بهای بهشت
⬅️ بهار دهۀ شصت بود؛ در کنار جنگ، ترورهای سنگین منافقين، نگرانی به جان مردم و مسؤلین انداخته بود. یکی از این روزها رفته بودم ساختمان حزب جمهوری اسلامی شهرمان. دفترش برِ خیابان اصلی، بالای چند تا مغازه بود و من هم عضو حزب بودم. توی حزب، بیشتر کار فرهنگی میکردم و برای شهدا مرثیه میگفتم. راهپله را كه نصف كردم، ديدم آن بالا چند نفر دارند بحث سياسی میکنند. بازار اینجور بحثها با گروهکها و سمپاتها، از اول انقلاب داغ بود. البته چند ماهی میشد منافقین و چپیهای اقلیت وارد فاز نظامی شده بودند و رفته بودند توی سوراخشان، ولی هنوز این بحثها برقرار بود. حتی بحث بر سر شهید بهشتی، به نیروهای حزباللهی هم کشیده شده بود و عدهای روی صداقت بهشتی، دچار تردید شده بودند. چند پله که بالاتر رفتم، دیدم توی اتاق بالایی، يكی از جوانهای مسجد جامع شهر با مسئول حزب بحث میکند و راجع به دکتر بهشتی، سؤالهای خیلی تندی دارد. یکّه خوردم؛ آخر اینجور بحثهای تند، بین ما و گروهکهای سیاسی درمیگرفت، نه میان حزبالهیها. سؤالاتش راجع به شايعاتی بود كه منافقين برای دکتر بهشتی ساخته و پخش کرده بودند؛ سرمايهدار و انحصارطلب بودن و ارتجاعی و از اين رقم خزعبلات! آن روز طرف بحثِ مسوول حزب، همکلاسی و اتفاقا از دوستان خود ما بود و همین تعجبم را زیادتر میکرد. در خصوص دکتر بهشتی دچار شبهه شده بود و نمیدانست اين حرفها، راست است یا دروغ؟
⬅️ چند وقت بعد دکتر بهشتی ترور و شهید شد. بعد از شهادتش مردمی که آمده بودند تظاهرات، بیشتر از آنکه از نحوه شهادت و سوگ رفتنش متأثر باشند، با خشم و نفرت عليه منافقين شعار میدادند. توی جمعیت چشمم افتاد به همان رفیق مسجدیام که چند وقت پیش، با مسوول حزب شهرمان، بر سر یک مشت حرفهایی که راجع به دکتر بهشتی در بین مردم چُو انداخته بودند، بحث میکردند. جوان همکلاسیام توی جمعیت، بیشتر سرش پایین بود و پیش خودش گريه میكرد. از اینها باز هم توی جمعیت بودند. بعضی حزبالهیها را توی جمعیتِ خیابان میدیدی که بدجوری گرفته و ناراحتاند. نمیدانم حال این قبیل افراد از نحوهٔ شهادت دکتر بهشتی حکایت میکرد و یا تأسفشان از شایعاتی بود که بدون سند و مدرک، پشت سر بهشتی مظلوم پخش کرده بودند و حالا بعد از شهادت دکتر بهشتی، از پشیمانی و حسرت آنها حکایت میکرد؟! دقیقا نمیدانم، ولی اشک میریختند و سرشان را جور خاصی تکان میدادند. شاید برخی از اینها مثل آن رفیق ما، راجع به شهید بهشتی دچار شک شده بودند و حالا میدیدند؛ عجب قضاوت اشتباهی کردهاند. آمار این قضاوتها، به همین چند نفر ختم نمیشد. منافقین طوری این اخبار کذب را توی کشور پمپاژ کرده بودند که خیلی از مردم شکشان برداشته بود. دکتر بهشتی هم که در طول آن دو سه سال سکوت کرده بود، سکوت محض! آخر مظلوميت از اين بيشتر كه در برابر آن همه تهمت و افترا، كلامی از خودت دفاع نکنی مَرد؟ شاید راز این سخن امام(ره) راجع به بهشتی شهید همین باشد که بعد از شهادتشان فرمودند:
«شهادت ایشان در مقابل مظلومیت ایشان ناچیز است...، مردم یک وقت بیدار شدند که [دیگر] بهشتیای درکار نبود».
🖊 منصور ایمانی
#شهید_بهشتی
#بهشتی_یک_ملت_بود
#هفتم_تیر
#حزب_جمهوری_اسلامی
#خاطره
@ravagh_channel
سلام و عرض تبریک عید سعید قربان، خدمت اعضای محترم کانال.
دیروز سالگرد شهادت سردار مهدی خوشسیرت، فرمانده دلاور و عارف تیپ دوم لشکر ۵۲ قدس گیلان را پشت سر گذاشتیم و فردا هم عید بزرگ مسلمانان جهان، قربان را در پیش رو داریم.
هر چند شاید زیاد مناسب نباشد از عکس استفاده شود، اما به سبب از دست ندادن فرصت و ضیق وقت، اعضای ارجمند اینبار به بزرگی خودشان ببخشند.
خاطرهای از خاطرات درج شده در کتاب «مهمتر از مهمات» که توسط «قربانعلی هاتف وحید» نگاشته شده و هفته قبل موفق به کسب رتبه در جشنواره «میقات کلمات» شده بود، را انتخاب کرده و به محضر محترم اعضای کانال تقدیم میکنیم.
امیدوارم همگی مورد شفاعت این شهید عزیز قرار بگیریم. انشاءالله
منصور ایمانی - خدمتگزار رواق
در پیشگاه گل
تیر ماه ۱۳۶۶ بود که رهبر معظم انقلاب در دورۀ ریاست جمهوری و در جریان سفرشان به تبریز، با استاد شهریار و شعرا و مداحان آن دیار دیدار کردند. در آن دیدار، شهریار این غزل را به حضرت آقا تقدیم کردند:
🔹«کشتی نجات»
گل و شمعم به مزار دل خونین آمد
گفت برخیز مسیحات به بالین آمد
ناخدا نوح نبی بود که کشتی نجات
راه طوفان زد و با بار دل و دین آمد
قاصد کوی خدا را چه بنامیم ای دوست
چه بِه از آنکه به سر، سوره یاسین آمد
یارب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه
این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد
جشن این کوکب و این کوکبهی قدسی را
همه آفاق به آئینه و آیین آمد
نامهات با خط و خال ختنی هر جا رفت
گوئیا قافلهی نافهاش از چین آمد
آیتی خواندم از این نسخهی قانون که شفاست
چشم خودبینم از این سرمه خدابین آمد
خبری بود به یعقوب که یوسف در مصر
مژدهای بود به فرهاد که شیرین آمد
همت ای پیر که با چنته خالی نرود
گل مولا که به کشکول و تبرزین آمد
شهریار این غزل طرفه به تلقین سروش
چون رقم خواست زدن، خواجه به تحسین آمد
رهبر عزیز در مرداد ۱۳۷۲ باز به دیدار مردم آذربایجان آمدند، ولی دیگر استاد شهریار در میان ما نبود. در جریان این سفر، غزل استاد را در دستگاه سهگاه به تصنیف درآورده و خواندم که قبل از تشریففرمایی حضرت آقا و تا مدتی بعد، از رسانه ملی و مرکز استانی تبریز پخش میشد.
🖊 منصور ایمانی
#رهبری #شهریار #غزل
@ravagh_channel
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصنیف «مقدم گل»
به مناسبت سفر امام خامنهای به آذربایجان شرقی
آهنگ: سهگاه از منصور ایمانی
تنظیم: استاد افشار
شعر: استاد شهریار
خواننده: منصور ایمانی. تابستان ۱۳۷۲
🖊 منصور ایمانی
#موسیقی_ایرانی #سه_گاه #تبریز #رهبر_انقلاب #رسانه_ملی #شهریار #آذربایجان #تصنیف
@ravagh_channel
تابستان ۱۳۶۶ استاد شهریار در محضر رهبر انقلاب، مجلس دیدار حضرت آقا با شعرا و مداحان استان
🖊 منصور ایمانی
#رهبر_انقلاب #شهریار #شعرا #مداحان #تبریز
@ravagh_channel
۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ تبریز در کنار استاد شهریار به مناسبت سالگرد شهادت علامه شهید مرتضی مطهری اعلی الله مقامه
#استاد #شاگرد #شهریار #خاطره #شهید_مطهری
@ravagh_channel