را به دست خویش به پای هدایت بسته بودیم و دل های خود را به رنگ های دنیایی پوچ خسته نمودیم . در پندار خویش بودیم تا آنکه لا به لای امواج رحمت مقلب القلوب به ناگاه برقی جهید و تا اعماق جان دوید و در جان مرده ها روحی دیگر. جای درنگ نبود. دست و رو ناشسته برخاستیم و در پی خیل روندگان راهت دویدیم در حالی که دستان به تضرع بلند بود که...... بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹 دستخط شهید حاج قاسم سلیمانی به مناسبت عید فطر ♦️خدایا لحظه ای من را به خود وامگذار بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 خلبان پس از اخذ دیپلم در آزمون خلبانی شرکت کرد و توانست سربلند از این آزمون بیرون آید و پله رفتن به آسمان را پیدا کند، سال 1356 موفق شد تا مدارج عالی را در دانشگاه خلبانی کسب و 21 ماه دوری از وطن را برای گذراندن دوره خلبانی در آمریکا تحمل کند. از همان روزها به دنبال این بود تا نام ایران و ایرانی را بر قله‌های افتخار برافراشته کند، رتبه ممتاز دوره خلبانی و در نهایت دریافت درجه ستوان دومی در سن 27 سالگی افتخاری بود که در کارنامه وی به چشم می‌خورد. خلبان در مدتی که در آمریکا زندگی می‌کرد همواره دل بی‌تاب بازگشت به وطن بود، سال 57 زمان فراغ به سر رسید و با غرور به وطن بازگشت، با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌ها شد و در عملیات‌های مختلف هوایی از خود رشادت‌های بسیاری به نمایش گذاشت. در روز یکم مهر ماه 1359 در قالب عملیات کمان 99 هواپیمای خلبان مورد اصابت بعثی‌ها قرار گرفت و وی به اسارت رژیم بعث عراق درآمد، این سرباز غیور وطن زیر شکنجه‌های دشمن خونخوار بعثی مظلومانه به رسید و پس از 22 سال پیکر مطهرش به همراه سایر خلبان به آغوش وطن بازگشت . شادی روح و و سلامتی و طول عمر یادگاران بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی دانم شاید لبخندهایتان تسبیح ذکر خداوند بود... که اینگونه دلنشین مانده است... _شهدایی بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹می‌گفت: «اگر مال، مالِ خداست؛ چرا انفاق نکنیم؛ و اگر بدنِ ما مالِ خداست، چرا در راه خدا قطعه قطعه نشود!» سردار شهید عبدالله نوریان، در 24 سالگی در عملیات «والفجر 8» در حالی که مسئولیت مهندسی و تخریب لشکر 10 سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت، در حین هدایت بلدوزرها به منظور ایجاد خاکریز بر اثر اصابت خمپاره در منطقه فاو به شهادت رسید. بگذارید👇👇 @rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 3 اردیبهشت 1402ه.ش 🗓 2 شوال 1444ه.ق 🗓 23 آوریل 2023میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای صاحب جلال و بزرگواری 🔸صفحه 480 🔸جزء 24 جهت سلامتی و و هدیه به روح بگذارید👇👇 @rastegarane313
بِانفاقِ المُهجِ یَصِلُ العَبدُ الی حَبیبِه تنها با شهادت وریختن خون بنده است که او به وصال محبوب خود خواهد رسید. 📚 مستدرک ، جلد ۱۱ ، صفحه ۱۴ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 💐 به جهان خواران بگویید اگر پیکرم را صد پاره کنید اگر پاره پاره های تنم را آتش بزنید ، اگر خاکسترم را در دریا بریزید ، از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد می زنم اسلام پیروز است . منافق نابود است . 