شنبه صبح زود می رفت دانشگاه و چهارشنبه با هر وسیله ای بود خودش را به خونه می رسوند . می گفت بیشتر بچه ها صبح پنجشنبه می روند اما من هر طور شده با هر وسیله ای خودم را به خونه می رسونم . یک شب خیلی دیر کرد . سفره را انداخته بودم . شام سرد شده بود چند بار چادرم را سرم کردم و رفتم از لای درب کوچه را نگاه کردم . هوا تاریک شده بود .
داشت ترس برم می داشت . با موقعیتی که داشتم بیشتر می ترسیدم . نمی دونستم باید چیکار کنم . علی هر جوری بود می آمد . نزدیک ساعت ده شب شد . توی حیاط پای پله نشسته بودم . از ترسم گریه می کردم که علی کلید را داخل قفل انداخت . از جا پریدم . علی را که دیدم ترسم ریخت بلند بلند گریه کردم . ساکش را وسط حیاط رها کرد و به طرفم دوید . چقدر عذر خواهی کرد و گفت چند تا ماشین عوض کردم آخرش با یک تریلی آمدم . خارج از ساوه نگه داشت . تمام اتوبان را دویدم .
نگاهش کردم و با بغض گفتم . علی قول بده هیچ وقت من را تنها نگذاری . من از تنهایی می ترسم .
خندید و گفت چی میگی دیونه . مگه قراره من تنهات بگذارم .
اون لحظه دلم قرص شد . اما چند ماه نگذشت که برای همیشه رفت .
گاهی با خودم می گویم تو اهل ماندن نبودی شاید موقع رفتن از خدا خواستی ترس در تنهایی را ازمن بگیرد که این همه سال هیچ ترسی دیگر در وجود من نیست .
شاید هم هستی . کنارم . که این همه دلم قرص است . مثل اون روزها
#راوی همسر شهید علی پیرنظر
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
ارسالی از اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀
#وقایع_بعد_از_عاشورا
#و_شهادت_امام_حسین_ع
#قسمت_هفدهم
#ورود_اهل_بیت_ع_به_شام
روایت #سهل_بن_سعد از صحابی پیامبر اکرم (ص)
به قصد زیارت بیتالمقدس از مدینه خارج شدم. در میان راه به شام وارد شدم، شهری دیدم پر آب و درخت و با خانههای بلند و منازل فراوان! دیدم که بازارها را تزیین کردهاند و پردهها آویختهاند و زینت کرده و شاد و خوشحالند و دف و طبل و ساز مینوازند. با خود گفتم شاید امروز شما میان عیدی دارید که من نمیشناسم! از مردم پرسیدم: آیا در شام عیدی دارید که ما آن را نمیشناسیم؟
گفتند: ای پیرمرد! مگر تو در این شهر غریبی؟! گفتم: من سهل بن سعدم، پیامبر خدا(ص) را دیدهام و از او حدیث شنیدهام! گفتند: ای سهل ما تعجب داریم چرا خون از آسمان نمیبارد و چرا زمین سرنگون نمیشود و ساکنانش را فرو نمیبرد؟ گفتم: چرا این گونه شود؟! گفتند: این فرح و شادی برای آن است که سر مبارک حسین بن علی(ع) را از عراق برای یزید هدیه میبرند و اکنون میرسد. گفتم: شگفتا! سر حسین(ع) را هدیه میبرند و مردم خوشحالی میکنند؟! پرسیدم: از کدام دروازه میآورند؟ مردم به دروازهای به نام «دروازه ساعات» اشاره کردند.
به سوی آن دروازه رفتم. در آنجا بود که دیدم پرچمهای کفر و ضلالت پی در پی آمد، ناگاه دیدم اسب سواری آمد به دستش نیزه سرشکستهای بود و سری بر آن قرار داشت که شبیهترین صورتها به پیامبر خدا(ص) بود. همراه آنها زنانی سوار بر شتران برهنه و بدون جهاز را آوردند.
به یکی از آنان نزدیک شدم و به او گفتم: ای دختر! تو کیستی؟ گفت: سکینه دختر حسین(ع)! به او گفتم: من صحابه جد شمایم، آیا درخواستی از من داری؟ من سهل بن سعد هستم که پیامبر(ص) را دیده و از او حدیث شنیدهام. سکینه گفت: «به این بدبختی که سر پدر بزرگوارم را دارد، بگو از بین ما بیرون رود و سر را جلوی ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم پیامبر(ص) خداییم»!
