eitaa logo
رواق
141 دنبال‌کننده
839 عکس
270 ویدیو
1 فایل
این کانال در حوزه تولید و انتشار آثار هنری از جمله شعر، داستان، مستندنویسی، هنرهای تجسمی، نقد سینمایی و ... فعالیت می‌کند. ارتباط با مدیر: @m_i_saba
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بی‌قراری تنها به جرم آن‌که پر از بی‌قراری‌ام باز آ بزن دوباره همان زخم کاری‌ام زخمی بزن که هیچ نیندیشم از شفا تیغی بزن که بشکند این استواری‌ام غم نیست این‌که سنگ به راهم بیفکنی من چشمه‌ام؛ سرشت من این‌ست: جاری‌ام پائیز را چه باک که بنشانَدَم به خاک پاییز را چه غصه ز بی‌برگ و باری‌ام بگذار با تو فاش بگویم که من کی‌ام اردیبهشت باغچه‌ام، من بهاری‌ام ‌حاجت به ریش و شال و تبرزین و مُهر نیست من با همین پیاله، پر از رستگاری‌ام ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹شعر از: جناب آقای دکتر مظاهر زمانی (م.رافا)، استاد دانشگاه‌ و عضو فرزانه روق ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌👇
💠محفل شعر 💠گیلانِ حسین‌بن‌علی (ع) 🔹 ادای دینی به پیشینه ۱۴۰۰ ساله ارادت و پیوند گيلان با اهل بیت(ع) 👈 بیستمین اجلاس تجلیل از خادمان و پیرغلامان حسینی 🗓 چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | ساعت ۴ عصر 📍رشت | دروازه لاکان | دانشگاه آزاد اسلامی 📌حوزه هنری انقلاب اسلامی گیلان 🆔 @artguilanews 🌐 artguilan.ir 🛒bazarmaj.com ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌
هدایت شده از دیباج
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همّت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآن همه پیرایه بسته جنّت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد... شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمد @Deebaj
🔸درویش مکن ناله ز شمشیر احبّا 🔸کاین طائفه از کُشته ستانند غرامت (حافظ) 🔹شِکوه خانگی عجب به خانۀ خود هم غریب آمده بودیم به چشم عالم و آدم عجیب آمده بودیم اگر چه سینه لبالب ز دردهای نهان بود ولی به جان عزیزت طبیب آمده بودیم عجب خیالی و خوابی که از ولایت غربت به شوق دیدن روی حبیب آمده بودیم چقدر ساده‌گی ای دل، چه سرنوشت غریبی که عاشقانه به پای صلیب آمده بودیم هوای خانۀ ما هم، به ما نساخت برادر مگر به شوق غنائم، پیِ نصیب آمده بودیم؟ سراغ جادۀ غربت چرا دوباره نگیرم؟ چو در ولایت خود هم غریب آمده بودیم ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌🔹شعر: منصور ایمانی(صبا)@ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹به البرز افتاده چون برگ خشکم در بادهای حوالی هستم ولی سرد و زردم با روزهای خیالی اینجا همین سرب و سیمان، سر برده در آهن و دود کو شاخ و برگ درختان، کو رویش سبز شالی؟ دیوار آهن بلند است، حاشا تحمل کند دل کو سقف کوتاه گالی، کو بام‌های سفالی؟ فانوس شب‌های دریا اینجا نمی‌تابد ای دوست اینجا شب است و سیاهی با روزهای زغالی ای بادهای ولایت دست مرا هم بگیرید تا بگذرانم خودم را از این بیابان خالی شمشاد شهر شمالم نی نخل داغ جنوبی اینجا مبادا بمانم ای بادهای شمالی 🔸پیغامی از زاگرس غربی - ۱۳۷۶ ‌ ‌ 🔹‌شعر: منصور ایمانی ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹به نام فلسطین السلام ای حماسِ جان برکف  ای فلسطین، بخوان به شور و شعف نصرتی آمده ز شاهِ نجف زده‌ای، ای مقاومت به هدف  طعم پیروزی از قیام آمد  مقطعِ وعده‌ امام آمد یاد کن لشکر پیمبر را فاش کن ذوالفقار حیدر را ختم کن آیه‌های کوثر را شکر کن وعده‌های رهبر را مرحبا بر جهاد اسلامی شد امام زمان تو را حامی زخمِ غزه اگرچه سر واکرد انتفاضه دوباره غوغا کرد نهضت قدس را شکوفا ‌کرد فرصت سجده را مهیا کرد گاهِ طوفانِ مسجدالاقصی‌ست راهِ قدسِ شریف، کرب و بلاست رو به‌سوی فناست اسرائیل قاتلش کربلاست اسرائیل خانه‌اش بی‌بقاست اسرائیل ظلمِ در انتهاست اسرائیل نیروی هسته‌ای مقاومت است موشکِ قاسم، عینِ مرحمت است ما کمیل از نیاز می‌خوانیم ندبه‌ای در حجاز می‌خوانیم در فلسطین نماز می‌خوانیم روضه با رمز و راز می‌خوانیم ما که لب تشنه‌ اشاراتیم منتظر بهرِ یا لثاراتیم 🔸بخشی از شعر استاد محمود ژولیده شاعر آئینی به مناسبت حمله گروه‌های مقاومت فلسطین با عنوان «طوفان الاقصی»  ‌ ‌🔹برگرفته از: کانال خبر خبره، 🔸دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت 🔹آیت‌الله رمضانی ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن حافظ صبح است ساقیا قدحت پر ز باده باد دور فلک به کام ِ شما ایستاده باد این روزگار دار فریب است هیچ نیست آن نیز از نگاه ِ شما اوفتاده باد سوگند می‌خورم به همین هفت خط جام ما ساده‌ایم بادهٔ ما نیز ساده باد دنیا کرشمه‌های سراب است در نگاه بر عاشقانِ سراب، بلا استفاده باد من عاشقم، به شاه و وزیرم چه حاجت‌ست؟ شاه و وزیر در نگه من پیاده باد افسانه‌ایم و قصه ما سر به مهر نیست مکتوب ِمهرورزی ِما، سرگشاده باد 🔸اثری از: دکتر مظاهر زمانی استاد فرزانه دانشگاه و عضو فرهیخته رواق https://t.me/Gisooyebaran ‌‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌ ‌
🔹برای غزه کجاست شعر شما؟ چرا نمی‌گویید، و گفته‌اید اگر پس چرا نمی‌خوانید؟ کجاست شعر شما؟ شما که با شکستن یک شاخه از درختی خشک به گریه می‌افتید و مرگ برگ، شما را به لرزه می‌اندازد هجوم خار و خسک‌ها، هجوم شن‌ریزه از آسمان به زمین کفش مار می‌بارید و خوشه‌خوشه رتیل و خانه‌های محقر که در هجوم ملخ گور دسته جمعی شد اگر دیده‌اید پس کو؟ ها؟ کجاست شعر شما؟ بشر دریده شد و همچنان شما خاموش گناه جاذبه‌های جمیل جنگل بود بهار بود و درختان شکوفه‌باران بودند و طبع شعر شما بی‌اجازه گل می‌کرد بهار بود و بهاریه‌های تکراری پیش چشم شما سیل، سیل خون جاری چرا پیام ندادید؟ شما و واژه‌کشی؟ مگر به دست شما آن عصای گویا نیست؟ عصای گویایی که مار شعبده را سحر کرد و ساکت کرد جهان بی‌شاعر، جهان جن‌زده‌هاست به باغ‌وحش شبیه است شهر بی‌شاعر یقین که شهر بزرگان بمب و بوزینه نداشت شاعر اگرنه نباید این نکبت به بار می‌آمد شما به خانه‌نشینیان و خُم‌نشینیان را کدام تَلواسه به کوچه می‌کشد از برج عاج شعر و شعور شما که با واژه به فکر فتح جهانید و بوی صلح نوبل گیج و گولتان کرده است سر آمدان صدا! چه شد که چاپ نکردید شعرهاتان را؟ چرا نگفت یکی از شما در این بلوا در این بلیه طوفانی آی آدم‌ها؟ چه شد که شعر شما در رثای همسایه که قتل عام نوین را به پاس نظم نوین نمایشی نو داد، به گوش ما نرسید؟ میان آن همه سوژه سفارشات دکان‌های نقل و نارنجک سفارشی به شما از جنازه‌ها نرسید؟ جنازه‌های جوانی که روی دست زمین باد کرد و خاک نشد چه مارهای سیاهی به روی شانه غرب به بوی بوسه ابلیس نفت می‌روید! نگاه کن! دیدی؟ ببین سگان شکاری چگونه می‌تازند ببین چکونه گدایان معتبر دارند برای غارت همسایه نقشه می‌ریزند بزرگ تازه به دوران‌رسیده‌گان گدا ببین چگونه در اندازه‌های یک ماموت خطابه می‌خوانند؟ به شرق بسپارید به این وقاحت دریوزه، این دریدهٔ دیو به این گدای مسلح نواله‌ای بدهد که این‌چنین به توحش دوباره رم نکند شبیه معرکه‌گیران دوره‌گرد ببین ببین جماعت مرموز ماربازان را، قماربازان را که بر سر من و تو تاس جنگ می‌ریزند و در سبدهاشان به جای ماهی، زالوست به جای شب‌چره، چلپاسه‌های ریز و درشت نصیبشان مگر از عید پاک ناپاکی است؟ و از کرامت بابانوئل ستاره‌کشی است؟ ستارگان، این کودکان کور و کبود که سوختند در آوار آب و آتش و دود کجاست معجزه‌هاتان؟ پیامبران دروغین عصر آزادی! به احترام تموچین، به حرمت هیتلر به سازمان ملل احترام بگذاریم ‌ ‌🔸اثری از: شاعر جبهه مقاومت؛ مرتضی امیری اسفندقه ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🌧 باران 🌧 بگویید باران ببارد کمی وَ بر سفره‌ها نان ببارد کمی وَ از آسمان، عشق و امید، کاش بر اقلیم این جان ببارد کمی بگویید از سقف دل‌های ما دگر باره احسان ببارد کمی در این کافرستان بیم و بلا بگویید ایمان ببارد کمی دل از این‌همه سنگ‌بودن خجل بگویید باران ببارد کمی ‌ ‌‌ 🔹اثری از: شاعر کریم؛ دکتر مظاهر زمانی، جلیس باصفا و پر فیض رواق ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹الموت لاسرائیل هان ببینید که ابلیس به جنگ آمده‌ باز یَهوه‌ای تازه ز اَفرنگ و فرنگ آمده باز دفتر کهنۀ تاریخ ورق خورده، به‌هوش! صور گوسالۀ عبری ز تو دین برده، به‌هوش! این شکوهی که تو دیدی، شَغَب سامریَ‌ست خیمه‌شب‌بازی شدّاد و همان کافریَ‌ست آن خُواری که شنیدی، دَم گوسالۀ اوست آل و ابزار مجازی همه دنبالۀ اوست نه مجازی، که حقیقی‌ست در و بام یهود صید صهیون مشو و دور شو از دام یهود سِحر و جادوی یهود است، هراسان باید این جَلَب، روح جهود است، هراسان باید موسی این‌جاست، ز خود شعبده را دور کنید چشم این فتنه، به گَزلیک خِرد کور کنید با دَم عیسیِ آقاست، اگر دین طلبید به سرانگشت امام‌ست، گر آئین طلبید مرد این خاک اگر رستم، اگر ثارالله‌ست در پی‌اش چاه شُغاد و شَغَب شمرِ دغاست هان مبادا که شب قُرطبه تکرار شود فاتح قوم درین معرکه بر دار شود صف‌به‌صف خیل جوانان به تقاص آمده‌‌اند روبهان از یله‌شیران به هراس آمده‌اند خواجه‌اقبال چنین گفت ز اقصایِ لَهور چامه‌ای نغز پُر از عاطفه و شعر و شعور: «چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان وطن جان من و جان شما» ‌‌ 🔹شعر: منصور ایمانی(صبا) @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹علیرضا قزوه 🔸شاعر جهان مقاومت آی چاووش بخوان! موسم چاووشی‌ها است نوبت باده گلرنگ خطرنوشی‌ها است آی چاووش بخوان بانگ حسینی امشب یادی از قدس کن و شور خمینی امشب آی چاووش بخوان شور حجاز است این‌جا دل سوی قبله اول به نماز است این‌جا ما همه گوش به زنگیم و همه چشم به راه هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله شام از کرب و بلا می‌گذرد، می‌دانی؟ قدس از خون خدا می‌گذرد، می‌دانی؟ قدس طشتی‌ست پر از خون حسین(ع) و یحیی سنگ‌فرشش همه خونین شده در عاشورا قدس خود جوشش خون سر یحیای نبی‌ست قدس خود شام غریبان حسین ابن علی‌ست هله چاووش ببین! لشکر شام است این‌جا بر سر نیزه سر پاک امام است این‌جا گرد گودال پر از کوفی و شامی شده است قدس بازیچهٔ یک مشت حرامی شده است گرد گودال پر از شمر و سنان می‌بینم گرگ‌ها را همه در رخت شبان می‌بینم قبلهٔ اول ما خانه دزدان شده است شام یک بار دگر باز چراغان شده است قدس چاهی شده و یوسف ما در چاه است هان به شب‌تاب بگو عمر شما کوتاه است ماه در چاه به زندان شما می‌خندد به شب شوم پریشان شما می‌خندد خبر تازه چه داری هله چاووش بگو همه‌تن عقل و جنونم، همه‌تن هوش بگو هله چاووش بگو از دل طوفانی ما خبر تازه چه داری ز سلیمانی ما؟ کشتی نوح رها در دل طوفانی ماست سند قدس همین خون سلیمانی ماست خبر این است؛ سلیمان سوی قدس آمده است یوسف از مصر به کنعان سوی قدس آمده است خبر این است که داوود زره ساخته است موسی از طور به همراهی‌مان تاخته است آسمان باز همه طیر ابابیل شده‌ست شام تا قدس پر از لشکر سجّیل شده‌ست بر سر شام یزیدان هله فریاد شویم خطبهٔ شب‌شکن حضرت سجاد شویم شام، قدس است و شما شب‌شکنانید همه هان نترسید! بتازید و بمانید همه هله چاووش بخوان صبح ظفر نزدیک است شام می‌لرزد و لبخند سحر نزدیک است آه زینب! به سوی شام تو خواهیم آمد همه با پرچمی از نام تو خواهیم آمد بعد عباس علی، باز علم‌دار توایم اذن میدان بده ای سرور ما! یار توایم این همه یار و علم‌دار، چه می‌فرمایی؟ سید و سرور و سالار!! چه می‌فرمایی؟ هله ای قوم مبادا ز سر اندیشه کنید روز میدان شده در خون خدا ریشه کنید دست از سر نشناسید چو عباس علی لحظه‌ای دل بسپارید به اخلاص علی(ع) هله یاران علی(ع) یار شما باد علی(ع) قدس تیغی است که در دست شما داد علی مگذارید زمین تیغ علی را امروز مرد خالی نکند پشت ولی را امروز ما همه پشت علی پشت ولی‌اللهیم ما همه از عاقبت راه علی آگهیم ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹برای طوفان الاقصی در دستت امشب مبادا، سنگ از فلاخن بیفتد زین سنگ‌ها باید آتش، بر جان دشمن بیفتد از خوان هشتم گذر کن، آن سو شغاد ایستاده نگذار ناگاه در چاه، نعش تهمتن بیفتد پیداست در آسمانت، ابری که سجیل دارد تا از فرود ابابیل، شوری مطنطن بیفتد این باغ تشنه‌ست تشنه، در قوم آب‌آوری نیست تا چند چشمش فقط بر ابری سترون بیفتد بین فلاخن بچرخان، بی‌تاب‌تر سنگ دیگر بگذار هر دم گسل در، آن سد آهن بیفتد این دایه مهربان را، وقت خطر می‌شناسی روزی که خردک شراری، او را به دامن بیفتد مرگت به بستر مبادا، این مرگ کوچک گناه است سیب است این سر مبادا، سیب از نچیدن بیفتد این کوچه‌ها مرگ‌خیزند، یک‌سر کبوتر ستیزند حق دارد این شعر زخمی باز از تَتَن‌تن بیفتد ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹شعر از: شاعر جبهه مقاومت حجةالاسلام انصاری‌نژاد ‌@ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹فردای فلسطین🔹 گر چه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرهٔ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت‌ زدن حیله و ترفند شماست قبلهٔ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تُهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامن‌گیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدهٔ دجال شماست نحس در طالع‌تان است که قابیل شوید حق‌تان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شب‌مان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعهٔ موعود و سواری از راه «هرکه دارد هوس کرب‌ِبلا بسم الله» ‌ 🔹سرودهٔ حماسی از: شاعر جبههٔ جهانی مقاومت؛ استاد رضا نیکوکار گیلانی، عضو فرزانهٔ رواق ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹در رثای فاجعه غزه از پچ‌پچ مرموز، میان خلبان‌ها تا آتش پردامنه در سوخت رسان‌ها اف‌شانزدهٔ سوخته بر خاک «حواره» بالای سرش، لشکر انبوه جوان‌ها دلواپسی تانک‌سواران مسلح از حمله یک‌پارچه سنگ‌پران‌ها ! از خودکشی افسر و سرباز فراری؛ سوءظن فرمانده به تمکین یگان‌ها از نشتی پیدا شده در «گنبد آهن» تا رفتن اخبار خصوصی به مکان‌ها از قتل «ابوعاقله» در کشف حقیقت تا جهل و جنون‌باره‌گی و قفل دهان‌ها از فاجعه در فاجعه و خانه‌خرابی تکبیرِ زن و کودک و شلیک به آن‌ها پیداست فروپاشی «موساد» به زودی؛ این وعده حق است که آمد به زبان‌ها خون دل موسی و غم غربت عیسی شرحی‌ست از این طائفه در طول زمان‌ها دنیا به خروش آمده از این همه کشتار؛ هم‌راه شما کیست به جز گاوچران‌ها ؟ با هشتگ بالای بند آمده لفاظی پیغام‌رسان‌ها من آرش ایرانی‌ام و قبله من، قدس آماده برچیدن ظلم‌اند کمان‌ها فریاد کن ای مأذنه! ای خاک مقدس! با حنجر داوود، کران تا به کران‌ها ‌ 🔹اثری از: شاعر جبهه مقاومت حمید هنرجو ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹اقتباس از: کانال «انجمن قلم ایران» در پیام‌رسان بله و سروش ‌ ‌ @anjomanghalam* ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌‌
🔹مژده طلوع از طرف آفتاب ، باز نوید آمده باز پر از عاشقی، صبح سپید آمده مهر شما تابناک، جانتان از غصه پاک باز دمیده‌ست صبح، باز امید آمده 🔹شعر از: دکتر مظاهر زمانی(م. رافا) استاد گرامی دانشگاه و عضو رواق @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 نی‌نامه همچو نی می‌نالم از سودای دل آتشی در سینه دارم جای دلدل اگر از من گریزد وای من غم اگر از دل گریزد وای دل 🔹آواز: منصور ایمانی 🔸نی: شهرود تبریزی 🔹دستگاه: مثنوی مخالف سه‌گاه 🔸خوشنویسی: مهدی رضایی 🔸شعر: رهی معیری ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🔹گوهر خرد ‌🔸در آئینه شعر ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹ارسالی از: جناب علی رحیمی آموزگاری خردمند و مدیر تعلیم و تهذیب نوجوانان وطن و عضو ارجمند رواق ‌@ravagh_channel ‌ ‌ ‌
هدایت شده از دیباج
کوثــر نـــور «مرغ دلم راهی قم می‌شود‌ در حرم امن تو گم می‌شود عمه سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک کوثر نوری به کویر قمی آب حیات دل این مردمی عمه سادات بگو کیستی؟ فاطمه یا زینب ثانیستی؟ از سفر کرب و بلا آمدی؟ یا که به دنبال رضا آمدی؟ من چه کنم شعله داغ تو را درد و غم شاهچراغ تو را کاش شبی مست حضورم کنی باخبر از وقت ظهورم کنی» @Deebaj
