eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
523 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
11 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 یدالله خداداد مطلق درباره هماهنگی نیروهای دمکرات و کومله با نیروهای عراقی می­گوید: یک پرچم قرمز بسیار بزرگ بالای زندان نصب شده بود، متوجه شدم این پرچم که قبلاً نبود علامتی است که هواپیماها و هلیکوپترهای عراقی مکان زندان را تشخیص بدهند، حتی آخرش هلیکوپترها هم یک راکت به طرف این پرچم پرتاب کردند که از بین برود که راکت به مکانی دورتر از پرچم خورد و پرچم پابرجا ماند. او در ادامه می گوید بعد از جنایت عراقیها ، نیروهای دمکرات برای ظاهرسازی به جهت آن­که وانمود کنند در این جنایت دخالت نداشته­اند، مراسم ترحیمی برای برگزار کردند. از رادیو خودشان هم این موضوع را محکوم و دولت عراق را به عنوان دولت فاشیستی یاد کردند. دولت خودمان هم اعلام کرد به دلیل گزارش‌هایی که از سوی قاسملوی خائن به دولت عراق داده شده زندان دوله تو بمباران شد . یاد و خاطره همه و و که در به صورت بسیار به رسیدند را گرامی می داریم . شادی روحشان 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرمانده عملیات سپاه در غرب کشور بعد از رجایی و باهنر، خیلی ناراحت بود. همان شب روی پشت‌بام خوابیده بودیم که ایشان رو به من گفت : آرزو دارم من هم مثل آقای رجایی به برسم و پیکرم . خدا هم او را به آرزویش رساند و همانطور که دوست داشت به رسید . راوی : 🌹 🕊 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرمانده عملیات سپاه در غرب کشور بعد از اخوی، من به همراه باقیمانده پیکرشان که کوچک‌تر از یک بود، به تهران برگشتیم و ایشان را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) دفن کردیم، اما چند روز بعد که آقای خدابخش، مسئول پشتیبانی می‌رود تا ماشین سوخته آن‌ها را بیاورد، متوجه می‌شود قطعه‌هایی از پیکر یک زیر صندلی ماشین جامانده است. از روی انگشتر برادرم متوجه می‌شوند که باقیمانده پیکر متعلق به اوست. این انگشتر متعلق به بود که پیوند عاطفی زیادی بین ایشان و برقرار بود. آن موقع به تازگی مرحوم شده بود و اخوی هم به خاطر علاقه زیادی که به مادر داشت، انگشترش را همیشه به دست داشت. خلاصه بعد از شناسایی باقیمانده پیکر اخوی، ایشان را همان جا بر جاده (حد فاصل کل داوود و پادگان ابوذر) دفن می‌کنند. الان آنجا یک یادمان درست کرده‌اند و هر سال راهیان‌نور به زیارت مزار ایشان می‌روند . راوی : 🌹 🕊 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ پا در رکاب ستاره و باران، آسمان عشق را تا دورترین ها درنوردیدی و اینک، ما مانده ایم و این خاک مردابی. ما مانده‏ایم و تکثیر بی وقفه ابرهای خاکستر. رفته ای و باران ها را با خود برده ای و فصل هایمان، بی جوانه و آفتاب مانده اند. با ما که مرثیه خوان در قفس ماندن خویشیم، از پرواز بگو و برای بال های زخمی مان دعا کن. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 پس از انجام عملیات، در حین انجام گشت‌های هوایی، هواپیما مورد اصابت آتش بار عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و از کنترل خارج شد. درحالی که دست راست خلبان کابین جلو در اثر اصابت گلوله به درون کابین قطع شده بود، متأسفانه هیچ یک از خلبانان فرصت استفاده از صندلی پران را نیافتند و هواپیما به کوه اصابت و در منطقه قشلاق بین پاوه و روانسر سقوط کرد؛ شرایطی که باعث شد سرگرد خلبان در حالی که روزه بود، با شربت افطار کند. در پی این واقعه و به پاس اولین نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، پایگاه سوم شکاری همدان که قبل از انقلاب به پایگاه شاهرخی و بعد از پیروزی انقلاب به پایگاه حر معروف بود از ۲۵ مرداد ٥٨ رسماً به پایگاه سوم شکاری تغییرنام یافت. در سال‌های خدمتش به عنوان افسر سامانه‌های کنترل اسلحه گردان ۱۰۱ شکاری پایگاه یکم، افسر خلبان شکاری تاکتیکی گردان ۳۱ شکاری پایگاه سوم، ریاست شعبه عملیات مشترک و معاون عملیات پایگاه ششم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به مردم ایران خدمت کرد؛ همچنین در مأموریت‌های بسیاری در غرب کشور حماسه آفرید. ... 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ تو رفتی، تا خیابان‏های شهر را گام‏های نامردمی، آلوده نکند. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‏ کشیم، اگر ایستاده ‏ایم و روشنی را ادامه می ‏دهیم، یعنی دریافته ‏ایم بزرگی‏ات را؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‏هامان نشسته ‏ای و چشمان شمعدانی‏ها را لبخند می ‏زنی. با تو، بر کتیبه ‏های عشق حک شدیم چشم می ‏گشایم بر پنجره ‏های آفتابی و نور منتشرت را می‏ نوشم. تو از خورشیدزاران دور آمده بودی؛ از دامنه ‏های ستاره. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ تو رفتی، تا خیابان‏های شهر را گام‏های نامردمی، آلوده نکند. