🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #اسماعیل_محمدشاهیان
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #علیرضا_محمدی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #محمدرضا_محمدشفیع
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #مصطفی_محمدهاشمی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #مرتضی_محمدی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #علی_محمدکبیری
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #محمدعلی_محمدی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
#شما به ما آموخته اید که #بال برای #پریدن است و #جاده برای #دویدن .
به ما آموخته اید که دقیقه های #زندگی غنیمت اند.
ما همه #میدان داریم و زمین #میدانی بزرگ است ، گاهی #میدان جنگ، گاهی #میدان مسابقه ، ولی هیچگاه #خالی از تکاپو نیست .
به ما آموخته اید که #انسانیت یعنی #دلبری کردن .
زیستن #هنر است و #هنرمند آنانند که شمع می شوند تا صدای #بال زدنهای #پروانه_ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه #خویش را بشناسیم تا تابلوهای #منحرف کنار جاده، #نفریبدمان.
آموخته اید که به #قدمهایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که #خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که #دشمنی نشناسند و به #دستهایمان آنقدر #سختی کشیدن را بیاموزیم که #سستی نشناسند .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #علی_محمدی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
@rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#طنز_جبهه
#صبحانه_خطری
با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای #صبحانه_ای با کلاس مرا به #سنگر خود در پدافند فاو دعوت کرد.
لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد #سنگر شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، #حسابی جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از #مرمی تیرهای کلاش.
به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، #همسنگر او که تازه از #پست شبانه آمده بود هم به #خوابی خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند.
حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در #صندوق ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت #شهرداریش بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند.
بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً #صبحانه می خورم".
حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش #پذیرایی کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان #متعجب و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت:"می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟"
از ترس در حال #سکته بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را #خالی کرد. بوی #باروت فضای سنگر را پر کرد و .....
در حالی که در گوشه ای #پناه گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب #جنگ تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال #فرار بودم که حسین بسیار آرام و #خونسرد صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد.
در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، #خوشحال میشم .
راوی :
رضا بهزادی، گردان کربلا
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حجاب
#عفاف
داستان بسیار زیبا از #زن_بی_حجاب و #زن_چادری
#زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حجاب
#عفاف
داستان بسیار زیبا از #زن_بی_حجاب و #زن_چادری
#زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
💠کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313