eitaa logo
روابط عمومی فرماندهی انتظامی شرق تهران
974 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7.7هزار ویدیو
79 فایل
در اینجا ما سعی داریم نقشه راهی بهتون ارائه بدیم تا تو زندگیتون به کمال واقعی و حقیقی برسین
مشاهده در ایتا
دانلود
202030_1315532950.pdf
حجم: 1.69M
📚عنوان کتاب: آخرین عروس ✍️نویسنده: مهدی خدامیان آرانی 📖موضوع: مذهبی 📄تعداد صفحات : 197 صفحه 📚 کتاب «آخرین عروس» نوشته مهدی خدامیان آرانی است که همچون سایر کتاب های این نویسنده با زبان گیرا و شیوا نوشته شده است . آخرین عروس سرگذشت داستانی حضرت نرجس (س) مادر حضرت حجت (عج) از روم تا سامرا را روایت میکند. این کتاب را آخرین عروس نام نهادند ، زیرا همه مى‌دانند که حضرت نرجس(س) تا قبل از آغاز روزگار غیبت ، آخرین عروسِ حضرت زهرا(س) بوده است.
پیام مولا از بستر شهادت 📚 برشی از کتاب: «اگـر زمانـى كـه مـولا اميرالمؤمنيـن علیه السلام فـرق مباركشـان شـكافته بـود و در بسـتر افتـاده بودنـد و آخريـن سـاعات عمـر شريفشـان را می گذراندنـد مـا حضـور می داشـتيم، دلمـان مىخواسـت چـه كارى انجـام دهيـم؟ طبيعـى اسـت بـه اقتضـاى محبتـى كـه بـه آن حضـرت داريـم، در وهلـه اول آرزو می كرديـم كـه اى كاش جـان ناقابـل مـا فـداى آن حضـرت گـردد و بـه جـاى آن بزرگـوار خـون مـا ريختـه شـود و عمـر شـريف اميـر مؤمنـان علیه السلام ادامـه يابـد. امـا اگـر بـه هـر تقديـر می ديديـم كـه مشـيت الهى بـر شـهادت آن حضرت قـرار گرفته و يكـى دو روز و چنـد سـاعت ديگـر از نعمـت وجـود شـريفش محـروم خواهيـم شـد، آنگاه چـه می خواسـتيم؟...» (ادامه مطلب را در صفحه ۱۶ کتاب بخوانید)
📚 | «حکایت پای دار» 🔹«مشروطه» یکی از عبرت‌انگیزترین مقاطع تاریخ ایران است؛ ذره‌به‌ذره‌ی وقایعش، از آغاز این نهضت تا پایان تراژیک آن و روی کار آمدن رضا پهلوی، درس‌هایی آموختنی برای امروزِ ما ایرانیان دارد. 🔹مشروطه با یک نیت پاک و یک چشم‌انداز ارزنده برای فردای ایران آغاز شد: تاسیس «عدالت‌خانه». کمی بعد اما دست‌های ناپاکی وارد این ماجرا شد. کار به جایی رسیده ‌بود که مطالبه‌ی «مشروطه‌ی مشروعه» با تندترین واکنش‌ها همراه می‌شد و سرِ شیخی که خواهان ورود احکام شرع به قوانین مجلس بود، بر دار می‌رفت! 🔍 ادامه را بخوانید: khl.ink/f/57305 ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇👇 💎 •┈•••✾🍀🌼🍀✾•••┈• 🌐https://eitaa.com/ravabetomomishargh
🔰 إنّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُونَ 🇵🇸 به مناسبت شهادت اسماعیل هنیه 🔻۲۰ کتاب درباره فلسطین و اسرائیل ۱. ارتباط خطرناک 👈 دانلود ۲. مساله فلسطین 👈 دانلود ۳. تاریخ بنی اسرائیل👈 دانلود ۴. اسرائیل و فلسطین👈 دانلود ۵. سرگذشت فلسطین 👈 دانلود ۶. شریعتی و فلسطین 👈 دانلود ۷. دین و دولت در اسرائیل👈 دانلود ۸. یهودی تباران ضد استعمار👈 دانلود ۹. فلسطین سرزمین پیامبران 👈 دانلود ۱۰. استراتژی پیرامونی اسرائیل👈 دانلود ۱۱. استراتژی اقتصادی اسرائیل 👈 دانلود ۱۲. فلسطین فی العهد العثمانی 👈 دانلود ۱۳. سازمان های یهودی در ایران 👈 دانلود ۱۴. سیر تحول جنبشهای اسلامی 👈 دانلود ۱۵. تروریسم در فلسطین اشغالی 👈 دانلود ۱۶. فلسطین از منظر رهبر انقلاب 👈 دانلود ۱۷. ایران و اسرائیل در دوران پهلوی 👈 دانلود ۱۸. فلسطین و هشتاد سال مقاومت 👈 دانلود ۱۹. ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی 👈 دانلود ۲۰. فلسطین و ماهیت طرح صهیونیستی 👈 دانلود ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇👇 💎 •┈•••✾🍀🌼🍀✾•••┈• 🌐https://eitaa.com/ravabetomomishargh