به حامل سر نزدیک شدم و به او گفتم آیا درخواست مرا اجابت میکنی تا در عوض چهارصد دینار بگیری؟ گفت: حاجت تو چیست؟ گفتم: «سر را جلوتر از اهل حرم حرکت بده. سر را از میان زنان بیرون ببر و پیشتر از آنان برو. او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم به او پرداختم.
پی نوشت :
تنها درخواست اهل بیت(ع) پنهان ماندن اهل حرم از دیدگان مردان نامحرم است. این درخواست دغدغه بزرگ و رنج درونی اهل بیت(ع) را آشکار میکند. آنان از رنجها و سختیها و آزارهای فراوان جسمی دژخیمان یزید در اینجا هیچ سخنی نمیگویند و تنها شکنجه روحی و آزار درونی بر اثر نگاههای بیگانگان و مردان بنیامیه در جشن دشمنان هنگام ورود به شام را مطرح میکنند و درصدد مهار این بیاحترامی و رهایی از نظرهای تحقیرآمیز بیگانگان هستند.
#ادامه_دارد...
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
💚 برای خدام شهیدِ حرم، "غلامعباس عباسی" و "محمد حهانگیری"
از روز الست، بر سر آن عهدی
شیرینتر از این جام نباشد شهدی
عمری به در حسین و عباس زدی
حاجت به تو دادند ز بابالمهدی ...
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
💠 قرار شبانه
#حضرت_مهدي_عج
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم
براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است.
کمالالدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥
پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام #شهدا
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸
🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ
🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ
🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ
🌸وضاقَتِ الاْرْضُ
🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى
🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا
🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ
🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
خدا کند فراموش نکنم !
دنیا برای تو قفسی بود که حتی هیچ گنجشک کوچکی تحملش را نداشت، چه برسد به تو که سیمرغی بودی.
همه به من می گویند خوش به حالت که #شهید داده ای، اما من می ترسم از این بار امانتی که برایم گذاشته ای.
من دلهره دارم از این میراث گرانبهایی که زانوانم را به لرزه انداخته است .
کمکم کن تا فراموش نکنم که تو برای چه خون داده ای، کمکم کن تا فراموش نکنم که #شهید داده ام، خدا کند که یادمان نرود #شهیدان چه کبوتران عزیزی بودند.
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #رجبعلی_ملکی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
سه شنبه
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🌸اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید...🌸
🌺خداوندا مرا در آن پوششی که ازهر بلا و آفتی حفظ میکنی و هر کسی را که بخواهی در آن قرار میدهی قراربده🌺
🌺هرروزمان را با برکت کنیم باذکر شریف صلوات بر محمد(ص) وال محمد (ص)🌺
🌷سلام علیکم🌷
🌷امروز:سه شنبه ۲۴مرداد۱۴۰۲
۲۸محرم ۱۴۴۵🌷
🌹 امروز متعلق است به:
💖زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام❤️
💖باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام🌸❤️
🌹رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام❤️
🌸 اذکار روز:🌸
🌺یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (۱۰۰ مرتبه)🌺
🌺یا الله یا رحمان (۱۰۰۰ مرتبه)🌺
🌺یا قابض (۹۰۳ مرتبه) برای رسیدن به حاجت
https://eitaa.com/rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️محمدرضا شهبازی مجری تلویزیون در اعتراض به بازگشت رشیدپور به تلویزیون، از اجرای برنامه پاورقی استعفا داد
🔻شهبازی: من نمیتوانم بغض پدر شهید عجمیان را ببینم و در یک قاب با کسانی که از اغتشاشات حمایت کردند باشم. خون بسیجی این قدر بی ارزش نیست.