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‏ کشیم، اگر ایستاده ‏ایم و روشنی را ادامه می ‏دهیم، یعنی دریافته ‏ایم بزرگی‏ات را؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‏هامان نشسته ‏ای و چشمان شمعدانی‏ها را لبخند می ‏زنی. با تو، بر کتیبه ‏های عشق حک شدیم چشم می ‏گشایم بر پنجره ‏های آفتابی و نور منتشرت را می‏ نوشم. تو از خورشیدزاران دور آمده بودی؛ از دامنه ‏های ستاره. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ تو رفتی، تا خیابان‏های شهر را گام‏های نامردمی، آلوده نکند. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‏ کشیم، اگر ایستاده ‏ایم و روشنی را ادامه می ‏دهیم، یعنی دریافته ‏ایم بزرگی‏ات را؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‏هامان نشسته ‏ای و چشمان شمعدانی‏ها را لبخند می ‏زنی. با تو، بر کتیبه ‏های عشق حک شدیم چشم می ‏گشایم بر پنجره ‏های آفتابی و نور منتشرت را می‏ نوشم. تو از خورشیدزاران دور آمده بودی؛ از دامنه ‏های ستاره. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟ چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست؟؟ و چرا در قبر خندید... چرا وقتی که گفتیم: یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شدند کسی تعجب نکرد. چرا وقتی گفتند: تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید. چرا هیچ کس نپرسید: به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند؟ وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند. چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است. شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم. شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد!! ای ما بعد از شما هیچ نکردیم. آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد. یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به به امانت می دهیم. آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند. یادتان هست هنگامی که گفتید: رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت. رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم. جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ را خشونت طلبی می نامند و را خشونت طلب وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند. رفتند تا با نام کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود. دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند. عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم. راست گفته اند: که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را می گیریم. آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید, ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه بنشینیم, تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق, تنها میداندار این عرصه است. امروز کسانی از سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند. کسانی دم از می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود. ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی. ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم » ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد. و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم. مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند. یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که: ؟ ؟ 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ تو رفتی، تا خیابان‏های شهر را گام‏های نامردمی، آلوده نکند. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‏ کشیم، اگر ایستاده ‏ایم و روشنی را ادامه می ‏دهیم، یعنی دریافته ‏ایم بزرگی‏ات را؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‏هامان نشسته ‏ای و چشمان شمعدانی‏ها را لبخند می ‏زنی. با تو، بر کتیبه ‏های عشق حک شدیم چشم می ‏گشایم بر پنجره ‏های آفتابی و نور منتشرت را می‏ نوشم. تو از خورشیدزاران دور آمده بودی؛ از دامنه ‏های ستاره. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 حوالی غروب ۲۸اردیبهشت ۱۳۶۴ مصادف با آخرین روز‌های شعبان بود. مدت‌ها از انتشار اعلامیه‌های منافقین مبنی‌بر اعدام و چند نفر دیگر از بچه‌های فدائیان اسلام می‌گذشت. عزم رفتن به کمیته کرد. کرکره مغازه را پایین می‌کشید که ۲‌خانم با چند بچه می‌آیند و درخواست لباس می‌کنند و می‌گویند که نیازمندند و از راه دور آمده‌اند. آقا سید - که اسلحه همراه‌شان نبوده - در را باز می‌کند و همزمان منافقان سوار بر موتور به داخل مغازه رفته و به سمت ایشان تیراندازی می‌کنند. مردم بلافاصله با شنیدن صدای رگبار گلوله در محل حاضر شدند و تا زمان رسیدن آمبولانس به هیچ ماشینی اجازه ندادند که ایشان را به بیمارستان برساند، زیرا بیم آن می‌رفت که دوباره به دست منافقین بیفتد. را پس از ۲‌ساعت به بیمارستان منتقل کردند، با وجود اینکه ۲‌گلوله به سر ایشان اصابت کرده بود، هنوز زنده بود؛ اما سرانجام ساعتی بعد به فیض عظیم نائل آمده و ایران اسلامی عزادار یکی دیگر از سربازان و فرزندان برومند خود شد. 🌹 🕊 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313