کتاب ابراهیم در آتش نوشته مصیب معصومیان، خاطرات شهید مدافع وطن ابراهیم صیادی است.  بخشی از کتاب ابراهیم در آتش روایت ماشاءالله صیادی، پدر شهید آرام و پرتلاش احتیاج نبود بگوییم «بیا»؛ تا می‌دید ما رفته‌ایم صحرا، سریع خودش را می‌رساند. تا می‌فهمید به چیزی نیاز داریم بی‌معطلی نیازمان را برطرف می‌کرد. در بچگی هم خیلی آرام بود. بازیگوشیِ آزاردهنده نداشت. سالم بود. در بنایی کمک‌کار من نشد، امّا رفت پیش یک گچ‌کار و کار را یاد گرفت. توی سپاه هم به فکر مردم بود. لباس ورزشی تهیه می‌کرد و می‌برد زاهدان. کفش بچه‌گانه هم تهیه‌کرده بود. شکلات می‌گرفت و بسته‌بندی می‌کرد و می‌برد آنجا می‌داد به بچه‌ها. همهٔ کارهایش دقیق و حساب‌شده بود. خمسش را سر سال پرداخت می‌کرد. ما نمی‌دانستیم، بعد از شهادتش فهمیدیم می‌رفت بهزیستی کاشان، ماهی ۵۰۰ هزار تومان به آنجا پرداخت می‌کرد. چند تا مریض خوابش را دیده‌اند و دردشان دوا شده، حالت شفا در تنشان به وجود آمده. پیکرش را که آوردند، خیلی روشن بود خودش، امّا ترکش نصف پیشانی‌اش را از بین برده بود. از آن اتوبوس ۲۷ نفر شهید شدند. از آن واقعه به بعد، برادران را با ماشین‌های کوچک‌تر می‌برند که اگر اتفاقی افتاد، همه آسیب نبینند. خیلی درگیر کارها و مشکلات مردم بود. گاهی لباس‌هایی می‌آورد و می‌داد به من که بین چوپان‌های صحرا تقسیم کنم. ... | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇👇 💎 •┈•••✾🍀🌼🍀✾•••┈• 🌐https://eitaa.com/ravabetomomishargh
صبوره پرستاری است که دل در گروی مهر جانبازی به نام رضا دارد اما حجب و حیا مانع از بیان عشقش می‌شود و درنهایت دست تقدیر رضا را با خود می‌برد. صبوره تنها می‌ماند اما کمی بعد سر و کله یک خواستگار پیدا می‌شود و... همیشه فکر می‌کنم من عاشق‌ترم یا تو؟ معلومه من عاشق‌ترم. من دل‌بستن رو خوب بلدم رضا، اما دل‌کندن رو نه. صدای دختر انگار از جایی دور می‌آید. گوش‌های رضا هنوز از موج انفجار سوت می‌کشد؛ همان انفجاری که پرتش کرده بود طرف میدان مین و سیم‌های‌خاردار. نمی‌تواند از جایش تکان بخورد و فقط دست چپش به کمک دست راستش می‌آید. - صدای من رو می‌شنوی رضا؟ - از من دل بکن حوری! من دیگه نمیتونم بمونم. حوریه سینه‌خیز خودش را از روی خاک‌ریزی بالا میکشد و نگاهش را به رضا می‌دوزد. رضا در میان سیم‌های‌خاردار گیر افتاده است. دختر دست می‌اندازد به‌طرف سیم‌های‌خاردار. خون از میان انگشت‌های حوریه روان می‌شود و روی برفها می‌چکد. کوهِ دل رضا از دیدن زخمِ دست دختر فرو می‌ریزد. رضا آوار می‌شود و به بازی قطره‌های خون خودش و حوریه در روی برف‌ها نگاه می‌کند. دختر در گرگ‌ومیش هوا تلاش می‌کند دست رضا را از میان سردی سیم‌های‌خاردار بیرون بکشد. خاری در بازوی رضا فرو رفته است و حوریه هرچه می‌کند نمی‌تواند دست رضا را رها کند. جوان درد می‌کشد اما پردۀ تبسم را بر روی دردهایش می‌کشد و با لب‌های ترک‌خورده‌اش به حوریه لبخند می‌زند. ‏‪| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💎 •┈•••✾🍀🌼🍀✾•••┈• 🌐https://eitaa.com/ravabetomomishargh
در بخشی از کتاب عنوان شده است: " نوجوان پانزده ساله ای توی منطقه کار می کرد، کارش بسته بندی - و به قول بچه ها، شکلات پیچی - شهدا بود. دل شیری داشت. من در تهران از مرده ای در آن دورها می ترسیدم و شب خوابم نمی برد؛ اما او در این سن، داشت ده ها جسد را که بعضی تکه پاره بودند یا عضوی از اعضا کم داشتند، بسته بندی می کرد. زمین آن محوطه، پر از خون بود. خون های لخته و خشکیده. نوجوان بسیجی، جنازه تکه پاره ای را مرتب کرد. دست و پای بریده اش را سر جایش گذاشت و پلاستیک را از دو طرف بست. درست مثل بستن شکلات. بوی مواد ضد عفونی کننده که گه گاه با پمپ سم پاشی دستی پاشیده می شد، مشام را سخت آزار می داد... . | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇👇 💎 •┈•••✾🍀🌼🍀✾•••┈• 🌐https://eitaa.com/ravabetomomishargh