🔹استاد علی‌رضا قزوه شاعر نام‌آشنای جبهه جهانی مقاومت علی‌رضا قزوه در سال ۱۳۴۲ در گرمسار متولد شد. لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه قم اخذ نمود و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه اسلامی واحد تهران مرکزی و رشته فیلولوژی (زبان‌شناسی) را در مقطع دکترا از دانشگاه تاجیکستان پی گرفت. ایشان با راه‌اندازی نخستین جشنواره شعر فجر قدمی اساسی برای معرفی و ارتقاء شعر ایران برداشت. قزوه یکی از ارکان موج سوم شعر انقلاب و دفاع مقدس شمرده می‌شود و به همین دلیل به ایشان لقب «شاعر اعتراض» اطلاق شده است. قزوه قریب ۵۰ عنوان کتاب در حوزه شعر و نثر، تاریخ ادبیات، فرهنگ، زبان پارسی، سفرنامه و تحقیق در عرصه ادبیات فارسی، ادبیات و زبانِ کشورهای آسیای میانه و پارسی‌زبان و هم‌چنین مستندپژوهی دفاع مقدس و جهاد در جبهه مقاومت اسلامی به چاپ رسانده است. اشعار و نثر این شاعر و نویسنده بزرگ در کتابهای درسی به چاپ رسیده و آثارشان به بیش از ده زبان زنده دنیا ترجمه شده است. وی هم‌چنین در مأموریتهای فرهنگی و هم‌چنین برای ارائه شعر و ادبیات به چندین کشور دنیا سفر کرده است. علی‌رضا قزوه چندین دوره نیز رایزن فرهنگی ایران در کشورهای آسیای میانه از جمله تاجیکستان و هندوستان بودند. 🔸در بخشها و روزهای آتی، مسئولیتها و آثار و افتخارات کسب شده ایشان را به نظر اعضای محترم می‌رسانیم. ‌ 🔹دکتر علی‌رضا قزوه عضو فرهیخته رواق ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌ ‌
🔹پاییزِ بهاری تنها به جرم آن‌که پر از بیقراری‌ام باز آ بزن دوباره همان زخم کاری‌ام زخمی بزن که هیچ نیندیشم از شفا تیغی بزن که بشکند این استواری‌ام غم نیست این‌که سنگ به راهم بیفکنی من چشمه‌ام؛ سرشت من این‌ست: جاری‌ام پائیز را چه باک که بنشانَدَم به خاک پاییز را چه غصه ز بی‌برگ و باری‌ام بگذار با تو فاش بگویم که من کی‌ام اردیبهشتِ باغچه‌ام، من بهاری‌ام حاجت به ریش و شال و تبرزین و مُهر نیست من با همین پیاله، پر از رستگاری‌ام ‌ ‌ ‌ ‌ 🔹شعر از: استاد مظاهر زمانی(م.رافا) ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌ ‌
🔹مسافر پاییز امروز سالگشت رحلت قیصر امین‌پور شاعر انقلاب و سرآمد بسیاری از شاعران دلبسته انقلاب است. سال ۶۸ در یکی از روستاهای گیلان، با خانواده‌ای روحانی وصلت کرد و ما نسبتی سببی با هم پیدا کردیم. دیدار قیصر سالی یکی دو بار در همان آبادی دست می‌داد. نوروز ۷۴ برای عیددیدنی آمده بود روستا. پرسید: «حال داری سری به خانوادۀ مرحوم «سلمان هراتی» در مزردشت ۱ بزنیم؟» من بسیار مشتاق بودم و یک ساعت بعد آنجا بودیم. بین راه برادر سلمان به ما ملحق شد. سال‌های سازندگی بود و دولت فخیمۀ وقت، خصوصا حوزۀ هنری‌اش با مدیریت «محمدعلی زم» میانه‌ای با شاعران انقلاب نداشت. شاعرانی که جریان شعر «اعتراض» علیه سیاست‌های نئولیبرالیِ دولت سازندگی را به وجود آورده بودند. آخرهای دیدارمان بود که قیصر با اشاره از من خواست تا تنهایشان بگذارم. از اتاق بیرون آمدم. گویا قیصر کاری با خانوادۀ سلمان داشت. کمی بعد قیصر پایین آمد و برگشتیم آبادی خودمان. توی راه قیصر حرفی از موضوع دیدارش نگفت، ولی سه‌ چهار سال بعد از فوت قیصر در اثر تصادف رانندگی، یک روز‌ برادر همسرم که