https://eitaa.com/rastegarane313
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #سه_شنبه برابر است با :
🗓 24 مرداد 1402ه.ش
🗓 28 محرم 1444ه.ق
🗓 15 آگوست 2023 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ارحم_الراحمین
ای مهربانترین مهربانان
#ختم_قرآن
🔸صفحه 594
🔸جزء 30
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
#حدیث_روز
#امام_صادق_ع
السجود على طین قبرالحسین (ع) ینور الى الارض السابعة و من کان معه سبحة من طین قبرالحسین (ع) کتب مسبحا و ان لم یسبح بها…
سجده بر تربت قبر حسین (ع) تا زمین هفتم را نور باران مىکند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین (ع) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مىشود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#پیامکی_از_بهشت 💐
افرادی که نمیخواهند در زیان باشند باید در این زمان احساس مسئولیت کنند و ساکت ننشینند که هر فردی سکوت کند خیانت به اسلام و امام زمان (عج) کرده است یا باید به خیل شهیدان پیوست و قدم در راه سرور آنها ، امام حسین (ع) نهاد و یا پیرو خط حضرت زینب (س) بود و عملاً پیام آنها را به گوش دیگران رسانید .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #ابراهیم_پزشکی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#در_محضر_فرمانده
#یاد_شهدا
#مقام_معظم_رهبری
یاد #شهدا ، افتخارات #شهدا ، عزت #شهدا را همه باید نصبالعین خودشان قرار بدهند ، نگذارید #فراموش بشوند .
شما غفلت کنید ، نیروهای انقلاب غفلت کنند ، نیروهای #مؤمن غفلت کنند ، نفوذیهای دشمن از آن طرف وارد می شوند و چیزی هم طلبکار می شوند .
سلامتی و تعجیل در فرج
#امام_زمان_عج
و سلامتی نائب بر حقش
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_گمنام
مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی والفجر یک در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ناگهان در خاک های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست.
جلوتر که رفتم دیدم یک انگشت راست. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است.
خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بوده با امام حسین (ع) در عصر عاشورا. روضه ای بر پا شد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀
#وقایع_بعد_از_عاشورا
#و_شهادت_امام_حسین_ع
#قسمت_هجدهم
#ورود_اهل_بیت_ع_به_شام
نقل شده که اهلبیت علیهمالسلام را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین علیهالسلام را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله میکردند و بر سرها اهانت مینمودند.
سفر شام برای اهلبیت امام حسین علیهالسلام بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بوده است. وقتی از امام سجاد علیهالسلام پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: « الشام، الشام، الشام »
#ادامه_دارد...
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊
#خاطرات_آزادگان
#شکنجه_اسرای_ایرانی
#در_زندان_های_صدام
در زندان عراقی های بعثی یه #شکنجه روحی دیگه هم داشتن که ما اسمشو گذاشته بودیم #صندلی_جنون..
این چطور بود..
به این صورت که یه #اتاقی بود #اسیر رو می بردن توی این #اتاق روی #صندلی می نشودن ، #دست و #پاشو می بستن ، یه #کلاه پارچه ای مانند کیسه می کشیدن روی #سرش ک بالای این #کلاه ، آهنی بود که قشنگ میومد روی #فرق_سر_اسیر ، دو رشته #سیم وصل می شد به #دستگاه_برق .
#دستگاه_برق رو #روشن میکردن ، الکتریسیته ای که به واسطه این #دستگاه وارد می شد ، بدن #اسیر شروع می کرد #لرزیدن و رعشه گرفتن .
#مغز_اسیر در اثر این الکتریسیته تحت تاثیر قرار می گرفت و این #اسیر ناخودآگاه تا چند ماه #دیوانه می شد تا این سلول های مغز #اسیر خودشون رو بازیابی کنن #مدتی طول میکشید .
اوضاع و احوالی می شد .
حال #بعضیاشون خیلی #بد می شد . طوری که نمی شد #کاری براشون کرد . گاهی اوقات ، دست و پاشونو می بستیم یه گوشه ی #اردوگاه بالا سرشون می نشستیم و زار زار #گریه می کردیم .
حاج آقا #اسحاقی می گفت قرار شد که همچین شکنجه ای به ما بدن:.
دل تو دلم نبود ، خدایا چه #بلایی میخاد به سرم بیاد . خیلی #ترسیده بودم .
تا اینکه اومدن سراغم ، توی راهی که منو کشان کشان می بردن ، نه #گریه کردم ، نه #فریاد زدم ، نه #التماس کردم ، نه #دادی زدم ، نه #خواهشی و نه #تمنایی ، چون می دونستم اونا همینو میخان ، نمیخاستم اونا دل #شاد بشن . تا اینکه منو بردن توی اون #اتاق و نشوندن روی #صندلی .
دست و پام رو #بستن .
دیدید وقتی انسان خیلی #می_ترسه ازش #می_پرسن اسمت چیه ، حتی اسمش هم دیگه یادش نمیاد ، گفت هیچی یادم نمیومد .