🌹 🕊 🌹 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊💐🕊💐🕊🥀 شب عید فطر، رئیس ستاد لشکر مرا خواست و دستور داد که به تمام واحدها اطلاع دهم که فردا سحر در محل تبلیغات لشکر جهت اقامه نماز عید فطر جمع شوند. واحد تبلیغات در دره ای واقع بود که دور آن را ارتفاعات محاصره کرده بود. نماز عید که تمام شد، امامِ جماعت در حال خواندن خطبه های نماز بود که من دو جنگنده عراقی را دیدم که از دور مستقیم به سمت دره ما و جمعیت می آمدند. یکی از فرماندهان که متوجه قضیه شده بود، پشت تریبون قرار گرفت و فرمان «یگان ها به سمت واحدهای خود» را صادر کرد. طولی نکشید که بالاخره دو جنگنده عراقی بالای سر ما بمب های شیمیایی رها کردند. تمام رزمندگان که برای نماز عید فطر آمده بودند، ماسک شیمیایی همراه نداشتند لذا باید تا محل خود می دویدند تا ماسک های خود را بردارند، اگر می دویدند حدود نیم ساعت با سنگرهایشان فاصله داشتند. خوشبختانه باد به سمت ایران بود و کسی شیمیایی نشد، الا دو سه نفر که روی ارتفاع بودند . 💐 💐🌼 💐🌼💐 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 خدا رحمت کند را، یک ارتباطی با ما از پیش از انقلاب پیدا کرده بود، آن اواخر. وقتی که انقلاب شد و ایشان مسئولیّت پیدا کرد، بنده هم عضو شورای انقلاب بودم و می دیدیم هم را، من به او گفتم که من آماده هستم بیایم در ارتش، آن وقت ما هم جوان بودیم، گفتم من آماده هستم بیایم ارتشی بشوم؛ درجه هم نمی خواهم؛ فقط یک دانه ستاره، بیشتر هم نه! گفت شما بیا، درجه‌ی سرهنگی به تو می دهم که آن وقت در واقع بالاترین درجه بود. یعنی آدم افتخار می کند که جزو یک ‌چنین ارتشی باشد، جزو یک ‌چنین مجموعه‌ی نظامی‌ای باشد. 🌹 🕊 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 نحوه ترور به روایت راننده و محافظ یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند. گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد، تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت، کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم، فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند، دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند. دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود، جسم وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی به رسید .» 🌹 🕊 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 هرگاه با ماشين به منزل مي‌آمد، ماشين بيت‌المال را خانه مي‌گذاشت و با ماشين من به كارهاي شخصي‌اش رسيدگي مي‌كرد. یک‌بار يكي به منزل ما آمد و گفت كه رضا با ماشين او را به‌جایی برسند. حاضر نشد از ماشين بيت‌المال استفاده كند و با ماشين من او را به مقصد رساند. راوی : بگذارید👇👇 @rastegarane313
بعضی از آدم‌ها انگار از بهشت آمده اند ... یک جورِ عجیبی خوبند ، امن و آرام و دلنشین هستند در کنار آنها می‌توانی خیلی راحت و بدونِ هیچ تکلّفی ، خودت باشی ... من این آدم ها را دوست دارم ، آدم هایِ مهربان و اصیلی ، که حالِ دنیایمان را خوب می کنند. بگذارید👇👇 @rastegarane313
هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبےبرمیداشت‌وقبورشهدارومیشسٺ‌! میگفٺ‌:باشهداقرارگذاشتم‌که‌من غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند...! [شھید‌رسول‌خلیلۍ] أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🥀 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد آن روزگاران یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس 🌹 🕊 🌺 💐 🌺 💐 ارسالی از اعضاء شادی روح و بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 📚✨ روزانه فقط یک کلام کوتاه ✨ آموختن برای خدمت کردن ، تلاش برای تأمین سعادت ابدیِ خودمان است . رسول اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله : هر که در جستجوی بابی از دانش برآید تا بوسیله آن خود یا آیندگان را اصلاح گرداند ، خداوند به شمار ریگهای ریگستان برایش پاداش می‌نویسد . ( کنزالعمال بگذارید👇👇 @rastegarane313 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
