هدایت شده از محمدحسین ناظری
✅#بی_نشان
✅ #روضه_چند_رسانه_ای
👌وقتی مستمع با رضایت کامل محفل روضه را ترک می کند❗️
♦️مناسب اجرا در محافل ایام #فاطمیه (هیئات مذهبی ، مساجد ، روضه های خانگی ، مدارس دخترانه و...)
♦️با گرافیک بسیار بالا و محتوای روشمند
♦️بانگاهی کاربردی به زندگی با برکت بانوی دوعالم #حضرت_فاطمه_زهرا(س) / ازدواج و همسر داری ،حجاب و عفاف و....
👌همراه با خاطراتی ناب از زندگی #شهدا و روضه صوتی بسیار جذاب
❇️هماهنگی اجرا ☎️ 09151342012
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯❌شور و هیجان فوق العاده کودکان دبستانی در همخوانی نماهنگ "#چادرت_را_بتکان ....."
✅اجرای بخشی از پروژه روایتگری چند رسانه ای "#شماره_خدا " با موضوع سیره شهدا ویژه کودکان دبستانی
📌استان خراسان جنوبی / شهرستان سرایان / شهر #سه_قلعه
#کانون_فرهنگی_روایت ♦️#راوی : خانم ناظری
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
#سبیکه
❌بزودی در کانال رونمایی می شود!
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آغوش_رایگان فقط این و بس! 😢
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
✅#نذر_فرهنگی
#پله_های_رهایی
♦️دانلود #رایگان زیبا ترین پروژه روایتگری چند رسانه ای #کانون_فرهنگی_روایت که تاکنون هزاران بار در سراسر کشور توسط راویان ما اجرا شده است .
❇️با ذکر سه صلوات از اینجا دانلود بفرمایید:👇
https://s13.picofile.com/file/8399777834/pelleh.pptx.html
✍️برای اجرای فایل ، پاورپوینت 2010 به بالا نیاز است . اجرای فایل فقط در ویندوز 7 به بالا ممکن است .(قابل ارائه در گوشی و اندروید نیست .)تمامی افکت های صوتی ، انیمشن ها و ویدئو ها درون خود پاور ذخیره شده است .لطفا اسلاید ها را حذف نکنید چون به ترتیب ونحوه اجرای صدای زمینه آسیب خواهد زد.متن مورد نیاز راوی در قسمت notes پاور درج شده است . علامت ==== در متن notes نشان اینست که باید در این قسمت کلید Space(فاصله ) را بزنید
♦️آموزش اجرای این روایتگری را در اینجا ببینید👇
https://www.aparat.com/v/1qe94?playlist=638564
♦️اجرای کامل ضبط شده این روایتگری را با اجرای #حاج_حسین_ناظری در اینجا ملاحظه بفرمایید 👇
https://www.aparat.com/v/uvqhB
✅برای نحوه کمک به نذر فرهنگی می توانید با این کاربر @ravyfer تماس بگیرید.
🆔ایتا: @ravayatf
#اطلاعیه
❌تغییر برنامه هفته جاری #حاج_حسین_ناظری
✅احتراما به استحضار می رساند #حاج_حسین_ناظری در بازه زمانی یکشنبه 13 تا پنجشنبه 17آذرماه برای اجرای برنامه در شهرستان #عسلویه (استان #بوشهر) حضور خواهند داشت. بدیهی است برنامه های جاری ایشان در این بازه زمانی در مشهد با هماهنگی به فرصت های مقتضی انتقال خواهد یافت .
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
✅داستان دنباله دار #عروس_مجنون
#قسمت_پنجم
غروب آفتاب نزدیک بود و از آمدن خواهرم خبری نبود دلهره من صد چندان شده بود. سر و کله مهمان ها کم کم پیدا شد ظرف یکی دو ساعت تقریباً همه آمده بودند بجز مهمان های طرف جواد آقا . نمی دانم خواهرم کجا رفته بود بعد ها فهمیدم که او هم پس از این که پیغام مرا به آقا جواد گفته بود از ترس دیگر منتظر پاسخ نمانده بود و فوراً به خانه دائی ام رفته بود و تا اواخر شب هم جرأت آفتابی شدن را نداشته بود .
میهمان ها دور سفره عقد نشسته بودند و منتظر بودند ایل و تبار آقا جواد از راه برسند و خطبه عقد را بشنوند ... لحظات به کندی می گذشت نگاه ها به نشانه استفهام به یکدیگر دوخته شده بود و من بیچاره هم گوشه ای کز کرده و رنگ به رو نداشتم . لحظات سختی بود و اگر این مجلس به هم می خورد آنوقت ... دیگر ... نمی دانم دیگر قدرت فکر کردن از من گرفته شده بود .
چند نفر که از حال ناخوش من کمی جا خورده بودند علت را می پرسیدند و من هم با بی حوصلگی می گفتم که سرم درد می کند و البته مطمئن بودم که حرفم را باور نکردند . چند بار کسی را به دنبال آقا جواد فرستادند ولی نه از آقا جواد خبری بود و نه از پیک ها! و این بر اضطراب من به شدت می افزود .
یک لحظه به شهدا متوسل شدم و مثل همیشه از آنها خواستم که کمکم کنند در حالی که خیس عرق بودم و قلبم به شدت می تپید . جمعیت صلوات می فرستادند و کم کم غرولند عاقد هم بلند شد و این پدرم بود که با تدبیر خاص خودش او را آرام می کرد که« الان تشریف می آوردند دنبالشان رفته اند» و از این جور حرفها ... البته من می دانستم که قضیه بحرانی تر از این حرف ها است . یک لحظه تصمیم گرفتم که حقایق را برای پدرم بگویم شاید راه چاره بیندیشد اما قبل از عملی کردن تصمیمم ، حسین دوست هم کلاسی دوران دبیرستان دوان دوان از راه رسید و در حالیکه نفس نفس می زد گفت : -حمید ! آقا جواد سر کوچه منتظر توست گفت حمید بیاد که کارش دارم !
📌پایان قسمت #پنجم
ادامه دارد.....
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
♦️سئوال : در جلسه ی خواستگاری چه سئوالاتی مطرح کنم ❓
جوانی هستم که قصد دارم با یکی از دخترهای همسایه مان ازدواج کنم و کار به خواستگاری رسیده است . قراراست در جلسه ای حضوری با نامزد آینده ام و خانواده اش بیشتر باهم آشنا بشیم . میشه بفرمایید چه سئوالاتی باید مطرح کنم و چه جوری ؟
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
✅طبق معمول، اول یک خاطره از خواستگاری شهدا بشنوید:
♦️«همسر شهید حاج یونس زنگی آبادی می گوید : ..... وقتی که (حاج یونس) آمد ، مادرم هم گوشه اتاق نشسته بود و نگاه میکرد. گفت :"خاله میشود شما از اتاق بیرون بروید". مادرم بلند شد و از اتاق خارج شد. سپس یونس در مقابل من نشست و موضوع خواستگاری و اینکه میخواهد با من ازدواج کند را مطرح کرد و بعد از آن یکی یکی موارد روی کاغذ را خواند و نظر من را پرسید. اولین موضوع در مورد سازگاری من با مادرش بود. گفت:
" من بیشتر مواقع در جبهه هستم و مادرم برایم مهم است. میتوانید در نبودم از مادرم محافظت کنید و مثل دو دوست در کنار هم باشید؟" گفتم: "مادر شما خاله من است و همین الان هم هر روز به وی سر میزنم و هیچ کمکی را از ایشان دریغ نمی کنم. از این به بعد هم در خدمتشان خواهم بود. سپس یکی یکی موارد مورد نظرش را از جمله جبهه رفتن و تقید به مسائل دینی و مذهبی و امکان شهادت و مجروحیت و قطع عضو و حتی قطع نخاع شدن را برایم خواند و ادامه داد: شاید روزی هر کدام از این اتفاقاتی که بیان کردم برایم بیفتد. شما چقدر توان تحمل یا نگهداری از من یا بچه هایم را دارید؟
گفتم تا سر حد جان. حتی اگر همسرت هم نباشم به عنوان یک هوادار و دوستدار جبهه و اسلام هر وقت نیاز باشد کمکتان خواهم کرد. خلاصه آن روز یکی یکی موارد را میخواند و وقتی نظــر مثبت من را میشنید تیک میزد و میرفت مورد بعدی. از یک طرف خنده ام گرفته بود از تیک زدنهایش و از سوی دیگر چنان اقتداری داشت که به خودم اجازه نمی دادم از این کارش بخندم. آخرین شرطش هم گرفتن مراسم عروسی در مسجد بود و اینکه به جای ساز و آواز باید مراسم دعای کمیل برگزار شود. من همه مواردی را که بیان کرده بود باجان و دل قبول کردم و بدین ترتیب تیک زدنهای برگه یونس به پایان رسیدند.»
🆔ایتا: @ravayatf
🆔سروش : @ravayatf
🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer