🔹درد دلی با سیداسماعیل سیرتنیا
🔸از پاسداران سبزپوش و شهید گیلانی مدافع حرم
ترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و فریاد و...
یک ماجرای سرد، صبح تازه آباد و...
آن روز، تا جایی که یادم هست، آبان بود
تابوت روحی سالخورده زیر باران بود
ترخیص میشد ذهنت از زندان تنهایی
شاید سفر میکرد تا دوران تنهایی
آن روزها که بیکسی همواره درکت کرد
هر کس به هر نحوی که دورت بود، ترکت کرد
پیدا نمیشد قدر غمهای تو...، جایی که
خو کرده بودی با خودت، با زخمهایی که...
با هر نگاه همسرت با گریهٔ بعدی
از خانه بیرون میزدی تا گریهٔ بعدی
میرفتی و شبزندهداریها به دنبالت
یک سرزمین از بدبیاریها به دنبالت
دنبال - نان شب دویدن -های معمولی
شبهای رو انداختن، شبهای بیپولی
*
این روزها تحلیلمان درد است اسماعیل
این روزها که... / واقعا سرد است اسماعیل.
ما خواب بودیم و عَلَم از دست ما افتاد
رفتی و کشور دست این نااهلها افتاد
از باغ رویاهایمان آینده را چیدند
بیاحترام خون تو (در کوچه رقصیدند)
فهم برادرهای تو بیترجمانتر شد
آغوش سرد خواهرانت رایگانتر شد
از سورههای انقلابی قهر میبارد
بیغیرتی از آیههای شهر میبارد
بعد از تو ما گیجیم، ما خوابیم، ما مستیم
بعد از تو ما آلودهٔ در جازدن هستیم
*
ترکیبی از بغض و سکوت و جیغ و... آبان بود
تابوت روحی سالخورده زیر باران بود
آن شب که خواب بدبیاری را نمیدیدی
آن شب برای اولین شب، خوب خوابیدی
#شهید
#سیداسماعیل_سیرتنیا
#مدافع_حرم
🔹اثری از: شاعر جبهه جهانی شعر مقاومت و شعر اعتراض؛ استاد مرتضی عابدپور لنگرودی، عضو فروتن رواق
@ravagh_channel