🔹از چشم ِترِ عشق
بانوی بارانهای چشمم دختر عشق
میخُفت او با دل شبی در بستر عشق
در برکه چشم من آن شب میهمان بود
شیدای آب، آبیترین نیلوفر عشق
شب بود و مهتاب و من و دل جملگی مست
من مست او، او مست بود از ساغر عشق
در لیلةالقدری چنین، بانوی باران
میخواند صد شعر و غزل از دفتر عشق
او با غزل، دل با جنون، من نیز با اشک
افروختیم آتش، شب از خاکستر عشق
من شاعر دیرینهٔ اندوهم، اما
امشب که میخواند غزل؟ چشمِ ترِ عشق
🔹اثری از: دکتر مظاهر زمانی(م. رافا) شاعر عارفانههای عاشقی و عضو فرهیخته رواق
#شعر
#عرفانی
#مظاهر_زمانی
@ravagh_channel