قرار شد سه شهید گمنام را در شهرستان چترود کرمان تشیع وخاکسپاری نمایند.من هم برای مراسم به آنجا سفر کردم.تشیع شهدا قبل از ظهر با شکوه خاصی برگزار شدعصر همان روز مراسم دیگری برای شهدا برگزارشد.موقع غروب ودر حین مداحی جوانی از میان جمعیت برخاست وگفت:می خواهم مطلب مهمی را بگویم مردم اجازه صحبت به او نمی دادنداما او با اصرار شروع به صحبت کردوگفت :امروز صبح که برای مراسم تشیع می آمدم پر از تردید بودم زمانی که زیر تابوت یکی از شهدا بودم با خودم حرف میزدم یعنی اینها چه کسانی هستندمشتی استخوان و...به جای تکرار کلمات مداح به شهدا می گفتم باید چیزی نشان دهید تا من اطمینان پیدا کنم باید کاری کنید تا تردید من از بین برود.ظهر بعداز نماز به خانه رفتم.بعد از ناهار مشغول استراحت شدم.به محض خوابیدن جوان زیبایی را دیدم که به سمت من می آمدبعد به من اشاره کرد وگفت باور داشته باش .من همان شهیدی هستم که زیر تابوت من گلایه می کردی آمده ام بگویم امید وار باش ،باور داشته باش.آرامش خاصی پیدا کردم خوشحال شدم روبه شهید گفتم شما خواسته من را اجابت کردی من را از تردید خارج کردی آیا می توانم برای شما کاری انجام دهم؟ جوان نگاه پر محبتی کرد وگفت آری من هادی هستم بچه اهواز، فلکه چهار شیر ،کوچه ...نشان به آن نشان که من را در محل به نام دانشجوی مفقودالاثرمی شناسند به مادر پیرم بگو منتظر من نباش نشانی من را به اوبده.صحبت جوان تمام شد.بایکی از دوستانم در بنیاد شهید خوزستان تماس گرفتم.ماجرا را تعریف کردم ساعتی بعد ایشان تماس گرفت وگفت پیگیری کردم همه گفته ها صحیح است.با هم به اهواز رفتیم  آدرس راپیدا کردیم زنگ خانه را زدیم پیرزن رنجوری با قد خمیده در را باز کردبی مقدمه گفت:از هادی من خبر آورده اید؟ راوی:نظام الاسلامی(مجری سینما) منبع:خبرگزاری برنا بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 یکی از همرزمانش از در خاطراتش با وی می گوید: به ندرت لباس فرم سپاه را می‌پوشید و اکثر وقت‌ها لباس خاکی بسیجیان بر تن داشت. روزی در قرارگاه با فرماندهان عالی رتبه جنگ مانند محسن رضایی و علی شمخانی جلسه داشت. مشاهده کردم که با همان لباس خاکی بسیج می رود تا در جلسه شرکت کند. گفتم بهتر نیست تا لباس فرم سپاه را بپوشید ؟ در جوابم گفت : فرزندم ! من این لباس را دوست دارم و به آن افتخار می کنم و از خدا می خواهم که همین لباس را کفنم قرار دهد. دوست دارم لباس رزم کفنم شود و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سرافکنده می ایستیم در قافله پر شور شهیدان سربلند بر حریر خویش مباهات کنم. بگذارید👇👇 @rastegarane313
÷🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ بازم از اینجا می گم .... اينجا خبري نيست جز اينکه ما هر روز داريم به زخم و تاولهاي جانبازهاي شيميايي نمک مي زنيم، لابد تجربه کردين که وقتي نمک به زخم مي خوره چه سوزشي داره !!! اينجا خبري نيست جز اينکه داره يادمون ميره مزار کجاست، داره يادمون ميره وصيت و چي بود، اگه اسمهاتون سر کوچه ها نبود و براي آدرس پستي نمي خواستيم، شايد يادمون مي رفت، داره يادمون ميره چرا بعضي ها مي خواستند موقع عمليات نوشته سربندشون باشه ؟ و .... اينجا خبري نيست .... ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا