┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💠 دیدار دکتر #حاتمی رییس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با حضرت آیت الله #اعرافی دامت برکاته
📅 سه شنبه ۱۴۰۱٫۰۵٫۱۱
✍️ این دیدار با حضور حجتالاسلام والمسلمین دکتر هادی #حسینخانی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی #عباسی و حجتالاسلام والمسلمین مجتبی #رضایی، در دفتر مدیر حوزه های علمیه برگزار شد.
🤝 در این دیدار توافق شد، پیش نویس #تفاهم_نامه_همکاری بین مرکز مدیریت حوزههای علمیه و سازمان نظام روانشناسی و مشاوره تهیه شود.
✅ موضوعات دیگری نیز مورد گفتگو قرار گرفت که پس از تایید و تصویب نهایی به استحضار خواهد رسید.
–┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅–
#آیت_الله_اعرافی
#دکتر_حاتمی
#مرکز_مدیریت_حوزههای_علمیه
#سازمان_نظام_روانشناسی
#تفاهم_نامه
#مرکز_تخصصی_امام_خمینی ره
#مشاوره_اسلامی
👇به جمع ما بپیوندید👇
╔═🍃🌹🍃═════╗
@kemtik_mi
Mtik.ismc.ir
╚═════🍃🌹🍃═╝
31.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️❇️ آثار روان شناختی شرکت در مراسمات عزاداری و مذهبی
🔘 استاد: حجت الاسلام دکتر محمد زارعی
❇️❇️ در این ویدئو ۵ اثر روان شناختی شرکت در مجالس مذهبی و معنوی به بیان ساده ذکر شده است.
✅ کانال روان شناسی و معنویت یوتیوب
https://youtube.com/channel/UClIiQAuUIhQF-snarovJepw
✅ اینستگرام
http://instagram.com/dr_zarei.m
@khanevadeh_eksearr
📣📣طرح مبلغ مشاور امین🔊🔊
🔵ارائه مشاوره در مدارس #آموزش_و_پرورش
🔻توضیحات:
🔹این طرح با همکاری آموزش و پرورش و معاونت تبلیغ و مرکز مشاوره اسلامی سماح اجرا می شود.
🔹تعداد مشاوران مورد نیاز در این طرح ۵۰ نفر اعم از برادران و خواهران طلبه خواهد بود.
🔹این طرح بصورت آزمایشی ابتدا در قم و در مدارس ابتدایی اجرا می شود
🔹حدود ۱۰۰ ساعت در ماه نیاز به حضور مشاوران در مدارس ابتدایی میباشد.
📜شرایط مورد نیاز:
✅دارا بودن پرونده در واحد جذب مرکز مشاوره سماح حوزههای علمیه
✅تلبس برادران به لباس روحانیت
✅حداقل اشتغال به کارشناسی ارشد روانشناسی یا مشاوره یا علوم تربیتی
✅قبولی در مصاحبه
🎁مزایا:
🤝ارائه خدمات تخصصی به یکی از مهمترین اقشار جامعه یعنی دانشآموزان
🤝دریافت حقالزحمه حداقلی فعلا
🤝لحاظ سابقه و رزومه کاری جهت جذب در طرحهای آتی آموزش و پرورش
⭕️جهت ثبتنام مقدماتی، نام و نام خانوادگی، شماره همراه، رشته تحصیلی خود را به آیدی @vahed_jazb در ایتا، ارسال فرمایید.
❇️اخرین مهلت ثبت نام: ۲۵ مردادماه ۱۴۰۱❇️
کانال مجمع مشاوران و روانشناسان حوزوی
@ravanshenasa
💢 روانشناس و مشاوران حوزوی بهترینها هستند
🔰 رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در دیدار با آیتالله اعرافی:
🔹 با پیج هایی مواجه شدیم که برخی افراد با فالوور بالا در فضای مجازی فعالیت میکنند و خود را مشاور و روانشناس معرفی میکنند، پیگیریهایی انجام دادیم و متوجه شدیم که این افراد پروانه فعالیت ندارد، بلکه فقط از افسار گسیختگی این فضا استفاده کردهاند و حرفهای مردمپسند را بیان کرده و سو استفادههای عاطفی، فرهنگی، سیاسی و ... کردهاند.
🔹 طرحی به مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی داده شده است که اعطای مجوز مشاوره به رویکرد دینی و اسلامی به صورت مستقل به حوزه علمیه واگذار شود.
🔹 کمیسیون روانشناسی و مشاوره اسلامی را در سازمان نظام روانشناسی تشکیل دادیم که جلسات متعددی برگزار شد. هدف این کمیسیون مطالبات و انتظارات حوزه علمیه، ساماندهی فارغ التحصیلان روانشناسی اسلامی و بومی سازی رشته روانشناسی است.
🔹 ۴۲ هزار روانشناس عضو در سازمان نظام روانشناسی وجود دارد و ۳۰۰ هزار دانشجو نیز در رشته روانشناسی مشغول تحصیل هستند که اگر ساماندهی شوند. میتواند تبدیل به یک فرصت برای نظام شوند.
🔹 کسانی که در حوزه درس خواندند از نظر شخصیتی بهترینهای ما هستند. برای حل موضوع اعطای مجوز به این افرادی آزمون علمی و حرفهای گذاشتیم تا متقاضیان در این آزمون شرکت کنند و در صورتی که حد نصاب نمره را کسب کردند پروانه صادر میشود.
📝 متن کامل: http://ihkn.ir/?p=29146
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#فرهنگ
#گزارش_خبری
#قم
🔳 با #مفتاح_اندیشه همراه باشید
🆔 @meftahandishe_com
انالله و انا الیه راجعون
مطلع شدیم مادربزرگ استاد گرامی جناب حجتالاسلام والمسلمین داوری برحمت الهی پيوستند
از خداوند متعال آمرزش و طلب مغفرت برای آن مرحومه خواستاریم و صبر و اجر جزیل را برای استاد عزیز خواهانیم
جهت شادی روح آن مرحومه فاتحه همراه با صلوات قرائت میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این نوحه ۱۸ ثانیه ای به عنوان نوحه سراسری درشب عاشورا در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد. لطفا در تمامی گروه ها پخش شود تا مثل سرود سلام فرمانده فراگیر شود و بازتاب گسترده داشته باشد.🏴 🏴شما هم با پخش این کلیپ در ثواب آن شریک شوید.🚩
📱تبیین آنلاین
@spoh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری بسیار ارزنده، جالب وشایسته تقدیر در مترو تهران در راستای امر به معروف ونهی از منکر وارزش حجاب، به همت گروههای جهادی وهمکاری ودرایت مدیر عامل بسیجی مترو جناب دکتر شایسته عزیز.
خداقوت دکتر جان وخواهران بزرگوار جهادی.
*این ویدئوی ۳ دقیقه و ۴۳ ثانیه ای بسیار زیبا, ارزش بارها دیدن و نشر دادن به دیگران دارد.*
شبیه سازی شهادت حضرت عباس (ع)
💢 با سفر به ۱۴۰۰ سال پیش و قدم زدن در نخلستان های اطراف فرات، شاهد ایثارگری حضرت عباس(ع) خواهیم بود.
تهیه شده در #سازمانفضایمجازیسراج
🎥 گوشه ای از رشادت های حضرت عباس را در ویدئو VR سقا، تماشا کنید.
https://aparat.com/v/W0HeQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بچههای دهه نودی خیلی از قبلیها امام حسینیترن...
«عمرا! حاضرم ps۴ خودمو هم بدم ولی امام حسین رو دوست داشته باشم»
@BisimchiMedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقاد محمدرضا شفیعی کَدْکَنی، استاد دانشگاه تهران به ورود طلاب به عرصه علوم انسانی
محمدرضا شفیعی کَدْکَنی، استاد معروف ادبیات دانشگاه تهران:
▫️طلبه ها هم مدعی علوم انسانی شدهاند و این خنده دار است، طلبه هایی که درس خودشان را نخوانده اند، فقه و اصول خودشان را بلد نیستند، مدعی هستند که میخواهند در سوسیالوژی، آنتروپولوژی و... علوم انسانی درست کنند، مرد حسابی تو در کدام کنگره سوسیالوژی مقاله دادی و مقاله ات در نشریات چاپ شده؟! از روی سه تا چهار تا کتاب جامعه شناسی فارسی میخواهی نظر بدهی؟!
✍ وقتی معیار سواد، رعایت الگوهای آموزشی غربی و چاپ مقاله در نشریات آنها باشد طبیعتا امثال #علامه_طباطبایی و #شهید_مطهری و... از لیست باسوادها حذف می شوند!
➖ به نظر می رسد #تصویر_فیک از حوزه و طلاب، حتی نزد نخبگان و اساتید دانشگاهی هم کار خودش را کرده و آنها همچنان فکر می کنند #طلاب فقط چند سالی #فقه و اصولی می خوانند و راهی تبلیغ می شوند و عمق علمی ندارند، به نظر می رسد آنها از رواج رشته های تخصصی و جریان #فضلای_جوان مطلع از مرزهای علم در حوزه علوم انسانی بی اطلاعند، حوزه همچنان نیازمند #بازنمایی_رسانه_ای صحیح از خود و هویتش می باشد!
🔹از سوی دیگر نباید انکار کرد که در کنار توانمندی های درخشان علمی بخشی از فضلای حوزوی، مدتیست #مشکلات_معیشتی، توان تمرکز علمی بسیاری از طلاب را گرفته و از سوی دیگر مسأله افت سطح علمی حوزه ها، سالهاست مورد اشاره بسیاری از #اساتید_حوزه بوده است.
🆔 @sedayehowzeh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🌐 کانال مرکز تخصصی کلام اسلامی و تفسیر_ واحد کرمانشاه
---------------------------
4_5958685936815442547.mp3
23.23M
🎤احمدحسین شریفی
🔶پاسخی به سخنان استاد شفیعی کدکنی
🔷چند سال پیش استاد شفیعی کدکنی درباره #علوم_انسانی_اسلامی و ورود حوزههای علمیه به این بحث سخنانی را بیان کردند، جناب استاد شریفی در اواخر سال ۱۳۹۹ در این زمینه توضیحاتی را بیان کردند.
اما مجدداً در روزهای اخیر سخنان استاد شفیعی بازنشر گستردهای در فضای مجازی داشته است. به همین مناسبت و طبق درخواست جمع کثیری از مخاطبان پاسخ استاد شریفی را باز نشر میکنیم.
#تناقضها_آزار_دهنده_است
این روزها خبرطرح مجلس( که قضاوت درباره درستی آن، نیاز به بررسی همه جانبه دارد) راجع به ارائه مجوز مشاوره به حوزههای علمیه، بحثهایی را در میان مخالفان، موافقان، و مرددان مشاوره و روانشناسی اسلامی ایجاد کرده است.
اخیرا دو عکس_نوشتِ هوشمندانه و البته تخریبگرانه علیه حوزههای علمیه که توسط شبکه اینترنشنال سعودی طراحی شده، در پیج استاد #فرهیخته جناب آقای دکتر حمزه گنجی منعکس شده!
و در پی آن، چندصد یادداشت(کامنت) در راستای اهداف همان عکس_نوشت؛ بر علیه حوزه علمیه و فعالیت روحانیت!
بگذریم.
هیچگاه لزوم داشتن #تخصص در امر خطیر مشاوره را رد نکردهام و به لحاظ #شرعی هم ورودِ بدون تخصص در این عرصه را ممنوع میدانم و البته به داشتن #فرهنگ_مشاوره در کنار #مشاوره_فرهنگی اعتقاد دارم،
اما آنچه رنجم میدهد، تناقضهاست!
تناقض در بینش و کنش.
طبق آنچه در زندگینامه خودنگاشت جناب آقای دکتر گنجی آمده، به #روانشناس بودن نزدیکان خویش، بیآنکه درس خوانده باشند افتخار میکنند، و به آموزش سبک زندگیِ درست عزیزانشان به دیگران میبالند، بیانکه آموزشی در این زمینه دیده باشند.
بله #حکمت و #تجربهی فرهنگ اصیل ایرانی، درسهای ماندگاری به ما میآموزد، لزومی ندارد همه چیز را در کتابهای آمریکایی بیابیم!
با اینکه ایشان، تنها #یک_مقطع (دکتری)، روانشناسی خواندهاند (و البته ارشد علوم تربیتی)، اما دانشجویان روانشناسی همواره از آثار ترجمهای ایشان بهره میبرند.
زندگینامه ایشان که هیچگاه از شکستهای مکرر در مسیر تحصیل خسته نشدهاند، خواندنی است.
امروز عاشورا
در این روز خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام و دعای علقمه سفارش شده
علمای گذشته رسم داشتند این را از روز اول محرم تا اربعین انجام می دادند
در صورت توفیق انجام بدید و الاحقر را نیز از دعای خیر محروم نکنید
استاد آقا جانی
*تقویم عاشورا*
✍️*معاونت علمی و پژوهشی مرکز بسیج وزارت میراث فرهنگی*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند
از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز
شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین،
الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت عاشورا در روز عاشورا
*تقویم عاشورا*
✍️*معاونت علمی و پژوهشی مرکز بسیج وزارت میراث فرهنگی*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند
از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز
شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین،
الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين
التماس دعا