هم‌داماد (باجناغ) قیصر بود، برایم حکایت کرد: «قیصر کتاب‌های سلمان را هر سال تجدید چاپ می‌کند و حق‌التألیفش را شب عید به خانواده‌اش می‌رساند» آن سال‌ها قیصر مسئولیت مجله سروش نوجوان را برعهده داشت و دستش برای این قبیل حمایت‌های مالی به اهل و عیال هنرمندان باز بود. قیصر امین‌پور هشتم آبان ۸۶ و سلمان هراتی نهم آبان ۶۵ با ندای الرحیل الهی، به وطن آسمانی‌شان پر کشیدند. ۱ - مزردشت از آبادی‌های شهرستان تنکابن کیهان: ۸ / ۷ / ۱۴۰۱ 🖊راوی‌نویسنده: منصور ایمانی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌ 🔹شعرخوانی قیصر امین‌پور در محضر رهبر انقلاب👇 ‌ ‌
🔹از چشم ِترِ عشق بانوی باران‌های چشمم دختر عشق می‌خُفت او با دل شبی در بستر عشق در برکه چشم من آن شب میهمان بود شیدای آب، آبی‌ترین نیلوفر عشق شب بود و مهتاب و من و دل جملگی مست من مست او، او مست بود از ساغر عشق در لیلةالقدری چنین، بانوی باران می‌خواند صد شعر و غزل از دفتر عشق او با غزل، دل با جنون، من نیز با اشک افروختیم آتش، شب از خاکستر عشق من شاعر دیرینهٔ اندوهم، اما امشب که می‌خواند غزل؟ چشمِ ترِ عشق 🔹اثری از: دکتر مظاهر زمانی(م. رافا) شاعر عارفانه‌های عاشقی و عضو فرهیخته رواق ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌ ‌
🔹شعری برای کودکان آی بچه‌ها ، آی بچه‌ها غزّه شده کرب و بلا غزّه که یک سرزمینه قسمتی از فلسطینه غزّه رشید و سروره غزّه شهیدپروره پرچم آزادی به‌دست دیری‌ست در محاصره‌ست دشمنا با هر فوت و فن حریف غزّه نمی‌شن خاری‌ست در چشم عدو یا استخوانی در گلو حکایت غزهّ اینه هم تلخه و، هم شیرینه تلخی‌ها از قساوته شیرینیش از شهادته حماسه‌هاش ماندنی‌یه قصه‌هاشَم خواندنی‌یه رژیم کودک‌کُش و مَست غارت‌گر و پلید و پست که معروفه به اسرائیل جون نمی‌ده به عزرائیل جعلی و بی‌اصل و نسب تَبّت یَدا اَبی لَهَب آمریکا پشت سرِشه اروپا هم یاورشه یه دجّاله، یه شیطونه مثل سگِ هار می‌مونه هفتاد ساله خون می‌ریزه خون‌خواره، مثل چنگیزه مردمو دل‌خون می‌کنه از خونه بیرون می‌کنه وحشی‌تر از دیو و دده شروره، بدتر از بده صهیونیست‌های بی‌وطن ظلم و جنایت می‌کنن اشغال‌گری کارشونه عادت و رفتارشونه اشغال‌گرند و غاصب‌اند مردم نامناسب‌اند یهودیان زورگو نژادپرست و گرگ‌خو هر جا باشن، فتنه‌گرند فتنه رو با خود می‌برند باغ‌ها رو آتیش می‌زنن مثل افعی نیش می‌زنن سرزمین‌های اشغالی خالی شده از اهالی بهر یهود بی‌وطن خانه و شهرک می‌سازن صهیونیستا آدم کُشند صدتا، هزار تا می‌کُشند در دل خصم صهیونیست یه ذرّه هم عاطفه نیست دشمن خون‌خوار و پلید بچّه‌ها رو کرده شهید خونه‌هاشون گشته خراب نه برق دارن، نه نان و آب مردم غزّه صبح و شام کشته می‌شند و قتل عام مریض‌ها تو بیمارستان شهید می‌شن، با بمباران با بمب‌های جور به جور یک‌جا می‌شن زنده به گور پیکر بی‌جان، بی‌شمار مانده هنوز زیر آوار از ظلم دشمنِ پلید در همه جا خون و شهید بر سرشون با خمپاره گلوله و آتش می‌باره زندگی‌شون تو اردوگاه آواره و بی‌سرپناه غزّه شده کرب و بلا مردم به غصّه مبتلا شمر و سنان زنده شدن به تشنه‌ها آب نمی‌دن بازم دارن سر می‌بُرن خون می‌ریزن، خون می‌خورن حرمله‌ها با خنجرند گلوی اصغر می‌درند شمر و یزید این زمان اسرائیله در