هی به خودم می گفتم یه چیزی یادم بیاد بگم . از کسی کمک بخام . هر چی فشار آوردم به مغزم فقط یه چیز به یادم اومد ، اونم #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
تو اون لحظات که خیلی ترسیده بودم و وحشت زده بودم ، شروع کردم دعای #سلامتی_امام_زمان_عج رو خوندن .
بسم الله الرحمن الرحیم.. اللهم کل ولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه .... به اینجای #دعا که رسیدم ، اونا #برق رو وصل کردن ، بدنم شروع کرد به #لرزیدن ، فکم به همدیگه می خورد . تمام #قدرتمو توی دهانم جمع کردم که بتونم دعای #سلامتی_امام_زمانم رو به پایان ببرم .
صلواتک علیه و علی آبائه ، فی هذه ساعه و فی کل ساعه .
نمی دونم چقد طول کشید تا تونستم این #دعا رو تموم کنم ، اما تموم کردن #دعای من همانا و #قطع کردن #برق بوسیله ی #بعثی_های عراقی هم همانا ، بدنم یه لحظه آروم گرفت ، #بعثی عراقی اومد #کلاه رو از #سرم برداشت ، حالا منتظره که من #دیوانه بازی در بیارم ، #مجنون بشم #دیوانه بشم ، اما من #دیوانه نشدم ، خیلی براشون #تعجب آور بود ، چون ردخور نداشت که هر کسی این #شکنجه رو می دید #دیوانه می شد.
با این وضع قرار شد ، دوباره این #شکنجه رو به من بدن ، این یکی #بعثی عراقی به اون یکی اشاره کرد . کیسه رو کشیدن به سرم #کلاه_آهنی به فرق سرم ، #دستگاه برق رو روشن کردن و ولتاژ برق رو دو برابر کردن ، شدت برق آنقدر زیاد بود که من #صندلی رو بلند می کردم و می کوبیدم به زمین . دیگه حالم دست خودم نبود ، دیگه زبان و دهانم کار نمی کرد فقط تو #مغز و #سرم من #دعای_سلامتی_امام_زمانم رو می خوندم و بار دیگه #برق رو قطع کردن ، این بار داشتم می مردم ، کل #آب_بدنم داشت #خشک می شد ،
دیگه با اون #نیمه_جانی که داشتم فقط چشمام کمی باز بود .
اومدن #کلاه رو برداشتن ، دیدن نه ، مثل اینکه این #شکنجه روی این شخص #تاثیری نداره ، اومدن #مشت و #لگد حواله #سر و #صورتم می کردن .
با #مشت و 'لگد منو بردن انداختن یه گوشه #زندان .
می گفت اون لحظه من پاهای #خودمو جمع کردم ، با اون بی حالی خودم . شروع کردم به #گریه کردن ، اما این #گریه ، #گریه ترس نبود ، #گریه نا امیدی نبود ، #گریه امید بود و #گریه تشکر از #امام_زمانم ، به #امام_زمانم می گفتم #یابن_الحسن نمی دونم کجای عالم برای من #دعا کردی #آقاجان نمی دونم کجای #عالم برای من اون #دستای_قشنگتو بالا آوردی ، برای #سلامتی من_دعا کردی ،
#آقا_ممنونتم
#آقا_متشکرم
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆 امروز #سهشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۲ برابر با ۲۸ محرم الحرام
📿 ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین (صدمرتبه)
✅ ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات میشود.
💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
📽امیر عاشق شهادت بود....
با اینکه شدت علاقه اش به یسنا زیاد بود ولی این علاقه زیاد و وابستگی مانع این نشد که از راهی که انتخاب کرده منصرف بشه
همیشه به یسنا میگفت دعا کن بابا شهید بشه
یسنا میدونست که این جمله خیلی باباش خوشحال میکنه وقتی میخواست خوشحالش کنه میگفت امیربابا شهید بشی
وقتی امیر شهید شد یسنا میگفت من نمیدونستم
شهادت یعنی ندیدن بابام
من نمیدونستم بابام شهید بشه یعنی دیگه پیشم نیست
امیر همهی تلاشش میکرد که به یسنا خوش بگذره و خوشحالش کنه انگار میدونست که عمر دختر و پدریشون خیلی کوتاه ست
📝دلنوشتهای از همسر شهید مدافع حرم #امیرعلی_هویدی
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313