این جهان «نتانیاهو» یک یزیده جلاد و پست و پلیده نبرد حقّ و باطله اسرائیلی یه قاتله آمریکا، شیطان بزرگ مثل روباه، مانند گرگ حیله‌گر و جهان‌خواره توطئه و نقشه داره فلسطین و قدس شریف اسیر دشمن کثیف دشمن اصلی آمریکاست حامی این آدم‌کُشاست مسلمونای جان به کف آماده‌اند، صف به صف تا قدس رو، آزاد کنند دل‌های ما رو شاد کنند وقتی که دست به دست بدن اسرائیلو شکست می‌دن مبارزان، با اشتیاق در یمن و شام و عراق هم‌دل و همراه‌شونن از جان و دل، یارشونن لبنان و «حزب اللهِ» آن کابوس جان دشمنان «انصارالله» در یمن پشتیبان فلسطینن وضع ایرانم روشنه با صهیونیستا دشمنه آزادگان این جهان آزادیِ قدسو می‌خوان صهیونیستای بی‌وطن مورد لعن و نفرتن با همهٔ این سختی‌یا کشتار و آوارگی‌یا غزّه‌ای‌ها مقاوم‌اند زیر بار زور نمی‌رند غزّه‌ای‌ها دلاورند ایستاده‌اند، در نمی‌رند فرهنگ‌شان مقاومت جهاد، با مداومت فلسطینو دوست می‌دارن به راه اون جون می‌ذارن عده‌ای هم بی‌خانمان آواره و بی‌آشیان اما همه مانند کوه باعزّت‌اند و پر شکوه پیر و جوان و مرد و زن تسلیم دشمن نمی‌شن مقاومند و استوار در صحنه‌اند و پای کار باغیرت و شجاعت‌اند آمادهٔ شهادت‌اند مسلمونای غزّه هم متّحدند و هم‌قسم با پیر و با جوانشون با خون‌شون، با جونشون اسیر می‌شن، کشته می‌شن به خون‌ها آغشته می‌شن اما همه دلاورند مجاهد و در سنگرند تا دشمنو زبون کنند از خونه‌شون بیرون کنند دشمنو از پا درآرن دوباره شادی بیارن چه بچه‌ها فدا شدن شهید و بی‌بابا شدن ولی صبورند و غیور تن نمی‌دن به حرف زور 🔹 🔹 🔹 🔹 شما هم ای ایرانیا شیربچه‌های باوفا از حق طرف‌داری کنید غزّه رو هم یاری کنید ای بچه‌های مهربان ای نسل پاک و قهرمان یار فلسطینی باشید شعار بدید، از جا پاشید حنجره‌ها رو وا کنید دشمنو رسوا بکنید فریاد مرگ بر آمریکا هرگز نره از یادها ای بچه‌های نازنین غزّه رو از یاد نبرین روزی که قدس آزاد می‌شه دلهای ما هم شاد می‌شه 🖋« جواد محدّثی / ۱۰ آبان ۱۴۰۲ » 🍃 کانال برگ و بار... @javadmohadesi https://eitaa.com/joinchat/691798023C0216686926 ‌ ‌ ‌ ‌🔹اثری از: استاد و پیشکسوت شعر، معارف دینی و فرهنگ انقلاب اسلامی حجةالاسلام جواد محدثی - قم المقدس ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کیش مهر من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد علامه طباطبایی«ره» ‌ ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌
🔹هم‌سران شاعرِ شاه اسماعیل صفوی!! بانو حیات و بانو جهان ✍شاه اسماعیل صفوی دو زن به نام‌های "حیات" و "جهان" داشت که هر دو دارای طبع شاعری بودند. روزی بانوجهان دلتنگ همسر تاجدار خویش بود و از قضای روزگار، شاه نیز در سفر جنگی بود، شعری سرود و برای همسر دور از دسترس فرستاد: 🔸تو پادشاهِ جهانی و جهان ز دست مده که پادشاهِ جهان را جهان به کار آید 🔸از طرفی "بانو حیات" وقتی خبردار شد که شاه با شنیدن اين بيت زیبا دلتنگ و غمگین از دوریِ بانو جهان شده است، از حسادت، خونش به غلیان آمده و بیتی به این مضمون برای شاه اسماعیل فرستاد: ترکِ غمِ جهان بکن تا ز حیات برخوری هرکه غمِ جهان خورد، کی ز حیات برخورد ‌ ‌ 🔹ارسالی از : جناب علی رحیمی آموزگار دارالمرز گیلان و عضو رواق ‌ ‌ ‌ @ravagh_channel ‌ ‌